وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
خاطَبَ بِهِ اَهْلَ الْبَصْرَةِ عَلى جِهَةِ اقْتِصاصِ الْمَلاحِمِ
خطاب به اهل بصره در خبر از پيشامدهاى سخت
فَمَنِ اسْتَطاعَ عِنْدَ ذلِكَ اَنْ يَعْتَقِلَ نَفْسَهُ عَلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ
آن كه بتواند خود را بر اطاعت خداوند وادارد بايد
فَلْيَفْعَلْ. فَاِنْ اَطَعْتُمُونى فَاِنّى حامِلُكُمْ ـ اِنْ شاءَاللّهُ ـ عَلى سَبيلِ
اقدام كند. اگر از من پيروى كنيد ـ چنانچه خدا بخواهد ـ شما را به بهشت
الْجَنَّةِ وَ اِنْ كانَ ذا مَشَقَّة شَديدَة وَ مَذاقَة مَريرَة.
خواهم برد گرچه راهى است دشوار و همراه با تلخى.
وَ اَمّا فُلانَةُ فَاَدْرَكَها رَأْىُ النِّساءِ، وَ ضِغْنٌ غَلا فى صَدْرِها
فلان زن (عايشه) را رأى ضعيف زنان دامنگير شد، و كينه در سينه اش چون ديگ آهنگران كه به
كَمِرْجَلِ الْقَيْنِ، وَلَوْ دُعِيَتْ لِتَنالَ مِنْ غَيْرى ما اَتَتْ اِلَىَّ لَمْ تَفْعَلْ.
جوش آيد جوشيد، و اگر از او خواسته مى شد آنچه با من انجام داد با ديگرى انجام دهد انجام نمى داد.
وَ لَها بَعْدُ حُرْمَتُهَا الاُْولى، وَالْحِسابُ عَلَى اللّهِ تَعالى.
با اين حال حرمت اوليه او باقى است، و حسابش با خداوند است.
مِنْـهُ
از اين كلام است
سَبيلٌ اَبلَجُ الْمِنْهاج ِ، اَنْوَرُ السِّراجِ. فَبِالاْيمانِ يُسْتَدَلُّ عَلَى
راه خدا روشن ترين راه، و پرفروغ ترين چراغ است. به ايمان بر اعمال شايسته
الصّالِحاتِ، وَ بِالصّالِحاتِ يُسْتَدَلُّ عَلَى الاْيمانِ، وَ بِالاْيمانِ يُعْمَرُ
استدلال مى شود، و به اعمال شايسته بر ايمان دليل مى آورند، ساختمان علم با ايمان
الْعِلْمُ، وَ بِالْعِلْمِ يُرْهَبُ الْمَوْتُ، وَ بِالْمَوْتِ تُخْتَمُ الدُّنْيا،
آباد مى گردد، و انسان به سبب دانش از مرگ هراسان مى شود، و با مرگ دنياى آدمى پايان مى پذيرد،
وَ بِالدُّنْيا تُحْرَزُ الاْخِرَةُ، وَ بِالْقِيامَةِ تُزْلَفُ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقينَ،
و با دنيا آخرت به دست مى آيد، با قيامت بهشت براى پرهيزكاران نزديك،
وَ تُبْرَزُ الْجَحيمُ لِلْغاوينَ، وَ اِنَّ الْخَلْقَ لا مَقْصَرَ لَهُمْ عَنِ الْقِيامَةِ،
و دوزخ براى گمراهان آشكار مى گردد، مردمان را چاره اى از قيامت نيست،
مُرْقِلينَ فى مِضْمارِها اِلَى الْغايَةِ الْقُصْوى.
كه در ميدان مسابقه آن با سرعت به جانب آخرين جايگاه روان مى شوند.
وَ مِنْـهُ
و از اين كلام است
قَدْ شَخَصُوا مِنْ مُسْتَقَرِّ الاَْجْداثِ، وَ صارُوا اِلى مَصائِرِ الْغاياتِ.
از قبرها بيرون آمده، و به آخرين منزل روان شدند.
لِكُلِّ دار اَهْلُها، لايَسْتَبْدِلُونَ بِها، وَ لايُنْقَلُونَ عَنْها.
آنجا براى هر خانه اهلى است كه آن را به خانه ديگرى تبديل نكنند، و ساكنانش به جاى ديگر منتقل نشوند.
وَ اِنَّ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْكَرِ لَخُلُقانِ مِنْ خُلُقِ اللّهِ
امر به معروف و نهى از منكر دو صفت از صفات
سُبْحانَهُ، وَ اِنَّهُما لايُقَرِّبانِ مِنْ اَجَل، وَ لايَنْقُصانِ مِنْ رِزْق.
خداوندند، اين دو مرگ را نزديك نمى كنند، و روزى را كاهش نمى دهند.
وَ عَلَيْكُمْ بِكِتابِ اللّهِ فَاِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتينُ، وَ النُّورُ الْمُبينُ،
بر شما باد به كتاب خدا كه ريسمانى محكم، و نورى آشكار،
وَ الشِّفاءُ النّافِعُ، وَالرِّىُّ النّاقِعُ، وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّكِ،
و دارويى سودمند، و سيراب كننده اى فرونشاننده عطش است، نگاهدار كسى است كه به آن چنگ زند
وَالنَّجاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ. لايَعْوَجُّ فَيُقامَ، وَ لايَزيغُ فَيُسْتَعْتَبَ،
و نجات بخش كسى كه به آن درآويزد. كژ نشود تا راستش كنند، و منحرف نگردد تا از او بخواهند كه بازگردد،
وَ لاتُخْلِقُهُ كَثْرَةُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ. مَنْ قالَ بِهِ صَدَقَ، وَ مَنْ
و از خواندن بسيار و به گوش خوردن كهنه نگردد. آن كه با قرآن سخن گويد راست گفته، و هر كه
عَمِـلَ بِـهِ سَبَـقَ.
