رابطه اَجَل و اعمال انسان!!
از نظر جهان بینی الهی که واقعیت را در چهارچوب مادّه و جسم و کیفیّات و انفعالات جسمانی محدود و محصور نمی داند، دنیای حوادث دارای تار و پودهایی بیش تر و پیچیده تر است و عواملی که در پدید آمدن حوادث شرکت دارد، بسی افزون تر است. از نظر مادّی، عوامل مؤثر در اجل و روزی، سلامت، سعادت و خوشبختی، منحصراً مادی است؛ یعنی تنها عوامل مادّی است که اجل را نزدیک یا دور می کند و سعادت و خوشبختی انسان را تأمین یا نابود می سازد؛ امّا از نظر جهان بینی الهی، علل و عوامل دیگری که عوامل روحی و معنوی نامیده می شود، نیز در کنار عوامل مادّی در اجل و سعادت و امثال این امور مؤثّر است.
از نظر این جهان بینی، جهان، یک واحد زنده و با شعور است؛ اعمال و رفتار بشر، حساب و عکس العمل دارد؛ خوب و بد در مقیاس جهان، بی تفاوت نیست. اعمال خوب و بد بشر با عکس العمل هایی از جهان مواجه می شود که احیاناً در دوره ی حیات و زندگی خود فرد به او می رسد.
به طور کلی گناه، اطاعت، توبه، حُسن خلق، خوشحال کردن پدر و مادر، انجام صله ی ارحام، عدل و ظلم، نیکوکاری و بدکاری، دعا و نفرین و امثال اینها از اموری است که در سرنوشت انسان از نظر کوتاهی و طول عمر مؤثر است. در اینجا به چند نمونه روایت اشاره می کنیم:
الف. طبق برخی روایات، گناه و کارهای بد، از اعمالی است که باعث کوتاهی عمر می شود، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:«مَن یَمُوتُ بِالذُّنُوبِ اَکثَرُ مِمَّن یَمُوتُ بِالآجال؛ کسانی که با گناهان می میرند، بیش تر از کسانی هستند که با مرگ طبیعی از دنیا می روند.»
ب. در روایات همچنین اعمالی معرفی شده که سبب طول عمر انسان می شود. به دو مورد از این روایات توجه کنید:
1. حُسن نیت: امام صادق علیه السلام می فرماید:«مَن حَسُنَت نِیَّتُهُ زِیدَ فِی عُمرِهِ؛ هر کس خوش نیّت باشد، عمرش زیاد شود.»
2. خوشحال کردن پدر و مادر و نیکی به آن ها: امام صادق علیه السلام فرمود:«اِن اَحبَبتَ اَن یَزِیدَ اللهُ فِی عُمرِکَ فَسُرَّ اَبَوَیکَ؛ اگر دوست داری خداوند بر عمرت بیفزاید، پدر و مادرت را خوشحال کن.»
ماهنامه مبلغان/شماره110
موضوع: "جور واجور"
چرا حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف قائم آل محمّد علیهم السلام نامیده شده است؟!
ابوحمزه ثمالی می گوید:
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام پرسیدم: ای فرزند رسول خدا! مگر شما ائمه، همه قائم به حق نیستید؟
فرمود: بلی!.
عرض کردم: پس چرا فقط امام زمان علیه السلام قائم نامیده شده است؟
حضرت فرمود: هنگامی که جدّم حسین بن علی علیهم السلام به شهادت رسید، فرشتگان آسمان به درگاه خداوند متعال نالیدند و گریستند و عرض کردند: پروردگارا! آیا کسی را که برگزیده ترین خلق تو را به قتل رسانده است به حال خود وامی گذاری؟
خداوند متعال به آن ها وحی فرستاد: آرام گیرید! به عزّت و جلالم سوگند! از آن ها انتقام خواهم کشید، هر چند بعد از گذشت زمانی باشد.
آن گاه پرده حجاب را کنار زده و فرزندان حسین علیه السلام را که وارثان امامت بودند، به آن ها نشان داد. ملائکه از دیدن این صحنه بسیار مسرور شدند.
