چیستی عامل پیروزی اسلام و پیامبراکرم(ص) در بیان استاد شهید مطهری(ره) :
شهید مطهری(ره) در این باره می فرماید :
《گاهی خود ما مسلمانان حرف هایی می زنیم که نه با تاریخ منطبق است و نه با قرآن، بلکه با حرف های دشمن ها منطبق است!
یعنی حرفی را که یک جنبه اش درست است به گونه ای تعبیر می کنیم که اسلحه به دست دشمن می دهیم.
مثل اینکه برخی می گویند :
اسلام با دو چیز پیش رفت :
با مال خدیجه(س) و شمشیر علی(ع)!
(یعنی با زر و زور!)
اگر دینی با زر و زور پیش برود، آن چه دینی می تواند باشد؟!
آیا قرآن در یک جا دارد که دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟
آیا علی(ع) یک جا گفت که دین اسلام با زر و زور پیش رفت؟
در مورد ثروت خدیجه(س) :
شکی نیست که ثروت و مال خدیجه(س) به درد مسلمین خورد اما آیا مال خدیجه صرف دعوت اسلام شد؟!!
یعنی خدیجه(س) پول زیادی داشت، پول خدیجه(س) را به کسی دادند و گفتند بیا مسلمان شو؟
آیا یک جا انسان در تاریخ چنین چیزی پیدا می کند؟
یا نه، در شرایطی که مسلمین و پیغمبر اکرم(ص) در نهایت درجه ی سختی و تحت فشار بودند، جناب خدیجه مال و ثروت خودش را در اختیار پیغمبر(ص) گذاشت ولی نه برای اینکه پیغمبر(ص) العیاذبالله به کسی رشوه بدهد، و تاریخ نیز هیچ گاه چنین چیزی نشان نمی دهد.
این مال آنقدر هم زیاد نبوده و اصلاً در آن زمان، ثروت نمی توانسته اینقدر زیاد باشد.
ثروت خدیجه(س) که زیاد بود، نسبت به ثروتی که در آن روز در آن مناطق بود زیاد بود، نه در حد ثروتِ!
مکه شهر کوچکی بود.
البته یک عده تاجر و بازرگان داشت، سرمایه دار هم داشت ولی سرمایه دارهای مکه مثل سرمایه دارهای نیشابور مثلاً بودند نه مثل سرمایه دارهای تهران یا اصفهان یا مشهد و از این قبیل.
پس اگر مال خدیجه(س) نبود شاید فقر و تنگدستی مسلمین را از پا درمی آورد. مال خدیجه(س) خدمت کرد اما نه خدمت رشوه دادن که کسی را با پول مسلمان کرده باشد، بلکه خدمت به این معنی که مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خدیجه توانستند سدّ رمقی کنند.
در مورد شمشیر علی(ع) :
بدون شک به اسلام خدمت کرد و اگر شمشیر علی(ع) نبود سرنوشت اسلام سرنوشت دیگری بود اما نه اینکه شمشیر علی(ع) رفت بالای سر کسی ایستاد و گفت :
یا باید مسلمان بشوی یا گردنت را می زنم؟!!
بلکه در شرایطی که شمشیر دشمن آمده بود ریشه ی اسلام را بکند، علی(ع) بود که در مقابل دشمن ایستاد.
کافی است ما «بدر» یا «اُحد» و یا «خندق» را در نظر بگیریم که شمشیر علی(ع) در همین موارد به کار رفته است.
در «خندق» مسلمین توسط کفار قریش و قبایل همدست آنها احاطه می شوند، ده هزار نفر مسلح مدینه را احاطه می کنند، مسلمین در شرایط بسیار سخت اجتماعی و اقتصادی قرار می گیرند و به حسب ظاهر دیگر راه امیدی برای آنها باقی نمانده است.
[اما این علی(ع) است که با جانفشانی و شمشیر خود، اسلام را از آن مرحله جلوتر می بَرَد.]
