پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مظهر رحمت به مؤمنان
قرآن کریم از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان منبعی از رأفت و رحمت یاد کرده است آنجا که می فرماید:
(… بِالمُؤمِنینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ)
… و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.
گفته شده«رؤوف» به معنای اوج مهربانی و شدت مهرورزی و «رحیم» به معنای دلسوز و مهربان دائمی و همیشگی است.
او به اهل ایمان به شدت مهر می ورزید و عشقی آتشین و محبتی فراوان داشت و نسبت به اهل گناه در جهت هدایتشان دل سوز و مهربان بود.
خویشان و نزدیکانش بهره مند از رأفت او بودند و اصحابش از چشمه ی پرجوش مهر او سیراب می شدند.
نسبت به اهل بیتش به شدت رؤوف بود و به امتش، چه آنان که در زمان او می زیستند و چه آنان که از نظر زمانی از او غایب بودند، مهر می ورزید و هر که را ملاقات می کرد به او اظهار محبّت صادقانه داشت.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم از نهایت محبّت و رأفت و مهرورزی و دل سوزی نسبت به امت و به همه ی جهانیان، آرزو داشت تک تک مردم اسلام را که مایه ی سعادت دنیا و آخرت و آیینی بر پایه ی توحید و فطرت و دینی بر اساس عقل و علم و دلیل و برهان است، از روی صدق و درستی بپذیرند و احکامش را به اجرا بگذارند.
او به راستی در این زمینه از جان مایه می گذاشت و لحظه ای آسوده و راحت نبود و هر بلا و رنج و مصیبت و دردی را برای هدایت مردم تحمل می کرد و به فرمان خدا به مردم می گفت:
(… مَا أَسأَلُکُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ…)
… هیچ پاداشی از شما نمی خواهم…
او طبیب عاشقی بود که به راستی به بیماران عشق می ورزید و تنها توقع و آرزویش این بود که بیماران، نسخه شفابخش او را بپذیرند و به کار بندند و از عوارض بیماری های خطرناکی چون کفر و شرک و حسد و حرص و غِلّ و ریا و کینه ورزی و ظلم و تجاوز و… نجات یابند.
او به شدت علاقه داشت که مردم ملتزم به رنگ خدا که همان اسلام است شوند و فضای زندگی را در سایه ی به کار گرفتن دستورات حق و احکام نورانی و معنوی آیین الهی از صدق و صداقت و درستی و امانت و صفا و صمیمیت و شرافت و کرامت و همت و فضیلت پر کنند چنان که قرآن می فرماید:
(صِبغَهَ اللهِ وَ مَن أَحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَهً وَ نَحنُ لَهُ عَابِدُونَ)
{به یهود و نصاری بگویید:} رنگ خدا را{که اسلام است، انتخاب کنید} و چه کسی رنگش نیکوتر از رنگ خداست؟ و ما فقط پرستش کنندگان اوییم.
هر کس به هر مقام و مرتبه ای از معنویت و ارزش رسید، بی تردید از برکت این رنگ رسید و هر کس وجود خود را از این رنگ بی نصیب نمود به ننگ نشست.
بر همه ی ما لازم است از اخلاق و روش و منش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به ویژه مهرورزی و دل سوزی اش نسبت به همه درس بگیریم چنان که قرآن مجید فرموده، او در همه ی امور برای شما سرمشق نیکویی است.
(لَقَد کانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ أُسوُهٌ حَسَنَهٌ)
یقیناً برای شما در{روش و رفتار} پیامبر خدا الگوی نیکویی است.