یکی از آن ها در حال قیام نماز می خواند. حق تعالی فرمود: به وسیله این قائم از آن ها انتقام خواهم گرفت.
فصلنامه علمی- آموزشی شمیم معرفت/شماره هفتم/1384
حیّ علی الزکاه!!
مؤذنی اذان می گفت چون به حَیّ عَلَی الصلوه رسید مردم به عجله هر چه تمام تر جمع شده به نماز مشغول گردیدند. یکی از ظرفا حاضر بود، گفت: به خدا قسم اگر این مؤذن می گفت: حَیّ عَلَی الزکوه یک نفر در این جا حاضر نمی شد.
حضرت آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی ره
بدان! راه نجات و رسیدن به مقاصد عالیه، تقوا و توسل به ائمه هدی علیهم السلام، خاصه حضرت ولی عصر -روحی و ارواح العالمین له الفداء- می باشد؛ مکرر این دو کلمه را برای شما توضیح داده ام.
1. مواظبت و مراقبت کامل در فعل واجبات و ترک محرمات باید داشته باشید.
2. نماز توسل به ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف در خود مفاتیح مطلق است، و شرایط ندارد؛ هر وقت می شود خواند؛ مکرر با توجه تام بخوان! در هر امر مهمی بخوان تا نتیجه بگیری؛ «من دق بابا ولج ولج؛ کسی که در خانه شخصی بزرگ را بکوبد و جدّیت کند، داخل خواهد شد» و یک دعا از مفاتیح، با حال و توجه به معانی آن بخوان!
3.این دو امر مهم را با سوره ای از قرآن ترک نکن؛ امیدوارم آخرالامر به اهمیت این دستور برخوری و بفهمی…
ریشه امیدواری دو امر مهم است:
اول، معرفت پروردگار متعال به ربوبیت و اوصاف کمال و جمال؛ چنان که ذات مقدس، به توسط قرآن مجید و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه هدی علیهم السلام بیان فرموده؛ نه چنان که علمای بشر به آرای و عقول ناقص خود مشی کردند.
دوم، شناسایی خود، به عبودیت و فقر و عجز و احتیاج و بیچارگی و ناتوانی و قصور و تقصیر و تمام و کمال رجاء که باعث نجات باشد و توسل و تشبث به ولایت اهل بیت عصمت علیهم السلام و عمل به دستورات و فرامین آن وجودات مقدس و شکی نیست که هر مقام و کمالی را خواسته باشیم، باید متوجه و متوسل به مقامت ولایت ائمه علیهم السلام باشیم؛ «من اراد الله بدا بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم.»
به خصوص در زمان غیبت، باید متوسل به ذیل عنایات حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف باشیم و وجود مبارکش را لیلا و نهارا متذکر و فراموش و غفلت نکنیم و بدانیم که از جانب ذات اقدس ربوبی- جلت آلاؤه- ولیّ امر و واسطه بین خالق و خلق، اوست و فیوضات به برکت وجود مبارکش به ما می رسد و آن چه بخواهیم، باید به برکت آن حضرت بخواهیم.
حضرت آیت الله شهید دستغیب ره
«رحمت خدا»، به کسی داده می شود که از رحمت حق در وجودش ظهوری باشد؛ اگر رحمتی در خودت بود، سزاوار رحمت پروردگار می شوی؛ آن وقت بگو«یا رب ارحم» خدایا! رحمم کن! اما اگر خدای نکرده رحم نداری، نه به زن و بچه، نه به مشتری، نه به یتیم و زیر دستت، توقع کرم از خدا غلط است.
درباره نماز غفیله بدانیم!
غفیله اسم مصغر از غفلت است؛ یعنی غفلت کوچک و امام صادق علیه السلام از پدرش امام باقر علیه السلام و امام باقر علیه السلام از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خصوص این نماز مستحبی چنین نقل می کند:
«صَلُّوا فی ساعَهِ الغَفلَهِ وَ لَو رَکعَتَینِ فَاِنَّهُما تورِدانِ دارَ الکَرامَه؛ نماز بخوانید در ساعت غفلت؛ اگر چه دو رکعت باشد، این دو رکعت نماز{شما را} به بهشت وارد می کند.»