پس وقتی می گوییم اگر شمشیر علی(ع) نبود اسلامی نبود، معنایش این نیست که شمشیر علی(ع) آمد به زور مردم را مسلمان کرد!
بلکه معنایش این است که اگر شمشیر علی(ع) در دفاع از اسلام نبود دشمن ریشه ی اسلام را کنده بود همچنان که اگر مال خدیجه نبود فقر، مسلمین را از پا درآورده بود.
این کجا و آن حرف مفت کجا؟!》
منبع :
مجموعه آثار شهید مطهری(ره)، ج۴، ص۴۳۶
موضوعات: "فرهنگی" یا "دانش آموختگان" یا "طلبگی آزاد" یا "بسیج طلاب"
معرفی شخصیت تاریخی؛
سلیمان بن صُرَدخُزاعی
?نام کامل او سلیمان بن صرد بن الجون بن ابی الجون خزاعی است که ملقب به «ابومطرف» است که بزرگ طایفه «بنی خزاعه» در کوفه بود.
?سلیمان در مکه به دنیا آمد.
?در منابع تاریخی هر چند به تاریخ زمان ولادت وی اشاره نشده است، اما چون گفته شده که وی در هنگام شهادت در سال ۶۵قمری ۹۳ ساله بوده است، میتوان گفت وی پنج سال قبل از بعثت به دنیا آمده است.
?نام پدرش «جون» بود و در نسبتش به قبیله خزاعه هیچ اختلافی نیست.
?نام وی در عصر جاهلیت «یسار» بود که پیامبر(ص) نامش را پس از مسلمان شدن به «سلیمان» تغییر داد.
سلیمان در زمان حضرت رسول اکرم(ص):
?بعضی او را صحابی خوانده اند و بعضی درباره او تنها به این نکته اکتفا کرده اند که وی از کبار تابعان و زهاد زمان خویش بوده است.
?فضل بن شاذان وی را از تابعین میداند و منابع اهل سنت وی را از اصحاب پیامبر(ص) به شمار آوردهاند. ?شیخ طوسی نیز وی را در شمار اصحاب پیامبر ذکر کرده است.
سلیمان در زمان امام علی(ع):
?سلیمان جزو اولین کسانی بود که در کوفه ساکن شد و در محله خزاعه سکنی گزید.
?وی با خلافت امام علی(ع) به همراه بسیاری از بزرگان شیعه با او بیعت کرد.
?بنا بر نامهای که از سوی امیرمؤمنان(ع) برای او نوشته شده، وی نماینده امام(ع) در منطقه جبل بوده است.
?او در جنگهای امام علی(ع) شرکت کرد و در جنگ صفین در رکاب امام(ع) جنگید و فرماندهی میمنه سپاه را بر عهده گرفت.
?برخی گفتهاند سلیمان در جنگ جمل شرکت نکرد و علی(ع) او را نکوهش کرد.
هر چند این مطلب در کتب تاریخی دچار تردید شده، اما آیت الله خویی احتمال داده است که عدم شرکت وی یا به خاطر دستور امیر المومنین(ع) بوده و یا عذری موجه داشته است.
اما محمد بن علی اردبیلی، صاحب کتاب جامع الرواة، در ضمن احوالات سلیمان چنین اشاره می کند :
«المتخلفُ عن یوم الجَمَل.»
ظاهرا سلیمان بنا بر بعضی روایات، یکی از کسانی بوده است که در پیکار جمل شرکت نکرده و به همین دلیل، این عمل او نوعی جرح برایش به حساب آمده است.
البته قابل ذکر است که این تخلف از طرف رجال شناسان شیعه جدی گرفته نشده و حتی بعضی بزرگان همچون آیت الله خويی نیز آن را ثابت ندانسته اند.
سلیمان زمان امام حسن مجتبی(ع):
?گزارش مورّخان، حکایت از دیدار سلیمان با امام حسن(ع) پس از جریان صلح با معاویه دارد که وی با انکار این بیعت، به امام(ع) اعتراض میکند.
