آقاي من!
زمان گذشت و قلبم گواهي مي دهد كه به يقين تومي آيي و آيينه هاي زنگار گرفته ي قرنها جهالت و سكوت و روزمرگي را دوباره جلا خواهي داد.
تو مي آيي و قلب هاي سياه شده از تنهايي را دوباره با حضور روشني بخش خود نوراني خواهي كرد.
تو مي آيي و دلم را خويشاوند تمام پنجره هاي جهان خواهي كرد.
تو مي آيي و چشمان جهان را به آبشاران زلال معنويت پيوند مي زني.
آقا جان
اي كاش هنگام آمدنت باشم و ….
چه زيبا ست لحظات كنار تو بودن و …..
اَللّـهُمَّ اجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الذّابّینَ عَنْهُ
نويسنده: ه. ملك محمدي