فرهنگ مهرورزی از دیدگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام/استاد حسین انصاریان
چند شاخص از رفتارهای نظام استکبار از منظر رهبر معظم انقلاب *قسمت دوم *
خصوصیت سوم: مجاز دانستن جنایت
یکی از شاخص های دیگر استعمار و استکبار این است که جنایت را نسبت به ملت ها و نسبت به آحاد بشر مجاز می شمرند و اهمیّت نمی دهند. این یکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است؛ دوران جدید یعنی دوران پیشرفت علم، پدید آمدن سلاح های خطرناک، که این سلاح ها هم{از وقتی به} دست مستکبرین رسید، بلای جان ملّت های عالم شد؛ برای جان انسان ها- هر انسانی که با آن ها همراه نباشد، تسلیم آن ها نباشد، تابع آن ها نباشد- هیچ ارزشی قائل نیستند؛ مثالها، الی ماشاءالله{وجود دارد}. یک مثال، برخورد مستکبرین با بومیان آمریکا است؛ همین کشوری که امروز منابع مالی آن، امکانات آن، موقعیّت جغرافیایی آن، همه چیز آن در اختیار غیر بومیان آن منطقه است. خب اینجا مردم بومی ای وجود داشتند؛ برخورد با آن ها به قدری خشن، به قدری مشمئز کننده است که یکی از نقاط تاریک تاریخ آمریکای جدید است؛ خودشان درباره ی آن، چیزها نوشته اند؛ کشتارهایی که کردند، فشارهایی که آوردند. عین همین قضیّه به وسیله ی انگلیسی ها در استرالیا اتفاق افتاد. انگلیسی ها در استرالیا مردم بومی را مثل حیوانات، مثل کانگورو به عنوان تفریح شکار می کردند؛ آن ها برای جان انسان ها هیچ ارزشی قائل نبودند. این یک نمونه است؛{البته} صدها مثال دارد که در کتاب های خودشان، در تواریخ خودشان اینها آمده است. یک نمونه ی{دیگر} بمباران سال 1945میلادی- یعنی سال 1324 شمسی- است که دو شهر ژاپن را آمریکایی ها با بمب اتمی نابود کردند؛ صدها هزار آدم کشته شدند، چندین برابر اینها در طول زمان تا امروز بر اثر اشعه ی اتمی ای که وجود داشته، معیوب و ناقص الخلقه و دچار بیماری های گوناگون شدند که تا امروز مشکلات آن باقی است؛ هیچ استدلال درستی هم برای این کار نداشتند، که من حالا بعد اشاره خواهم کرد؛ راحت بمب اتم انداختند. در دنیا تا حالا دو بار بمب اتم استعمال شده است، هر دو بار هم به وسیله ی آمریکایی ها که امروز خودشان را متولّی مسئله ی اتمی در دنیا می دانند! دلشان هم می خواهد که این قضیّه فراموش بشود{امّا} فراموش شدنی نیست. این همه جان انسان ها از بین رفت، برایشان ارزشی نداشت. جان انسان ها بی ارزش می شود؛ جنایت برای دستگاههای استکباری آسان می شود. در ویتنام، آدم کُشی کردند؛ در عراق درستگاه های امنیتی و شرکت های مزدور امنیّتی آن ها مثل بلک واتر- که من آن سال اشاره کردم- جنایت کردند؛ در پاکستان با هواپیماهای بدون سرنشین هنوز دارند جنایت می کنند؛ در افغانستان بمباران می کنند و جنایت می کنند؛ هر جایی که دستشان برسد و منافعشان اقتضا کند، ایجاب کند، از جنایت اِبا ندارند؛ جنایت با قتل، جنایت با شکنجه؛ زندان گوانتانامو که مال آمریکایی ها است، هنوز زندانی دارد. الآن ده یازده سال است در این زندان یک عده ای را که به اتهام از جاهای مختلف دنیا گرفتند و بردند آن جا، بدون محاکمه{و} با شرایط بسیار سخت و همراه با شکنجه نگه داشتند! در عراق، زندان ابوغُریب یکی از زندان های آمریکایی ها بود، سگ به جان زندانی می انداختند و او را شکنجه می کردند.
غارت منابع حیاتی ملت ها برایشان آسان است. ربودن و اسیر کردن سیاهان، یکی از ماجراهای گریه آور تاریخ{است} که نظام سلطه ی آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود،{که یک نمونه اش} همین مسئله ی غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتی ها را از اقیانوس اطلس می آوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه می داشتند، بعد می رفتند با تفنگ و سلاحهایی که دست مردمِ آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را می گرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتی ها برای بردگی به آمریکا می بردند. انسان آزاد را که در خانه ی خودش زندگی می کرد، در شهر خودش زندگی می کرد، به اسارت می گرفتند؛ الآن سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آنهایند. چند قرن آمریکایی ها این فشار عجیب را آوردند که{در این زمینه} کتابها نوشته اند که این کتاب “ریشه ها” کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشه ای از این فجایع. انسانِ امروز چطور می تواند اینها را فراموش کند؟ با همه ی این حرف ها هنوز هم در آمریکا بین سیاه و سفید تبعیض هست.