امام حسن(ع) در جواب وی میگوید:
شما شیعه و دوستدار ما میباشید.
خدا گواه است آن چه من انجام دادم در جهت حفظ خونهاست.
پس راضی به قضای خدا باشید.
?وی در دیداری با امام حسین(ع) نیز، این مسأله را عرضه میدارد و امام(ع) بر پایبندی به صلح تا مرگ معاویه تأکید میکند.
?برخی همچون آیت الله میرزا جواد تبریزی تعبیر (مُذلّ المومنین) را که خطاب به امام حسن(ع) گفته شده است را به سلیمان نسبت می دهد.
یک ربیع الثانی سال ۶۵ قمری؛ آغاز قیام توابین به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی:
قیام توابین اولین قیام شیعی پس از واقعه عاشورا با هدف انتقام از قاتلان امام حسین(ع) بود.
توابین از سال ۶۱ قمری پس از واقعه عاشورا مخفیانه در پی جمعآوری نیرو و اسلحه بودند.
گفته شده است به دلیل عدمهمراهی مختار ثقفی، بسیاری از شیعیان همراه توابین نشدند.
این قیام در سال ۶۵ ق به دست مسلمانان و دوستداران اهل بیت(ع) در مقابله با لشکر شام و در منطقه عین الورده رخ داد که رهبری آن بر عهده سلیمان بن صرد خزاعی بود.
در جنگی چهار روزه، بسیاری از توابین کشته شدند و باقیمانده سپاه به رهبری رفاعة بن شداد عقبنشینی کردند.
-تفصیل جریان:
پس از واقعه عاشورا و شهادت از آنجایی که بعد از شهادت امام حسین(ع) و یارانش، برخی شیعیان که با وعده بیعت، از حسین بن علی(ع) دعوت کردند به کوفه بیاید و سپس از خطای خویش در پیمان شکنی و یاری نرساندن به امام(ع)، سخت پشیمان بودند، تصمیم بر آن گرفتند که گناه و اشتباه خویش را جبران کنند.
آنان در جلسات متعدد به این نتیجه رسیدند که این ننگ جز با کشته شدن در راه امام حسین(ع) و گرفتن انتقام از قاتلان وی پاک نمیشود.(۱)
-شکل گیری قیام:
چند ماه پس از حادثه کربلا، حدود صد تن از شیعیان در خانه سلیمان بن صرد خزاعی که از چهرههای سرشناس کوفه بود، گرد آمدند. سلیمان در این جلسه با اشاره به آیه ۵۴ سوره بقره و توبه قوم موسی(ع) خطاب به حاضران گفت :
ما وعده یاری به اهل بیت پیامبر (ص) دادیم، اما یاریشان نکردیم.
در انتظار فرجام کار ماندیم تا آن که فرزند پیامبرمان کشته شد.
حال خدا از ما راضی نمیشود مگر آن که با قاتلان او بجنگیم، شمشیرها را تیز کنید و اسب و نیرو فراهم سازید تا فرا خوانده شوید.(۲)
پس از سخنان سلیمان، دیگر بزرگان شیعه و یاران امام علی(ع) نظیر مسیب بن نجبة فزاری، رفاعة بن شداد بجلی، عبدالله بن وال تمیمی و عبدالله بن سعد ازدی به سخنرانی پرداختند و سرانجام سلیمان بن صرد خزاعی به رهبری قیام برگزیده شد.(۳)
-اهداف قیام:
بنا بر سخنان و جلسات توابین، اهداف آنان در دو جهت بوده است :
1⃣خونخواهی از قاتلان امام حسین(ع)
2⃣سپردن حکومت به خاندان و اولاد حضرت پیامبر اکرم(ص)!(۴)
لشکر توابین در ۵ ربیع الاول از نخیله راهی دمشق شدند تا در مصاف سپاه عبیدالله بن زیاد قرار بگیرند.