به آن عمل كند پيش افتاده است.
[ وَ قامَ اِلَيْهِ رَجُلٌ فَقالَ: يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ، اَخْبِرْنا عَنِ الْفِتْنَةِ هَلْ سَاَلْتَ رَسُولَ اللّهِ
[مردى از جاى برخاست و گفت: يا اميرالمؤمنين، ما را از فتنه خبر ده، و آيا درباره فتنه از
صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَنْها؟ فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:]
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله پرسيده اى؟ فرمود:]
لَمّا اَنْزَلَ اللّهُ سُبْحانَهُ قَوْلَهُ: «الم، اَحَسِبَ النّاسُ اَنْ يُتْرَكُوا
وقتى خداى سبحان اين آيه را فرستاد: «الم، آيا مردم گمان كرده اند همين كه
اَنْ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لايُفْتَنُونَ» عَلِمْتُ اَنَّ الْفِتْنَةَ لاتَنْزِلُ بِنا
بگويند ايمان آورده ايم، رها مى شوند و به آزمايش درنمى آيند؟» دانستم تا زمانى كه
وَ رَسُولُ اللّهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بَيْنَ اَظْهُرِنا. فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّه،
رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله در ميان ماست فتنه بر ما فرود نمى آيد، پرسيدم: يا رسول اللّه
ما هذِهِ الْفِتْنَهُ الَّتى اَخْبَرَكَ اللّهُ تَعالى بِها؟ فَقالَ: «يا عَلِىُّ، اِنَّ
منظور از اين فتنه كه خداوند تو را به آن خبر داده چيست؟ فرمود: «يا على،به زودى
اُمَّتى سَيُفْتَنُونَ مِنْ بَعْدى.» فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّهِ، اَوَلَيْسَ قَدْ قُلْتَ
امتم پس از من آزمايش مى شوند.» گفتم: يا رسول اللّه، مگر نه اين است كه
لى يَوْمَ اُحُد حَيْثُ اسْتُشْهِدَ مَنِ اسْتُشْهِدَ مِنَ الْمُسْلِمينَ، وَ حيزَتْ
در روز احد افرادى از مسلمانان شهيد شدند و من از فيض شهادت
عَنِّى الشَّهادَةُ فَشَقَّ ذلِكَ عَلَىَّ فَقُلْتَ لى: «اَبْشِرْ، فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِنْ
ماندم، و از اين بابت غمگين شدم، شما به من فرمودى: «بر تو بشارت باد كه عاقبت به شهادت
وَرائِكَ»؟ فَقالَ لى: «اِنَّ ذلِكَ لَكَذلِكَ، فَكَيْفَ صَبْرُكَ اِذاً؟»
مى رسى»؟ در پاسخم فرمود: «آنچه گفتى صحيح است، ولى بگو به هنگام شهادت صبرت چگونه است؟»
فَقُلْتُ: يا رَسُولَ اللّهِ، لَيْسَ هذا مِنْ مَواطِنِ الصَّبْرِ، وَلكِنْ مِنْ
گفتم: اين از موارد صبر نيست، بلكه جاى
مَواطِنِ الْبُشْرى وَالشُّكْرِ. وَ قالَ: «يا عَلِىُّ، اِنَّ الْقَوْمَ سَيُفْتَنُونَ بَعْدى
مژده و شكرگزارى است! و فرمود: «يا على، به زودى مسلمانان پس از من به ثروتشان
بِاَمْوالِهِمْ، وَ يَمُنُّونَ بِدينِهِمْ عَلى رَبِّهِمْ، وَ يَتَمَنَّوْنَ رَحْمَتَهُ،
آزمايش مى شوند، و با ديندارى خود بر خدا منّت مى نهند، رحمتش را آرزو دارند،
وَ يَأْمَنُونَ سَطْوَتَهُ، وَ يَسْتَحِلُّونَ حَرامَهُ بِالشُّبُهاتِ الْكاذِبَةِ
و خود را از خشمش در امان دانند، و با شبهات دروغ و هوسهاى
وَالاَْهْواءِ السّاهِيَةِ، فَيَسْتَحِلُّونَ الْخَمْرَ بِالنَّبيذِ، وَالسُّحْتَ بِالْهَدِيَّةِ،
غفلت زا حرام او را حلال شمارند، شراب را به اسم آب انگور و خرما،و رشوه را به عنوان هديّه،
وَالرِّبا بِالْبَيْع ِ.» قُلْتُ: يا رَسُولَ اللّهِ، بِاَىِّ الْمَنازِلِ اُنْزِلُهُمْ عِنْدَ
و ربا را به نام تجارت حلال دانند.» گفتم: يا رسول اللّه، در آن وقت اين چنين مردم را از كدام گروه
ذلِكَ؟ اَبِمَنْزِلَةِ رِدَّة اَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَة؟ فَقالَ: «بِمَنْزِلَةِ فِتْنَة».
حساب كنم؟ در موضع ارتداد، يا در مرتبه فتنه؟ فرمود: «در مرتبهتنه».