در روایتی دیگر چنین می فرماید:
«تَنفِلُوا فی ساعَهِ الغَفلَهِ وَ لَو رَکعَتَینِ خَفیفَتَینِ فَاِنَّهُما تُورِدانِ دارَ الکَرامَهِ قیلَ یا رسُول الله وَ مَا ساعَهُ الغَفلَهِ؟ قالَ: بَینَ المَغرِبِ وَ العِشاءِ؛ نماز مستحب به جا آورید در ساعت غفلت. اگر چه این نماز دو رکعتی خفیف{و آسان} باشد؛ چرا که همین دو رکعت نماز{شما را} وارد بهشت می کند. پرسیده شد ای رسول خدا! ساعت غفلت چه هنگامی است؟ فرمود: بین مغرب و عشا است.»
امام صادق علیه السلام از قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده است که:«لا تَترُکُوا رَکعَتَیِ الغُفَیلَهِ وَ هُما بَینَ العِشائَین؛ دو رکعت نماز غفیله را-که بین نماز مغرب و عشاء است- ترک نکنید.»
کیفیت نماز غفیله
درباره کیفیت اقامه این نماز مستحبی، امام صادق علیه السلام چنین فرموده است: کسی که می خواهد بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز بخواند؛ در رکعت اول بعد از سوره حمد بگوید:
«وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَن لَن نَقدِرَ عَلَیهِ فَنادا فِی الظُّلُماتِ أَن لا إِله إلّا أَنتَ سُبحانَکَ إِنّی کُنتُ مِنَ الظّالِمینَ* فَاستَجَبنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنجِی المُؤمِنینَ»
و در رکعت دوم بعد از سوره حمد بگوید:
«وَ عِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یَعلَمُها إِلّا هُوَ وَ یَعلَمُ ما فِی البَرِّ و البَحرِ وَ ما تَسقُطُ مِن وَرَقَهٍ إِلّا یَعلَمُها وَ لا حَبَّهٍ فی ظُلُماتِ الأَرضِ وَ لا رَطبٍ وَ لا یابِسٍ إِلّا فی کِتابٍ مُبینٍ.»
و پس از فراقت از قرائت، دستهایش را بلند کند و بگوید:
«الاّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ بِمَفاتِحُ الغَیبِ الَّتی لا یَعلَمُها اِلّا اَنتَ اَن تَصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَن تَفعَلَ بی کَذا وَ کذا و به جای کذا و کذا حاجات خود را بگوید و سپس بگوید:«اَللّهُمَّ اَنتَ وَلیُّ نِعمَتی وَ القادِرُ عَلی طَلَبَتی تَعلَمُ حاجَتی فَأَسئَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَ عَلَیهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیتَها لی.»
خداوند خواسته های او را{اگر مصلحت باشد} عطا می کند.
مراجع تقلید، این نماز را یکی از نمازهای مستحبی معرفی کرده اند و وقت انجام آن را- بعد از نماز مغرب تا وقتی که سرخی طرف مغرب از بین برود- دانسته اند. و طبق نظر امام صادق علیه السلام فتوا داده اند.
فلسفه نماز غفیله یا ذکر یونسیه
شاید یکی از دلایل توصیه به اقامه نماز غفیله و ثواب آن، این است که: حضرت یونس علیه السلام یک لحظه غفلت کرد و از قوم خود جدا شد و سرنوشت او با دریا و ماهی پیوند خورد و در شکم ماهی پس از انابه به درگاه خدای سبحان نجات پیدا کرد و شاید تأکید رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر این نماز، به لحاظ غفلت های کوچک و بزرگی باشد که ما هر روز مرتکب می شویم. تا ما هم از ظلمت های ظاهری و باطنی نجات پیدا کنیم.
