#كمپين شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)
محاسبه نفس (1)
در بخش اول از تبيين وصاياى امام صادق(عليه السلام) به عبدالله بن جندب، درباره
موضوعاتى چون: گرايش فطرى انسان در تقرّب به خدا، پيروى از اهل بيت(عليهم
السلام) به عنوان عرفان حقيقى، بزرگترين خطر تهديد كننده سالك الىالله در دامهاى
گسترده شيطان و برخى از ويژگىهاى دوستان اهلبيت(عليهم السلام) (عظمت آخرت
در نظر آنان، نورانى بودن دلهاى ايشان، اجتناب از دنياگرايى و انس با خدا) سخن به
ميان آمد. اكنون ادامه مطلب را پى مىگيريم.
امام صادق(عليه السلام) در اين روايت به ابن جندب مىفرمايند:
يا ابنَ جندب، حَقٌّ على كُلِّ مُسْلِم يَعْرِفُنا أنْ يَعرِضَ عَمَلَهُ في كلِّ يوم و لَيْلَة على
نَفْسِهِ فَيَكُونُ محاسِبَ نَفْسِهِ، فَاِنْ رَأى حَسَنةً إِسْتَزادَ مِنْها و إنْ رَأى سَيِّئَةً اسْتَغْفَرَ
مِنْها لِئَلاّ يُخُزى يَومَ القيمةِ؛
اى پسر جندب، بر هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، لازم است كه در هر روز و شب،
اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بكشد؛ اگر كار خوبى در آنها يافت،
بر آن بيفزايد و اگر كار زشتى يافت، طلب بخشايش نمايد تا در قيامت دچار رسوايى نگردد.
عامل وادار سازنده انسان به محاسبه
امام صادق(عليه السلام) در اين روايت، بر اين نكته تأكيد دارند كه هر مسلمانى كه ما را
مىشناسد و خود را به ما منتسب مىكند و مىخواهد برنامه زندگيش را از ما بگيرد،
بايد كارهاى خود را وارسى كند.
از جمله ويژگىهايى كه خداى متعال به روح انسان عطا كرده اين است كه مىتواند بر
اعمال خود نظارت و مراقبت داشته باشد.
يكى از الطاف خداوند است كه به انسان مرحمت كرده است. بنابراين مورد تأكيد است كه
انسان در هر شبانه روز، دست كم، يكبار اعمال خود را بررسى كند؛ ببيند آيا كار خوبى
انجام داده است يا نه.
طبق اين روايت، انسان بايد حسابرس اعمال خود باشد، اگر كار خوبى در اعمالش
مشاهده كرد،توجه داشته باشد كه لطفى از جانب خدا است، از او توفيق بخواهد كه آن
كار را بيشتر انجام دهد.
امام صادق(عليه السلام) در كلمات خود، ضمن اشاره به محاسبه، اين نكته را هم
متذكر مىشوند كه: لِئَلاّ يُخْزى يَوْمَ القيمةِ؛ تا در قيامت، رسوا نگردد. اين هشدار
ايجاب مىكند تا ما كاملا مراقب باشيم و كارى نكنيم كه در قيامت رسوا شويم؛ چرا
كه در آن روز، ديگر راهى براى جبران وجود نخواهد داشت و به حسرت مبتلا خواهيم
شد.
از نظر روحى، چنين هشدارهايى مهم و مؤثر است؛ زيرا تا وقتى انسان سود يا ضرر
كارى را درك نكند نسبت به انجام يا ترك آن رغبتى نشان نمىدهد. عاملى كه انسان
را وادار به انجام كارى مىكند، نفع و مصلحتى است كه از كار عايد او مىشود. نيز آنچه
او را از انجام آن باز مىدارد، ترس از گرفتارى است.
يكى از نامهاى قيامت، «يوم الحسرة» است. اين نشانه اهميت عذاب روحى ناشى از
مسأله پشيمانى است. يكى ديگر از نامهاى آن «يوم الحساب» است. اگر انسان توجه
نداشته باشد كه روزى به كارهايش رسيدگى مىشود و از او حساب مىكشند، احساس
مسؤوليت نمىكند و به فكر نمىافتد كه به كارهايش سرو سامانى بدهد، كارى را ترك كند
يا به كارى همت گمارد؛ اما اگر بداند كه مسأله جدى است، به جزئيات كارهايش هم رسيدگى
مىكند.
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)درروايتى مىفرمايند: حَاسِبُوا اَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحاسَبوا؛(3)
پيش از آنكه به حساب شما برسند، خود را مورد محاسبه قرار دهيد.
اگر چنين باورى در انسان وجود داشته باشد كه روزى به همه اعمالش رسيدگى مىگردد و
مطابق آنها دقيقا پاداش يا كيفر داده مىشود، به فكر محاسبه نفس خود مىافتد و از خود
حساب مىكشد.
