فلسفۀ احکام
تمام احکام و واجبات مقدمۀ اخلاق و صفات خوب است. مرحوم فیض کاشانی از احکام تعبیر
به فقه اصغر میکند و از اخلاق تعبیر به فقه اکبر. نماز با همۀ گستردگی و آداب و شرایط و
فضیلتش براي این است که ادب و تواضع بیاورد. فاطمۀ زهرا(س) در خطبۀ فدکیه میفرمایند:
فَجَعَلَ الُله الإیمانَ تَطْهیراً لَکُ مْ مِنَ الشِّركِ وَ الصَّلاةَ تَنْزیهاً لَکُمْ مِنَ الْکِ بْرِ وَ الزَّکاةَ تَزْکِیَۀً
لِلنَّفْسِ وَ نَماءً فِی الرِّزْقِ وَ ال ّ ص یامَ تَثْبیتاً لِلْاِخْلاصِ وَ الحَجَّ تَشییداً لِلدّینِ؛ خداوند ایمان را
براي تطهیر و پاك شدن قلوب شما از شرك، و نماز را براي پیراستن شما از کبر، و زکات را
براي پاکی جان و زیاد شدن رزق، و روزه را براي پایداري اخلاص، و حج را براي برپا داشتن
دین قرار داد.
نظیر این روایت نیز از رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است.
نماز تکبر و نخوت را از انسان میزداید و تواضع و خضوع به بار میآورد و سجده اوج خضوع در
برابر پروردگار است. روزه صبر و اراده را در ما تقویت میکند و اخلاص را پایدار میسازد. زکات
جان آدمی را از تعلقات دنیوي پاك و مطهر میکند.
و فلسفۀ مهم حج برپایی دین در زندگی انسان و خود شکستگی و از خود بیرون آمدن است.
همینکه باید لباسها و مظاهر دنیوي را از تن بیرون کرد و با یک لنگ و حوله به سر برد، تعینها
و تشخصها شکسته میشود. هنگامی که انسان در سعی با پاي برهنه هروله کنان حرکت
میکند؛ کبر و نخوت او فرو میریزد. امام صادق(ع) فرمودند:
ما مِنْ بُقْعَۀٍ اَحَبُّ اِلَی الِله مِنَ المَسْعی لِاَنَّهُ یُذَلُّ فیها کُلُّ جَبّارٍ؛ نزد خداوند هیچ مکانی محبوبتر
از محل سعی نیست؛ چرا که هر گردنکشی در آن خوار میشود.
یعنی تجبّر و گردنکشی انسان در هم میشکند و نفسی ذلیل و افتاده پیدا میکند.
امر به معروف و نهی از منکر صفت خیرخواهی را در انسان افزایش میدهد. چنانکه در خطبۀ
فدکیه به آن اشاره شده است:
وَ الأمْرَ بِالمَعروفِ مَصْلَحَۀً لِلْعامَّۀِ؛ و امر به معروف را براي مصلحت و خیرخواهی همگان قرار داد.
خمس و زکات دست دهندگی و سخاوت به وجود میآورد و انسان را از صفت بخل پاك میکند.
امام عصر(ع) فرمودند:
وَ اَمّا اَمْوالُکُمْ فَلا نَقْبِلُها اِلّا لِتَطَهَّرُوا؛ اما اموال شما را نمیپذیریم، مگر براي اینکه شما پاك شوید.
کسی که سخاوت ندارد، هیچ ندارد. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
خَلَّتانِ لا تَجْتَمِعانِ فی قَلْبِ مُؤْمِنٍ سُوءُ الخُلْقِ وَ الْبُخْلُ؛ دو خصلت است که در قلب مؤمن
جمع نمیشود: بداخلاقی و بخل.
یعنی کسی که داراي این دو خصلت باشد، مؤمن نیست.