بزرگان گفته اند: بالاترین ذکر در بین اذکار، ذکر یونسیه«لا اله الّا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» است.
مبلغان/شماره61
سخنان بزرگان و اندیشمندان درباره قرآن
«کارلایل» مورخ و دانشمند معروف انگلیسی، درباره ی قرآن می گوید: اگر یک بار به این کتاب مقدس نظر افکنیم، حقایق برجسته و خصائص اسرار وجودی طوری در مضامین جوهره ی آن پرورش یافته که عظمت و حقیقت قرآن به خوبی از آنها نمایان می گردد و این خود مزیت بزرگی است که فقط به قرآن اختصاص یافته و در هیچ کتاب علمی، سیاسی، اقتصادی دیگر دیده نمی شود… .
مزایای اولیه قرآن و ارکان اساسی آن مربوط به حقیقت و احساسات پاک و عناوین برجسته مسائل و مضامین مهم آن است که هیچ گونه شک و تردید در آن راه نیافته و پایان تمام فضائل را که موجب تکامل و سعادت بشری است در بر داشته و آنها را به خوبی نشان می دهد.
«گوته» شاعر و دانشمند آلمانی می گوید:… به زودی این کتاب توصیف ناپذیر(یعنی قرآن) عالم را به خود جلب نموده و تأثیر عمیقی در علم و دانش جهان کرده، سرانجام محور افکار مردم جهان می گردد.
و دانشمندان بزرگ جهان اسلام نیز هر چه زمان می گذرد، به ارزش و عظمت قرآن بیش تر پی می برند.
«ملاصدرا» در مقدمه تفسیر سوره واقعه می گوید: بسیار به مطالعه کتب حکما پرداختم، تا آن جا که گمان بردم کسی هستم؛ ولی همین که کمی بصیرتم باز شد، خودم را از علوم واقعی خالی دیدم. در آخر عمر به فکر رفتم که به سراغ تدبّر در قرآن و روایات محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم بروم. یقین کردم که کارم بی اساس بوده است؛ زیرا در طول عمرم به جای نور در سایه ایستاده بودم. از غصّه، حانم آتش گرفت تا رحمت الهی دستم را گرفت و مرا با اسرار قرآن آشنا کرد و شروع به تفسیر و تدبّر در قرآن کردم. درِ خانه وحی را کوبیدم، درها باز شد و پرده ها کنار رفت و دیدم فرشتگان به من می گویند:«سَلامٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلُوها خالِدِینَ.»
«فیض کاشانی» می گوید: کتاب ها و رساله ها نوشتم تحقیقاتی کردم؛ ولی در هیچ یک از علوم، دوایی برای دردم و آبی برای عطشم نیافتم، بر خود ترسیدم و به سوی خدا فرار و انابه کردم تا خداوند مرا از طریق تعمق در قرآن و حدیث هدایت کرد.
آیه ی شهادت و فضائل بی کران آن
توحید و شناخت خداوند رکن و اساس معارف دینی و محور آیات قرآن کریم است و رسیدن به آن بالاترین مرتبه کمال انسان. با اینکه تمام مطالب و موضوعات قرآن کریم باارزش است، لکن آیات فراوانی در باب توحید که با ارزش ترین و بزرگترین ارمغان خداوند بر انسان هاست.