ادامه دارد…
!!چند نکته کلیدی درباره حجاب
1. بی گمان، زحمت حجاب، حق بیمه ای است که زن برای تأمین سلامت خود، می پردازد. زنان به خوبی می دانند که رفتار مردان با کسانی که پوشش مناسبی ندارند، آزار دهنده، ابزاری و هوس آلود است.
قرآن کریم با اشاره به این واقعیت می فرماید:
یَا أیُّها النَّبیُّ قُلت لّأزواجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَاءِ المُؤمِنینَ یُدنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أدنَی أن یُعرَفنَ فَلَا یُؤذَینَ…؛ ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمن بگو: روسری های بلندشان را بر خویش افکنند. این کار برای آن که(به عفیف بودن) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است… .
تعبیر«فَلَا یُؤذَینَ» که با «فاء» تفریعه(نتیجه) آمده است، نشانگر آن است که نحوه پوشش در تأمین امنیت زن، نقش اساسی دارد. به گفته ویل دورانت:«شرم و عفت برای دختران، همچون یک وسیله دفاعی است»؛ وسیله ای که آنان را در مقابل طمع و آزار دیگران مصونیت می بخشد. زنانی که مشکلات بی حجابی را تجربه کرده اند، پس از رسیدن به ساحل نجات حجاب، قدر آسودگی در پناه حجاب را به خوبی درمی یابند. گفته های زن انگلیسی تازه مسلمانی در این باره شنیدنی است:
حجاب یکی از چیزهای باارزشی است که با تشرّف به دین مقدس اسلام، به دست آورده ام… . من به ارزش امنیت درونی ای که حجاب در من ایجاد کرده است، کاملاً واقفم. با آن که پس از انتخاب حجاب، از تحرک و راحتی ام اندکی کاسته شد، ولی این مشکل در مقایسه با مشکلات پیش از حجاب اهمیتی ندارد.
قرآن کریم، فرهنگ«پوشیدگی» را تا محتوای سخن و حالت گفتار نیز گسترده است و به زنان پیامبر می فرماید:«فَلَا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیَطمَعَ الَّذِی فِی قَلبِهِ مَرَضٌ وَ قُلنَ قَولاً مَّعرُوفاً؛ به ناز و عشوه سخن مگویید تا آن که در دلش بیماری است، طمع ورزد و گفتار شایسته بگویید».
از این آیه نیز به خوبی فهمیده می شود که زنان عشوه گر، در معرض تهدید و طمع مردان اند و جریمه عشوه گری های خویش را با تحمل آزار مردان بیماردل می پردازند.
امام باقر علیه السلام از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل می فرماید:«إنّما مثل المرأه الصالحه مثل الغراب الأعصم الذی لا یکاد یُقدَر علیه؛ مَثَل زن صالحه(با عفت) مانند پرنده غراب اعصم است که هرگز کسی را قدرت تسلط بر وی نیست».
2. آرایش بدن و لباس، از دسترس ترین ابزارهایی است که فرد با آن، از هویت شخصی خویش روایت معنی داری می کند و با این روایت، خود را در معرض داوری دیگران قرار داده، نشان می دهد در پس این پوشش، چه شخصیتی حضور دارد؛ شخصیتی هوس آلود و شهوانی یا نجیب و عفیف! از این رو، نوع پوشش، بیانگر شخصیت و فرهنگ آدمی است و با آن می توان پی برد که شخص از کدام طبقه اجتماعی است و از چه فرهنگی تأثیر و الهام گرفته است.
جرج فاسترومک کلاند در این باره می گوید:«لباس به سبب تنوع و آسانیِ تشخیص از وسایل پُر استفاده برای ابراز تشخّص و تمایز فرهنگی است». بر اساس پژوهش های انجام شده، حتی جوانان بی تقوا نیز برای انتخاب همسر در پی دخترانی هستند که رابطه با مردان نامحرم را تجربه نکرده و شخصیتی نجیب و عفیف داشته باشند. ویل دورانت می نویسد:«مرد جوان به دنبال چشمان پُر از حیا است». دخترانی که با پوشش نامناسب و زننده در جامعه حضور می یابند، فقط وسیله خوش گذرانی موقتی برای مردان هوس بازند، ولی از دیدِ مردان، جاذبه ای برای زندگی شرعی و دائمی مشترک ندارند.