هنگامی که سپاه به کربلا رسید، از اسبها پیاده شدند و گریان خود را به قبر امام(ع) رسانده و اجتماع پرشوری را تشکیل دادند.(۵)
سلیمان در میان آنان گفت :
خدایا تو شاهد باش که ما بر دین و راه حسین(ع) و دشمن قاتلان او هستیم.(۶)
توابین به دعا پرداختند تا حال که توفیق شهادت در رکاب حسین(ع) نصیب آنان نشده است، خداوند از شهید شدن آنان پس از او محروم نسازد.(۷)
آغاز نبرد:
پس از نبرد چهار روزه، بسیاری از توابین به شهادت رسیده، در محاصره سپاه دشمن قرار گرفتند.
فرماندهان توابین یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند و اندک باقیمانده آنان به فرماندهی رفاعه بن شداد بجلی مجبور به عقب نشینی شدند.
توابین در مسیر بازگشت به شیعیان بصره و مدائن برخوردند که به یاری آنان آمده بود و پس از ابراز اندوه به شهرهای خود بازگشتند.
پس از شکست توابین و رسیدن به کوفه، مختار ثقفی که در زندان به سر میبرد، به تمجید از سلیمان و شهدای قیام پرداخت و وعده داد که انتقام توابین را گرفته و به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کند.(۸)
منابع:
۱)الفتوح ابن اعثم کوفی، ج۶، ص۲۰۵
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۳۵۵
۳)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۴، ص۱۶۰
۴)تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۶
۵)مقتل الحسین(ع) ابیمخنف، ص۲۹۱
۶)البدایه و النهایه ابن کثیر، ج ۸، ص۲۷۸
۷)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۴، ص۱۸۲
۸)انساب الاشراف بلاذری، ج۶، ص۳۷۰
در برخی روایات یکی از نامهای امام علی(ع) «حیدر» معرفی شده است.
یکی از آن روایات، روایتی است که داستان جنگ خیبر را نقل میکند.
بر اساس این روایت، امام علی(ع) هنگام مواجهه با مرحب (پهلوان یهودیان خیبر) خود را به نام «حیدر» معرفی میکند. البته ذکر چنین لقبی برای حضرتشان اختصاص به این مورد ندارد؛ در موارد دیگری نیز تصریح به این نام شده است.
به نظر میرسد «حیدر» یکی از نامهای تقریباً مشهور امام علی(ع) است.
شاهد این مدعا این است که بسیاری از فرهنگ نویسان زبان عربی نیز تصریح میکنند که «حیدر» یا «حیدره» یکی از نامهای امام علی(ع) است.
♦️لقب حیدر:
در زبان عربی حیدر به معنای «شیر»(نماد شجاعت و شکست ناپذیری) است.
البته با این توضیح که از ویژگیهای زبان عربی آن است که برای یک چیز به لحاظ ویژگیهای مختلف نامهای متعدد قرار میدهد.
در مورد علت نامگذاری شیر به حیدر دو نظریه مطرح کردهاند؛ یک اینکه شیر را به جهت داشتن مقام فرمانروایی و سلطنت «حیدر» میگویند.
دلیل دیگر نامیدن شیر به حیدر؛ این است دارای گردنی کلفت و دست (ساعد و بازوی) قوی است.
به همین جهت به جوانی که دارای بدنی پر و محکم و قدرتی سترک باشد جوان حادر میگویند.
♦️صفت کرار:
«کرار» به معنای کسی است که در هنگام جنگ، پی در پی و بسیار حمله کند.
این وصف و لقب یکی از القابی است که پیامبر اکرم(ص) به امام علی(ع) داده است.