مراحل محاسبه
مسأله محاسبه نفس به قدرى مهم است كه برخى از علما در خصوص اين موضوع كتابهايى
نوشتهاند. در اين باره آيات و روايات بسيارى داريم و بحثهاى فراوانى پيرامون آن انجام گرفته
است. در كتابهاى اخلاقى، دستورالعملهايى به افراد داده شده تا بتوانند بهتر به اين مهم
بپردازند. براى محاسبه نفس سه يا چهار مرحله شمرده شده است:
اول مشارطه است؛ يعنى از اول صبح انسان با خودش شرط كند كه آن روز وظايفش را به
خوبى انجام دهد و از گناهان نيز بپرهيزد.
دوم مراقبه است؛ يعنى در طول روز مراقب خود و اعمالش باشد تا از آنچه با خود عهد كرده
تخطّى نكند.
سوم محاسبه است، كه در آخر شب، به حساب كارهاى خود برسد؛ بررسى كند كه چه
مقدار به وظايف خويش عمل كرده و چه مقدار كوتاهى داشته است.
مرحله چهارم كه برخى از علماى اخلاق آن را ذكر كردهاند معاتبه است؛ يعنى اگر انسان در
محاسبه متوجه لغزشها و اشتباهاتى در رفتارش شد، به جبران آنها خود را تنبيه كند؛ مثلا
خود را ملزم كند كه روز بعد را روزه بگيرد يا مبلغى انفاق كند يا قدرى قرآن تلاوت نمايد يا كار
خير ديگرى انجام دهد تا جبران مافات شود.
در مسأله محاسبه آنچه بيش از همه اهميت دارد نفس حساب كشيدن از خويش است،
تا اگر كار خوبى انجام دادهبوديم، خدا را شكر كنيم و توفيق ادامه آن را بخواهيم و اگر قصور
ورزيده بوديم، به فكر تدارك آن بيفتيم.
نكاتى در باب محاسبه
درباره محاسبه نفس، نكات مهم ديگرى نيز وجود دارد كه در اينجا به برخى از آنها اشاره
مىكنيم:
الف) اجتناب از گناه
انسان بايد درباره گناه بيشتر بينديشد كه اصلا گناه يعنى چه؟ اعتقاد ما اين است كه
خداوند ما را آفريده و ضمن معرفى راه خوب و بد به ما، انتخاب هريك از آنها را در اختيار خود
ما قرار داده است. همچنين معتقديم عالم ديگرى غير از اين دنيا نيز وجود دارد كه در آن به
كارهايمان و انتخابهايى كه در اين دنيا كردهايم رسيدگى مىشود و كيفر و پاداش مىبينيم.
مقتضاى چنين اعتقادى اين است كه از سرمايه عمرى كه در اختيار داريم به بهترين شكل
استفاده كنيم. ما به اين دنيا پا گذاشتهايم تا امتحان شويم، طى مراحلى خودسازى كنيم
و به كمال برسيم تا در زندگى ابدى از نتايج آن بهرهمند گرديم. بنابراين بايد توجه داشته
باشيم كه زندگانى اين دنيا موقتى و در مقايسه با آخرت، نظير زندگى جنينى نسبت به
زندگى دنيوى است. همانگونه كه جنين فقط چند ماهى را در شكم مادر مىگذراند، آن
هم براى اين كه آماده زندگى اين جهانى شود، ما هم در اين برهه كوتاه زندگى دنيايى،
براى زندگى ابدى آماده مىشويم، با اين تفاوت كه رشد جنينى قهرى بود، ولى رشد اين
جهانى اختيارى است. علاوه بر آن، زندگى جنينى با زندگى دنيوى از حيث مدت قابل مقايسه
است، ولى جهان آخرت به دليل ابدى بودنش، به هيچ وجه، با زندگى محدود اين جهانى
قابل مقايسه نيست.
به هر صورت، آنگونه كه دين معرفى مىكند، اين دنيا محل ابتلا و خودسازى است. بايد خود
را براى عالم ديگر مهيّا كنيم. اگر با اين نگرش نگاه كنيم، مىبينيم در مقابل سرمايهاى كه از
كف مىدهيم، چيزى به دست مىآوريم كه براى زندگى ابديمان بسيار سودمند است و بايد
خدا را شكر كنيم؛ إنْ رَأى حَسَنَةً اسْتَزادَ مِنْها. اما اگر نگرشى غير از اين داشته باشيم يا
دچار غفلت شويم، در مقابل صَرف سرمايه گرانمايه، بدبختى اخروى براى خويش مهيّا
ساختهايم. پس بايد به فكر جبران آن برآييم؛ إنْ رأى سَيِّئَةً استَغْفَرَ منها لِئَلاّ يُخْزى يَوْمَ
القيمةِ. چقدر فرق است بين اينكه كسى معاملهاى بكند، و مشكلش فقط اين باشد كه از
آن سودى نبرد، اما در هر صورت سرمايهاش بر جاى باقى بماند، و اينكه كسى در معامله
سود كه نمىبرد، ضرر هم مىكند و اصل سرمايه را از كف مىدهد. گناه كردن از همين سنخ
معامله دوم است؛ يعنى از دست دادن سرمايه و خريدن زيان؛ از كف دادن عمر و سعادت
اخروى و دچار عذاب ابدى گرديدن.