3. از نگاه حقوقی، بی حجابی با طبیعت زن و ساختار فطری مخالف است. منتسکیو در این مورد می نویسد:
قوانین طبیعت این طور حکم کرده و لازم دانسته که زن ها محجوب بوده و بر شهوات خود غلبه نمایند. مرد طوری آفریده شده که تهوّرش زیادتر باشد، ولی زن طوری آفریده شده که خودداری و تحمّلش زیادتر است. بنابراین، نباید تصور کرد افسارگسیختگی زن ها طبق قوانین طبیعی است. بلکه این، بر خلاف قوانین طبیعت است و بالعکس، حجب و حیا و خودداری، مطابق قوانین طبیعت است.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:«الحیاء عشره أجزاء فتسعه فی النساء و واحد فی الرجال؛ شرم و حیا دارای ده جزء بوده که نُه جزء آن در زنان و یک جزء آن در مردان است». از این رو می توان گفت پوشش، از ارزش های جوامع بشری است و منحصر به سرزمین های دینی و اسلامی نمی باشد. به باور جرج فاسترومک کلاند:«هیچ فرهنگی نیست که مفهوم شرم و حیا در آن وجود نداشته باشد. بیشتر این مفاهیم به شیوه پوشیدن لباس و چگونگی رفتار بستگی دارد»…
4. پوشیدگی و حجاب افزون بر آن که از نظر شرعی و ملی بسیار اهمیت دارد، امروز پادزهر تهاجم فرهنگی غرب نیز می باشد.
در حال حاضر«فرهنگ برهنگی» که نماد سلطه فرهنگی غرب است، برای نبردی جدّی با پوشیدگی و حجاب به پاخاسته است. غرب امیدوار است با شکستن دروازه حجاب، جوامع اسلامی را برده خود کند و به این شیوه، راه سلطه بر شریان های اقتصادی، سیاسی، نظامی و… را هموار سازد؛ تجربه ای که نظام سلطه استکباری، در پایان دادن به حکومت مسلمین بر اسپانیا(اندلس) به دست آورد.
فصلنامه تخصّصی طهورا/ شماره پنجم/بهار1389
الگوی زن مسلمان در کلام رهبر معظم انقلاب
زنان مسلمان باید در تمام شئونات زندگی فردی و اجتماعی، حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را الگو قرار داده و پیروان راستین آن حضرت باشند*
زنان کشور ما، با آشنایی با زندگی فاطمه زهرا سلام الله علیها و معرفت و مبارزات و سخنان حکمت آمیز آن بزرگوار، راهی را در مقابل خود ترسیم کرده اند، از آن راه حرکت هم کرده اند و بیشتر هم بایستی پیش بروند.*
امروز با بیداری زن مسلمان که از برکات بزرگ انقلاب عظیم اسلامی است و با حضور فعال زنان ایرانی در همه ی صحنه های این انقلاب شکوهمند و با رشد فکری فزاینده در میان زنان، سد بلندی در برابر سیل بنیان کن این فرهنگ خائنانه{غرب} پدید آمده است. اما برای رسوخ و استواری این سد، نیازی مبرم به ارائه الگوی زن مسلمان وجود دارد. شخصیت زهرای اطهر که مجموعه ارزش های بانوی مسلمان است می تواند زیباترین و پرجاذبه ترین ترسیم از زن را در دیدگاه همه زنان، مخصوصاً زنان مسلمان قرار دهد.*
زنان مسلمانی که امروز در نظام اسلامی با جدّیت، دلسوزی و همراه با عفت و عصمت درس می خوانند، طبابت می کنند و یا در محیط های اجتماعی، علمی و سیاسی فعال هستند، پیروان فاطمه زهرا سلام الله علیها محسوب می شوند و اینجانب با همه وجود برای چنین زنانی احترام و تکریم قائل هستم*
زنانی که فاطمه زهرا و زینب کبری علیهماالسلام را الگوی خود قرار داده باشند باید زندگی خویش را بر اساس فهم درست، هوشیاری در درک موقعیت ها، انتخاب بهترین کارها در حد فداکاری و پایداری در راه انجام تکلیف الهی بنا نهند*
زنان و توطئه کشف حجاب در کلام مقام معظم رهبری مدظله العالی
دشمنان ایران و اسلام بر اساس یک طراحی و با کمک روشنفکران مرتبط با دربار پهلوی قصد داشتند زن ایرانی را از چارچوب عفاف و حجاب خارج، و نیروی عظیم ایمانی را که به برکت عفاف زنان همواره در جوامع مسلمان وجود داشته است، نابود کنند*
ملت ایران به ویژه زنان مسلمان باایمان قوی خود در مقابل این فشار ایستادگی کردند و نگذاشتند این توطئه به سرانجام برسد*
توطئه کشف حجاب از منظر امام خمینی ره
زن در دو مرحله مظلوم بوده است، یکی در جاهلیت زن مظلوم بود و اسلام منّت گذاشت بر انسان، و زن را از آن مظلومیتی که داشت بیرون کشید، یک موقع در ایران ما زن مظلوم شد و آن دوره ی شاه سابق و شاه لاحق بود.