در میان آیات توحید، آیه ی شهادت:«شَهِدَ اللهُ أنَّهُ لا الهَ الّا هُو و المَلائِکَهُ و اُولوا العلم قائماً بِالقِسطِ لا اله الّا هُوَ العَزیز الحَکیم؛ گواهی داد خدای که نیست خدایی جز او و فرشتگان و دانشمندان گواهی دادند که جز او خدایی نیست، همیشه به عدل و داد باشد و او توانای بی همتا و دانای استوار کار است».(سوره آل عمران، آیه18) این آیه با امتیازات، مشخصات و عظمت خاصی همراه است. از این روی وقتی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل گشت، بُت هایی که به کعبه آویخته بودند بر زمین افتادند و نیز کشیشانی از آیین مسیح به مدینه آمدند و برای مذاکره به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رسیدند و آن گاه که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در باب توحید و معرفت خداوند آیه ی شهادت را برای مشرکان خواند، بلافاصله به آیین پیامبر ایمان آوردند و مسلمان شدند. آیه شهادت دارای خاصیت های متنوع است، آن چه در ذیل می آید برخی از فضائل بی کران آن می باشد:
تعقیب نماز
امام صادق علیه السلام به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: چون خداوند خواست«شهدالله»، «فاتحه الکتاب»، «آیه الکرسی» و «قل اللهم مالک الملک» را نازل کند آن ها به عرش خداوند آویختند و در حالی که بین آن ها و خداوند هیچ حجابی وجود نداشت، گفتند: پروردگارا! ما را به سرای گناه و به سوی کسانی که تو را معصیت می کنند می فرستی در حالی که ما به طهارت و قدس تو آویخته ایم. خداوند فرمود: قسم به عزّت و جلالم هر بنده ای که در پی نماز، شما را قرائت کند او را در مرتبه بالای قدس جای دهم و در هر روز هفتاد مرتبه با چشم نهان خود بر او نظر می کنم و در هر روز هفتاد حاجت او را برآورده می سازم که کمترین آن ها مغفرت است و نیز او را از هر شرّی ایمنی می دهم و او را یاری می کنم و با مُردن وارد بهشت می گردد.(بحارالانوار، ج261/89)
وقت خواب
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: هر کس آیه ی«شهدالله» را در وقت خواب بخواند، خداوند هفتاد هزار فرشته به واسطه آن خلق می کند که تا روز قیامت برای او طلب آمرزش کنند.(مجمع البیان، ج421/2)
امام صادق علیه السلام می فرماید: هر کس هنگام خواب آیه الکرسی را(3مرتبه) و «آیه شهدالله» و «آیه سخره» و «آیه سجده» را بخواند، خداوند او را از شرّ شیطان سرکش حفظ می کند و بر او 30 فرشته می گمارد که خداوند را حمد، تسبیح، تکبیر و تهلیل کنند و برای او طلب مغفرت نمایند تا از خواب برخیزد و ثواب تمام این ذکرها برای او خواهد بود.(بحارالانوار، ج180/84)
اسم اعظم
حضرت علی علیه السلام می فرماید: یک شب قبل از جنگ بدر، حضرت خضر را در خواب دیدم و گفتم: به من چیزی بیاموز تا بر دشمن پیروز شوم. حضرت خضر علیه السلام فرمود: بگو«یا هُو یا مَن لا هُوَ الا هُو» چون صبح شد، ماجرا را برای پیامبر بیان داشتم. حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اسم اعظم را آموختی. این جمله همواره در روز بدر بر زبان من جاری بود و راوی می گوید: حضرت امیر علیه السلام در آن روز«قل هو الله احد» را خواندند و سپس فرمودند:«یا هو یا من لا هو الا هو اغفر لی و انصرنی علی القوم الکافرین».