ب) توجه به كمّيت گناهان انجام شده
نكته دوم در مورد محاسبه نفس اين است كه وقتى فهميديم گناه بسيار زشت است، بايد
ببينيم چقدر گناه كردهايم و در صدد جبران آن برآييم. انسان بايد به گناهان خود نزد خداوند
اعتراف داشته باشد، نه آن كه آنها را انكار كند يا به فراموشى بسپارد. البته انسان نمىتواند
مشخص كند كه دقيقاً هر روز از اول صبح تا شب، چند گناه كرده است (مثلا چند غيبت كرده،
چند دروغ گفته، چند تهمت زده و…) اما به هرحال بايد دقت كنيم، ببينيم چقدر وقت ما صرف
گناه شده است. اين مسأله مهمى است كه بتوانيم به كمّيت گناهانمان بينديشيم. اين
چنين است كه محاسبه در تكامل انسان اثر مىگذارد و موجب مىگردد هر روز زندگى او
نسبت به گذشته بهتر شود.
ج) توجه به كيفيت گناهان انجام شده
نكته سوم توجه به كيفيت گناهان است. بعضى از گناهان به قدر هفتاد سال ارتكاب نوع
ديگرى از گناه عظمت و اهميت دارند، با آن كه ممكن است انجام آنها يك لحظه بيشتر طول
نكشد. توجه به صغيره يا كبيره بودن گناه مهم است؛ مثلا، درباره غيبت و اهميت آن روايات
متعددى وارد شده كه قبح بسيار آن را مىرساند. در اين باره، به اين نكته مهم نيز بايد توجه
داشت كه درست است برخى از گناهان صغيرهاند و اهميتشان از كباير كمتر است، اما بايد
دانست كه كوچك شمردن گناهان صغيره، خود گناه كبيره به حساب مىآيد و اين از جمله
دامهاى شيطان است كه انسان را به غفلت مىافكند.
د) انجام همه واجبات
نكته چهارم آن كه، بايد مراقب باشيم همه واجباتمان را به جا آوريم. شايد ابتدا تصورمان
اين باشد كه ما نماز، روزه و وظايفى مانند آن را ترك نمىكنيم، پس كدام واجب را ترك
كردهايم؟ اين همان دام شيطان است؛ زيرا بسيارى ازتكاليف موردغفلت ما است. حتى
آنان كه به طور دايم، با فقه، آيات قرآن و سخنان اهل بيت(عليهم السلام) سر و كار دارند
نيز از بسيارى واجبات غفلت مىكنند.
نيكى به والدين، صله رحم، قضاى حاجت مؤمنى كه اظهار حاجت كرده و بسيارى ديگر،
همه از جمله واجبات است كه ممكن است گاهى تا سالها، ما به فكر انجام بسيارى از آنها
نباشيم. اگر واجبات اجتماعى وسياسى را همبه آنها اضافه كنيم، مىبينيم تعدادشان بسيار
بيشترمىشود. امروز به بركت انقلاب، مردم ما به مسايل سياسى و اجتماعى خود تا حد
بسيارى توجه پيدا كردهاند، ولى زمانى بود كه از بسيارى از اين وظايف غفلت داشتند؛ اگر
چه هنوز هم عدهاى هستند كه از اين وظايف غافلند و آنها را جزو تكاليف خود به شمار
نمىآورند. امر به معروف، نهى از منكر، ارشاد جاهل، مبارزه با ظلم، مبارزه با انحرافات
عقيدتى، فكرى و دينى و… از اهم واجبات است كه كوتاهى در آنها گناه كبيره به حساب
مىآيد.
وقتى مىتوانيم به خوبى به همه اين وظايف عمل كنيم كه از قبل، براى فردايمان برنامهريزى
كرده، جدولى از تكاليف فراهم آورده باشيم تا بتوانيم بهتر به آنها عمل كنيم.
هـ) توجه به شروط صحت اعمال
نكته پنجم اين است كه گاهى ما دل خوش مىكنيم كه تكاليفمان را انجام دادهايم، غافل
از آن كه كارمان از ارزش واقعى بىبهره است و در حين يا پس از انجام عمل، آن را فاسد
كردهايم؛ مثلا، وظيفه ما اين است كه نماز بخوانيم. خوشحال هم هستيم از اينكه نماز
مىخوانيم، درجماعت هم شركت مىكنيم تا ثواب بيشترى ببريم؛ اما توجه نمىكنيم كه
آيا نمازمان درست و مورد قبول خداوند هست يانه؛ آيا ريايى مرتكب نمىشويم؟ آيا شرايط
حسن عمل را رعايت مىكنيم؟ پس از انجام كار، با عجب و غرور، نتيجه آن را از بين نمىبريم؟
يا اگر مثلا انفاق مىكنيم آيا با منّت گذاردن، اجر كارمان را تباه نمىسازيم؟… بنابراين بايد به
شرايط صحت و قبولى اعمال نيز توجه كنيم.
ادامه دارد…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
3. بحارالانوار، ج 70، باب 45، روايت 26.
برگرفته از سخنان آیت الله مصباح یزدی