با اسم این که زن را می خواهند آزاد کنند، ظلم ها کردند به زن، زن را از آن مقام شرافت و عزّت که داشت پایین کشیدند، زن را از آن مقام معنویت که داشت شیء کردند و به اسم آزادی، “آزاد زنان” و “آزاد مردان” آزادی را از زن و مرد سلب کردند و زن ها را و جوانان ما را فاسدالاخلاق کردند…
هفده دی خاطره ای تلخ در تاریخ معاصر ایران!!
موضوع پوشش و حجاب زنان مسلمان در تاریخ معاصر ایران دارای ماجراهایی است، به خصوص جریانی که منجر به قیام خونین مسجد گوهرشاد شد. عده زیادی شهید، عده ای مجروح و جماعت گسترده ای دستگیر و زندانی و به تبعید فرستاده شدند و عده ای از آنها به طور مشکوک فوت کردند. در جریان حجاب و پوشش، قضایای به یاد ماندنی در تاریخ معاصر ایران به ثبت رسیده است، مانند تبعید آیت الله العظمی حاج حسین طباطبایی قمی به کربلا، زندانی و تبعید شدن آقایان آیت الله میرزا محمد آقازاده و آیت الله سید یونس اردبیلی به نقاط بد آب و هوا و سرکوب گروه های مردمی یکی پس از دیگری.تا اینکه موفق شدند در روز 17 دی ماه سال 1314 توسط رضاخان به همراه خانواده اش الگوی پوشش غرب را با تقلید کورکورانه بر مردم تحمیل کنند، به طوری که با اتکا به قوه قهریه با برپایی جشن کشف حجاب به آن روز رسمیت دادند که البته با واکنش ها، اعتراضات و چالش های متعددی همراه بود. روز 17 دی ماه سال 1356 به گونه ای دیگر سرنوشت انقلاب را رقم زد و در طول مدت 42 سال با وقایعی همراه بود که ذیلاً به چند مورد مهم آن اشاره می شود.
1- قبل از طرح موضوع کشف حجاب، در آغاز سلطنت رضاخان از مجرای قانونی سعی کردند تحت عنوان«اتحاد لباس» یا «متحد الشکل کردن لباس ها در ایران» اقدام به تحولات اجتماعی بکنند که با اعتراضات عده ای همراه بود که تأکید کرده بودند و در ماده 3 این قانون تصریح شده بود«:متخلفین از این قانون در صورتی که شهرنشین باشند، به جزای نقدی از یک تا پنج تومان و یا به حبس از یک تا هفت روز و در صورتی که شهرنشین نباشند به حبس از یک تا هفت روز به حکم محکمه محکوم خواهند شد.وجوه جرایم مأخوذه از اجرای این ماده در هر محل توسط بلدیه آنجا مخصوص تهیه لباس متحدالشکل برای ساکنین خواهد بود و در ماده 4 این قانون در شهرها و قصبات از اول فروردین 1308 و در خارج از شهرها در حدود امکان عملی شده آن به شروطی که از فروردین 1309 تجاوز نکند به مورد اجرا گذارده خواهد شد و دولت، مأمور تنظیم نظام نامه و اجرای آن خواهد بود.