در جنگ صفین نیز وقتی که حضرت دشمن را به عقب می راند، همان ذکر را می خواند. عمّار یاسر به حضرت علیه السلام عرض کرد: این کنایات چیست؟ حضرت فرمود: اسم اعظم خداوند و ستون توحید«الله لا اله الا هو» می باشد. سپس حضرت آیه«شهدالله» و آیات آخر سوره ی حشر را خواندند.(بحارالانوار، ج232/93 و نیز ج232/3)
دفع آفات
پیامبر آیاتی از قرآن را معرفی فرمودند که اگر کسی آن ها را بنویسد و با خود داشته باشد در امان خداوند است و ملائکه او را از آفتها و بلاها حفظ می کنند و از جمله آن ها آیه«شهادت» است.(بحارالانوار،ج217/94)
عهد با خداوند
هر کس این آیه را بخواند و در آخر بگوید:«من نیز به آن چه خداوند گواهی داد گواهی می دهم و آن را به عنوان امانت به خداوند می سپارم» در روز قیامت که این فرد را بیاورند و خداوند گوید: این بنده را با من عهدی است و کیست سزاوارتر از من نسبت به وفای به عهد! او را در بهشت فرود آرید.(کشف الاسرار، ج49/2)
شخصی به نام غالب یقطان می گوید: زمانی جهت تجارت به کوفه رفتم، در همسایگی جناب اَعمَش فرود آمدم، تا شبی که خواستم به بصره حرکت کنم، دیدم وی مشغول عبادت است و وقتی به آیه«شهادت» رسید مکرر آن را می خواند و هر دفعه در آخر آن می گفت:«و من هم گواهی می دهم به آن چه خداوند شهادت می دهد و این را نزد خدا امانت می گذارم و همانا دین در نزد خدا همان اسلام است». بدو گفتم: این آیه را مکرر می خواندی و در آخر کلماتی می گفتی. آیا در فضیلت خواندن این آیه چیزی شنیده ای؟ گفت: بلی. گفتم: مرا از فضیلت آن با خبر کن. گفت: نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر کس این آیه را بخواند روز قیامت او را می آورند و خداوند خطاب می کند، ای بنده ی من! تو به عهد خود وفا کردی و امانت را ادا نمودی و من سزاوارترم که به عهد خود وفا کنم، او را به بهشت وارد کنید.(مجمع البیان، ج421/2)
حکایت کنند که مردی«شهدالله» می خواند، آن گاه گفت:«بار خدایا! این ودیعت من است نزد تو تا روز حاجتم باز دهی». پس به وقت وفات زبانش گشاده گشت و می خواند:«شهدالله انّه لا اله الا هو» تا از دنیا رفت. در آن حال هاتفی آواز داد که«این امانت تو بود که به تو باز گرداندیم.(کشف الاسرار، ج49/2)
از مطالب یاد شده به دست می آید که اهتمام به توحید، سرلوحه تمام توصیه های پیامبر و امامان معصوم می باشد و امیدواریم که ما نیز با اهتمام و توجه به این آیه شریفه خود را از آن بهره مند سازیم.
بشارت/نخستین نشریه قرآنی ویژه ی جوانان/شماره16
فلسفه غسل جنابت چیست؟
یعنی چرا اسلام دستور می دهد که به هنگام جنب شدن تمام بدن را بشویند در حالی که فقط عضو معیّنی آلوده می شود و آیا میان بول کردن و خارج شدن منی تفاوتی هست که در یکی فقط محل را باید شست و در دیگری تمام بدن را؟
برای این پرسش دو پاسخ علمی و دینی تقدیم می داریم:
پاسخ علمی آن این است که خارج شدن منی از انسان، یک عمل موضعی نیست.(مانند بول و سایر زوائد) به دلیل این که اثر آن در تمام بدن آشکار می گردد و تمام سلول های تن به دنبال خروج آن در یک حالت سستی مخصوص فرو می روند و این خود نشانه ی تأثیر آن روی تمام اجزای بدن است. توضیح این که: طبق تحقیقات دانشمندان در بدن انسان دو سلسله اعصاب نباتی وجود دارد که تمام فعالیت های بدن را کنترل می کند «اعصاب سمپاتیک» و «اعصاب پاراسمپاتیک» این دو رشته اعصاب در سراسر بدن انسان و در اطراف تمام دستگاه ها و جهازات داخلی و خارجی گسترده اند. وظیفه ی اعصاب سمپاتیک «تند کردن» و به فعالیت واداشتن دستگاه های مختلف بدن است و وظیفه ی اعصاب پاراسمپاتیک «کُند کردن» فعالیت آن ها است. در واقع یکی نقش «گاز» اتومبیل و دیگری نقش «ترمز» را دارد و از تعادل فعالیت این دو دسته اعصاب نباتی، دستگاه های بدن به طور متعادل کار می کند. گاهی جریان هایی در بدن رُخ می دهد که این تعادل را به هم می زند. از جمله این جریان ها مسئله ی «ارگاسم»(اوج لذت جنسی) است که معمولاً مقارن خروج منی صورت می گیرد، در این موقع سلسله ی اعصاب پاراسمپاتیک(اعصاب ترمز کننده) بر اعصاب سمپاتیک(اعصاب محرک) پیشی می گیرد و تعادل به شکل منفی به هم می خورد.
