امام صادق در مرگ خردسالشان
سفیان ثوري میگوید: به محضر مبارك امام صادق(ع) رسیدم. دیدم که ایشان ناراحت اند. عرض
کردم براي چه اینگونه ناراحت هستید؟ فرمودند: نردبانی براي پشت بام، در خانه بود. به اهل
خانه گفته بودیم کسی از این نردبان بالا نرود. آمدم دیدم کنیزي از اهل خانه، فرزند خردسالم
را بغل گرفته و از این نردبان بالا میرود. نگاهش که من افتاد متحیر شد و لرزید و فرزند خردسالم
از دست او بر زمین افتاد و جان داد. ناراحتی من به خاطر از دست دادن فرزندم نیست، بلکه
ناراحتم که چرا کنیز از من ترسید و هول او را گرفت.