این طرح تعیین شده از قبل ناشی از تفکر و اندیشه غرب باوران جریان پیدا کرده بود به این امید پس از تغییرات کلی لباس با زبان ملی ایرانیان سر و کار داشتند و به دنبال متحدالشکل کردن لباس جریان موسوم به کشف حجاب را به عنوان مبحث دیگری دنبال کردند که با ناکامی ها در ابتدای کار مواجه شدند.
2- اولین واکنش در همان ایام از ناحیه علما و فضلای حوزه های علمیه بود که با بصیرت به این درک رسیده بودند که غرب نقشه ای برای مبارزه با آداب و رسوم دینی و اسلامی در دست اقدام دارد، چون این قانون به طریقی تضعیف روحانیت و پایگاه اجتماعی آن را هم دربر می گرفت و در تهران آیت الله سید محمد بهبهانی و در تبریز آقا سید ابوالحسن انگجی و آقا تبریز(دو عالم مجاهد) بودند که علیه این قانون قیام کردند و بنا بر مستندات می توان ادعا کرد اولین خیزش توسط روحانیون علیه قانون اتحاد لباس در تبریز جریان یافت که توسط عوامل رضاخان سرکوب شد. در ادامه این ماجرا در مشهد مقدس روند قضایا به گونه ای دیگر رقم خورد که چندین عامل در آن دخالت داشت که منجر به قیام خونین مسجد گوهرشاد شد. البته توضیح آن در محدوده این مختصر نمی باشد و مبحث مستقلی را می طلبد.
3- زنان مسلمان در برابر این توطئه غرب که توسط عوامل آنها در ایران دنبال می شد از خود مقاومت نشان دادند و سختی های فراوانی را از لحاظ روحی، اخلاقی و اجتماعی متحمل شدند و از پوشش و حجاب اسلامی خود دفاع کردند. چه بسا بسیاری در اثر دشواری های این قانون و به لحاظ حفظ حیثیت مظلومانه و غریبانه در منازل شان جان باختند و به این امر ننگین تن ندادند. ولی هنگامی که رضاخان سقوط کرد علی رغم وجود قانون کشف حجاب، زنان مسلمان با جرأت تمام در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی توان مقابله با آن ها را نداشتند و در همین ایام آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی طی نامه شدیداللحنی به نخست وزیر وقت، خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد که پاسخ مساعدی را دریافت کرد و در سال1322 حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی از مراجع تقلید وقت طی نامه ای از شاه جدید تقاضا کرد کشف حجاب اجباری را لغو کند که به این موفقیت نائل شد و پس از لغو قانون کشف حجاب بسیاری از زنان مسلمان به حجاب روی آوردند.
این نکته قابل توجه است که در دوره رضاخان فشار با زور قوه قهریه بود، اما در عصر محمدرضا به پشتیبانی و فشار تبلیغاتی متکی شده بود و از این طریق اعمال می شد.
4- رژیم محمدرضا همه ساله در هفده دی به این مناسبت در مطبوعات و دستگاه های رسانه ای به آن دامن می زدند. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی که در آن ایام مشغول درس و بحث بوده در این رابطه شاهد ماجراهایی بوده است. ایشان در مصاحبه ای می فرماید:«در زمان ریاست مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در حوزه علمیه قم در سالگرد هفده دی، نظام تبلیغات گسترده وقیحانه ای راجع به کشف حجاب راه انداخت. طلاب حوزه هم متقابلاً طی یک راهپیمایی که به سمت فرمانداری انجام دادند، از این قضیه اعلام انزجار کردند…. طلاب تا نزدیکی فرمانداری رفتند، در آنجا نیروهای نظامی و انتظامی مستقر در فرمانداری به سوی مردم تیراندازی کردند. من خودم به یاد دارم در آن ایام طلبه کم سن و سالی بودم و در میان جمعیت حرکت می کردم، ساختمان فرمانداری بالاتر از گذر خان بود. در همان حال که ما از جلوی گذر خان رد می شدیم تیراندازی و پرتاب گاز اشک آور شروع شد. در این حال عده زیادی مجروح و به بیمارستان منتقل شدند و ما هم به عیادت آنها رفتیم. مرحوم آیت الله العظمی بروجردی نسبت به این قضیه عکس العمل شدیدی نشان دادند و به دستگاه حاکمه پرخاش کردند چون به هر حال این ماجرا منجر به کشته شدن و مجروح شدن تنی چند از طلاب شده بود…»
ادامه دارد
آیت الله بهاءالدینی ره
کمال عقل
آن چه مانع از این است که بشر حقایق و واقعیات را آن چنان که هست درک کند، رذائل نفسانی است. اگر نفوس از این عوارض زکّی شدند و کمال تزکیه پیدا شد، کمال عقلی است؛ لذا روایت،«اَوَّلُ مَا خَلَقَ اللهُ العَقلُ»به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تفسیر شده است. عقل، همان وجود پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم است؛ بنابراین اگر انسان تزکیه شد واقعیات را می فهمد، پرده ها کنار می رود و شاید حواس ظاهره اش نیز عوض شود؛ یعنی سمعش غیر سمع ما شود و بصرش غیر بصر ما.
پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه بر روی منبر وضع«موته» را می بیند، شهادت جعفر را می بیند. این بصر و بینایی دیگری است. بنابراین اگر می خواهید موفق به درک و فهم کلمات انبیاء، کلمات کتاب خدا، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه شوید، باید مزکی شوید. اگر مزکی شدید، درک می کنید، باید مجاهد دراه خدا باشید و خود را مطهّر از رذائل نفسانی کنید. تا زمانی که انسان از این رذائل طهارت پیدا نکند و پاک نشود با کتاب خدا آشنا نمی شود.(لا یَمَسّهُ إِلّا المُطَهَّرُونَ)، یک مصداق آن پاکی از نجاست و پاکی از ارجاس و مصداق دیگر، پاکی از رذالت ها و شرک است. ان شاء الله موفق به تزکیه و تهذیب باشید که تزکیه سطح افراد را بالا می برد و آن چه بدون تزکیه فهمیده نمی شود، با تزکیه فهمیده می شود. خدا همه را موفق کند به راهی که مورد رضای اوست.
توصیه مقام معظم رهبری مدظله العالی به زوج های جوان
در این مرحله از زندگی که وارد زندگی مزدوج می شوید و تشکیل خانواده می دهید، یکی از نعمت های بزرگ الهی به حساب بیاورید و آن را شُکر بگذارید. همه ی آن چه که ما داریم از خداست«ما بنا مِن نِعمَهِ فَمِنَ الله»{بحارالانوار، ج49، ص269} اما توجه به این نعمت خیلی اهمیت دارد. خیلی از نعم را انسان توجه ندارد.
بعضی ها ازدواج می کنند همه نوع خوبی هم گیرشان می آید، زندگی شیرین و خوبی را هم می گذرانند ولی نمی فهمند که این چه نعمت بزرگی است، چه حادثه تعیین کننده و مهمی در زندگی است. وقتی نفهمیدند، شُکر آن را هم به جا نمی آورند و از رحمت الهی که با شکر متوجه انسان می شود، محروم می مانند. لذا باید انسان توجه کند به این که این چه نعمت بزرگی است و شُکر این نعمت چگونه است؟ یک وقت انسان در شُکر، فقط به زبان می گوید که خدایا شکر و در دل او خبری نمی شود. این لقلقه ی زبان است و ارزشی ندارد… اما یک وقت هست که انسان در دلش حقیقتاً از خدای متعال، سپاسگزار و متشکر است. این خیلی ارزش دارد. می فهمد که خدای متعال، نعمتی به داده و حقیقتاً ابراز تشکر می کند. این همان شُکر خوب است. منتهی وقتی ما از خدای متعال متشکر شدیم، یک عملی، یک حرکتی، یک موضعگیری هم بر اساس این تشکر لازم می آید که انجام دهیم.
خیلی خوب، حالا که خدای متعال این نعمت را به شما داده است، شما باید چه کار کنید؟ هیچ توقع زیادی از ما نکرده اند… توقعی که از ما در مقابل این نعمت دارند این است که با این نعمت، خوب رفتار کنیم… این رفتار خوب را در اسلام معین کرده اند، که همان اخلاق خانواده و حکمت خانواده است. این که در درون زندگی باید چگونه رفتار کرد که این زندگی خوب باشد.