این موضوع نیز ثابت شده است که از جمله اموری که می تواند اعصاب سمپاتیک را به کار وادار و تعادل از دست رفته را تأمین کند، تماس آب با بدن است. از آن جا که تأثیر «ارگاسم» روی تمام اعضای بدن به طور محسوس دیده می شود و تعادل این دو دسته اعصاب در سراسر بدن به هم می خورد، دستور داده شده است که پس از آمیزش جنسی، یا خروج منی، تمام بدن با آب شسته شود و در پرتو اثر حیات بخش آن، تعادل کامل در میان این دو دسته اعصاب در سراسر بدن برقرار گردد.
اما پاسخ دینی آن، این است که فایده غسل منحصر به موارد فوق نیست. بلکه غسل کردن علاوه بر این یک نوع عبادت و پرستش نیز می باشد که اثرات اخلاقی آن قابل انکار نیست و به همین دلیل اگر بدن را بدون نیّت و قصد قربت و اطاعت فرمان خدا بشویند غسل، صحیح نیست. در حقیقت به هنگام خروج منی یا آمیزش جنسی، هم روح متأثر می شود و هم جسم. روح به سوی شهوات مادی کشیده می شود و جسم به سوی سستی و رکود. غسل جنابت که هم شستشوی جسم است و هم به علت این که به قصد قربت انجام می یابد شست و شوی جان است، اثر دو گانه ای در آن واحد روی جسم و روح می گذارد تا روح را به سوی خدا و معنویت سوق دهد و جسم را به سوی پاکی و نشاط و فعالیت.
از همه ی اینها گذشته وجوب غسل جنابت، یک الزام اسلامی برای پاک نگاه داشتن بدن و رعایت بهداشت، در طول زندگی است؛ زیرا بسیارند کسانی که از نظافت خود غافل می شوند؛ ولی این حکم اسلامی، آن ها را وادار می کند که در فواصل مختلفی خود را شستشو دهند و بدن را پاک نگاه دارند. این موضوع اختصاصی به مردم اعصار گذشته ندارد. در عصر و زمان ما نیز بسیارند کسانی که به علل مختلفی از نظافت و بهداشت تن غافلند.(البته این حکم به صورت یک قانون کلی و عمومی است حتی کسی را که تازه بدن خود را شسته شامل می شود).
مجموع جهات سه گانه فوق روشن می سازد که چرا باید به هنگام خروج منی(در خواب یا بیداری) و هم چنین آمیزش جنسی(اگر چه منی خارج نشود) غسل کرد و تمام بدن را شست.
از حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام نقل شده است که عده ای از یهود محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مشرّف شدند و عالم ترین آن ها پرسید: چرا خداوند متعال در بحث جنابت دستور غسل داده و برای خروج بول و غایط چنین دستوری نیامده است؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:«حضرت آدم علیه السلام وقتی از آن درختِ نهی شده استفاده کرد{آن چه خورده بود} در تمام بدنش از رگ ها و مو و پوست وارد شده و اثر گذاشت و شخص پس از عمل مجامعت، خارج شدن منی در تمام بدنش اثر می گذارد. بدین جهت خداوند متعال غسل کردن{و شستن تمام بدن با نیّت و کیفیت خاص} را تا روز قیامت واجب نموده است. اما بول از زیادی آشامیدنی و غایط(مدفوع) از زیادی خوردنی هاست بدین جهت وضو لازم شده است».
