نام کتاب:” شهربانو”
نویسنده: مریم قربان زاده
توضیحات:
کتاب شهربانو، یکی از معدود کتابهای دفاع مقدس است که بخوبی از دریچه نگاه مادران به این مسئله پرداخته است. این اثر برشهایی است از بیست سال زندگی یک مادر هشتادساله که از همه سالهای جوانیاش، همین برشها را غنیمت نگه داشته تا برای امثال ما بگوید. رمانی بسیار خواندنی که به زیبایی احساسات مادرانه را به تصویر میکشد. حس مادری که با وجود دلبستگی و وابستگی شدید به فرزندش، او را راهی جبهه می کند و نهایتاً بعد از چند هفته با خبر مجروحیت او مواجه می شود.
بخشی از کتاب
وقتی مادر شدی این دلشوره ها می شوند مثل نفس کشیدنت. اول فکر میکنی همین پنج ماه و شش ماه و دو سال و چهار سال و هفت سال که بگذرد راحت میشوی اما راحتی ندارد. خوشی دارد اما راحتی نه، دلشوره اول که برای آروغ و تب و گرمی و سردی بچه است با خود بچه بزرگ و بزرگتر میشود. راحتت کنم مادر بودن، بدون دلشوره بچهها اصلاً صفایی ندارد. البته عبدالله هم چشم انتظار برگشت ابراهیم بود اما مثل من بروز نمیداد. نمیدانم شاید حس میکرد پشتش کمی خالی شده…