خلاصه داستان به این صورت است که پیامبر اکرم(ص) پس از اینکه چند فرمانده برای گشایش قلعه خیبر تعیین نمودند و همه آنها بدون اینکه موفقیتی به دست آورند عقب نشینی کردند، فرمودند :
«فردا مردى همانند خودم را به سوی ایشان [یهود خیبر] مىفرستم که هم او؛ خدا و رسولش را دوست مىدارد، و هم خدا و رسولش او را دوست مىدارند. او حمله کنندهاى بىگریز (کرار غیر فرار) است، و باز نگردد تا آنکه خدا فتح و پیروزى را به وى ارزانى دارد».
پیامبر اسلام(ص) پیش از اعزام، نوید فتح و پیروزى داد، پس یاران آنحضرت(ص) در پى این کلام [براى آنکه انتخاب شوند] گردن کشیدند، و چون فردا شد، رسول خدا(ص) على(ع) را فراخوانده و به سوی یهودیان خیبر فرستاد، پس على(ع) را بدین فضیلت برگزید و او را «حیدر کرّار» «حمله کنندهاى بىگریز» نامید.
منابع:
۱)مناقب آل أبی طالب(ع) ابن شهرآشوب، ج۳، ص۱۱
۲)تحف العقول ابن شعبه حرانی، ص۳۴۱
شعرخوانی میثم مطیعی با عنوان “آَشوبهای مسلحانه ۹۸”
اعتراض ما به سستی های تدبیر شماست
از گرانیها، از این ۶ سال تأخیر شماست
دم به دم از گفتگو با اجنبی دم میزنید
پس چرا در گفتگو با مردم خود الکنید؟
با تلاش و عزم و باور، راه حل در داخل است
بارها فرمود رهبر: راه حل در داخل است
تاثیر نماز بر ژن های بدن و
رفع تمام بیماری ها ،طبق آزمایشات علمی
کنترل ذهن، ورزشی برای تقویت روح
بهترین تکنیک برای کنترل ذهن
بانوی مبارز، انقلابی و خستگیناپذیر
امروز سالگرد درگذشت خانم مرضیه حدیدچی دباغ در سال ۹۵ است.
رهبر انقلاب در پیامی که در پی درگذاشت ایشان صادر کردند، چندین خصوصیت برجسته را برای ایشان ذکر فرمودند که در ادامه با هم میخوانیم:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
درگذشت بانوی مبارز و انقلابیِ خستگیناپذیر خانم مرضیه حدیدچی دباغ را به بازماندگان محترم و دوستان و همرزمان ایشان تسلیت میگویم.
این بانوی شجاع و فداکار
در دوران طاغوت در شمار مبارزان مؤمنی بود
که زندان و شکنجههای شدید نتوانست او را از این راه دشوار منصرف کند
و در دوران جمهوری اسلامی نیز در مسئولیّتهایی مانند فرماندهی سپاه پاسداران در همدان
و نمایندگی مجلس شورای اسلامی
و تدریس در دانشگاه
و حضور در سازمانهای خدماتی انجام وظیفه کرد
و مفتخر به عضویّت در هیئت اعزامی امام راحل برای رسانیدن نامهی معروف ایشان به سران شوروی سابق شد.
غفران و رضوان الهی شامل حال این بانوی بااخلاص و فداکار باد.
کلیپ استاد رائفی پور
دسته بندی مردم در عصر غیبت
نمیشود هم به منجی اعتقاد داشت و هم در بارگاه فرعون بود
مبارزه امام صادق(ع) برای قبضه کردن حکومت در بیان مقام معظم رهبری:
امام صادق(ع) مشغول یک مبارزه دامنهدار و پیگیر بود.
مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت، و بهوجود آوردن حکومت اسلامی و علوی.
یعنی امام صادق(ع) زمینه را آماده میکرد، تا بنیامیه را از میان ببرد و بهجای آنها، حکومت علوی را که همان حکومت راستین اسلامی است، بر سر کار بیاورد.
این در زندگی امام صادق(ع) برای کسی که دقت کند و مطالعه کند، آشکار است.
منبع:
انسان ۲۵۰ ساله مقام معظم رهبری، ص۲۶2