پس علت غسل جنابت{چند چیز است}:
1- نظافت و تطهیر ظاهر بدن
2- تطهیر روحی{همان گونه که در روایت قبل بیان گردید}
3- زیاد بودنِ موجبات وضو مناسبِ تخفیف و آسان کردن حکم آن است.
4- جنابت غالباً همراه با لذت است بدین جهت غسل کردن بر شخص دشوار نیست به خلاف بول و غایط و…
5- جنابت غالباً در اختیار آن ها است به خلاف بول و غایط.
فصلنامه مربی بسیج/ویژه مربیان احکام/6
سیره امام رضا علیه السلام و فریضه امر به معروف و نهی از منکر
امام رضا علیه السلام در مجلس مأمون با عده ای از حاضرین گفتگو می کرد. برادرش زید نیز در گوشه ای از مجلس عده ای را دور خود جمع کرده بود و برای آنان در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم صحبت می کرد و افتخار می نمود و مرتب می گفت:«ما خانواده چنین هستیم! ما خانواده چنان هستیم!» هنگامی که امام رضا علیه السلام متوجه وی شد و گفته های او را شنید، با صدای بلند او را صدا کرد و همه اهل مجلس را متوجه خود نمود و سپس به زید فرمود:
«أَغَرَّکَ قَولُ نَاقِلی الکُوفَهِ إِنَّ فَاطِمَهَ علیهاالسلام أَحصَنَت فَرجَهَا فَحَرَّمَ اللهُ ذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ فَوَ اللهِ مَا ذلِکَ إِلَّا لِلحَسَنِ و الحُسَینِ وَ وُلدِ بَطنِهَا خَاصَّهً وَ أَمَّا أَن یَکُونَ مُوسَی بنُ جَعفَرٍ علیهماالسلام یُطیعُ اللهَ وَ یَصومُ نَهَارَهُ وَ یَقُومُ لَیلَهُ وَ تَعصِیهِ أَنتَ ثُمَّ تَجِیئَانِ یَومَ القِیامَهِ سَواءً لَأَنتَ أَعَزُّ عَلَی اللهِ عزَّ وَ جَلَّ مِنهُ إِنَّ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ علیهماالسلام کَانَ یَقُولُ لِمُحسِنِنَا کِفلانِ مِنَ الأَجرِ وَ لِمُسیئِنَا ضِعفانِ مِنَ العَذَابِ؛ سخن ناقلان کوفه را باور کرده ای که می گویند: فاطمه علیهاالسلام خود را حفظ کرد، پس خداوند ذرّیه ی او را از آتش جهنم مصونیت بخشیده است. به خدا سوگند! آن که شنیده ای، مقصود حسن و حسین علیهماالسلام و فرزندان بی واسطه ایشان است و امّا اگر گفته تو درست باشد{که همه اولاد فاطمه علیهاالسلام مصونیت دارند}، آن وقت تو از پدرت موسی بن جعفر علیهماالسلام در نزد خداوند عزیزتر و گرامی تر خواهی بود؛ چرا که او خدا را اطاعت می کرد، روزها روزه می گرفت، شبها به عبادت می پرداخت و تو هم از فرمان خدا سرپیچی می کنی؛ با این حال، هر دوی شما اهل سعادت و بهشت خواهید شد!{او با عمل به مقام سعادت رسید و تو بی عمل به آن جا خواهی رسید!} و حال آن که علی بن الحسین علیهماالسلام می گفت: نیکوکار ما اهل بیت دو برابر اجر دارد و بدکار ما دو برابر عذاب خواهد داشت.»
همچنین روزی غلامان آن حضرت میوه ای را نیم خورده بیرون انداخته بودند. امام رضا علیه السلام ناراحت شد و در مقام نهی از منکر به آنان فرمود:«إِن کُنتُم استَغنَیتُم فِإِنَّ أُناساً لَم یَستَغنُوا أَطعِمُوهُ مَن یَحتَاجُ إِلَیهِ؛ اگر شما{سیر شده اید و} به آن نیازی ندارید، عده ای از مردم به این محتاج اند؛ آن را به کسانی که نیاز دارند بدهید!»