بیانات در خطبه ی عقد مورخ1381/3/23
چند شاخص از رفتارهای نظام استکبار از منظر رهبر معظم انقلاب *قسمت اول*
خصوصیت اول: خود برتربینی
آن چه من در مورد استکبار عرض می کنم، چند نومنه یا چند شاخص از رفتارهای نظام استکباریِ امروزِ دنیا است و در بسیاری از موارد، با آنچه که در قرون گذشته و دوران های گذشته استکبار داشته، شریک است. یکی از ویژگی های نظام استکباری، خودبرتربینی است. مجموعه های استکباری- آن کسانی که یا در رأس یک کشور یا در رأس یک نظام بین المللی{یا} مجموعه ای از کشورها را به دست گرفته اند- وقتی مجموعه ی خودشان را از بقیه ی انسان ها، از بقیه ی مجموعه ها برتر دانستند، وقتی خودشان را محور دانستند، همه چیز را فرع بر خودشان دانستند، یک معادله ی غلط و خطرناکی در تعاملات جهانی به وجود می آید. وقتی خود را برتر دانست، خود را محور دانست، خود را اصل دانست، نتیجه این می شود که برای خود حقّ مداخله ی در امور بقیّه ی انسان ها و بقیّه ی ملتها را قائل است. آنچه به نظر او ارزش محسوب می شود، بایست همه در دنیا تسلیم بشوند و قبول بکنند، گردن بنهند. اگر چیزی که او ارزش می داند، دیگران قبول نداشتند، این به خودش حق می دهد در کار آنها دخالت کند، به آنها تحمیل کند، به آنها زور بگوید، فشار بیاورد. این خود برتربینی موجب می شود که ادعای تولیّت امور ملتها را داشته باشند، ادعای مدیریت جهانی را داشته باشند، خودشان را رئیس مجموعه ی عالم بدانند. می شنوید در حرف های مسئولان و دولتمردان آمریکایی{که} از دولت آمریکا جوری حرف می زنند، مثل اینکه صاحب اختیار همه کشورها است؛ {می گویند} ما نمی توانیم بگذاریم این کار انجام بگیرد، ما نمی توانیم بگذاریم این شخص باشد یا نباشد! درباره ی منطقه ی ما جوری حرف می زنند که کأنّه مالک این منطقه اند؛ درباره ی رژیم صهیونیستی جوری حرف می زنند که گویا ملتهای این منطقه ناگزیرند که این رژیم تحمیلی و جعلی را بپذیرند؛ با ملتهای مستقل، با دولتهای مستقل جوری برخورد می کنند که گویی آنها حقّ حیات ندارند. این خودبرتربینی، خود را دارای جایگاه ویژه ای در مجموعه ی اولاد آدم، مجموعه ی ملتها، مجموعه ی انسان ها دانستن، این اُسّ اساس و بزرگ ترین مشکل استکبار است.
خصوصیت دوم: حق ناپذیری
نتیجه این می شود که خصوصیّت و شاخص دیگری برای استکبار به دست می آید و آن حق ناپذیری است؛ نه حرف حق را می پذیرند، نه حقّ ملتها را می پذیرند؛ حق ناپذیرِ مطلق. در مباحثات جهانی بسیار اتفاق می افتد یک حرف حقّی زده می شود، آمریکا به دلیلی نمی پذیرد؛ با انواع شیوه ها حرف حق را رد می کنند، زیر بار حق نمی روند. حالا یک نمونه اش مسائل امروز ما است که مربوط به فعالیت های هسته ای و صنایع هسته ای است؛ حرف حقّی وجود دارد؛ اگر چنان چه انسانی اهل حق باشد، اهل استدلال باشد، اهل منطق باشد، باید وقتی در مقابل استدلال قرار گرفت، تسلیم بشود، امّا استکبار تسلیم نمی شود؛ حرف حق را می شنود، زیر بار حق نمی رود؛ این یکی از خصوصیات او است. همچنان که حقوق ملتها را هم قبول نمی کند؛ این که ملتها حق دارند انتخاب کنند، حق دارند آن حرکتی را که خودشان می خواهند، آن اقتصادی را که خودشان می خواهند، آن سیاستی را که خودشان می خواهند اتّخاذ کنند، این را برای ملتها قائل نیستند، معتقد به تحمیل بر ملتها هستند.