راهنمايي امام به معبود
روزي عبدالله دَيصاني، نزد امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ آمد و گفت: «اي جعفر بن محمد!
من قائل به پروردگار نيستم، اگر ميتواني مرا به معبودم راهنمايي كن».
امام: نامت چيست؟
عبدالله، بدون اين كه كلمهاي بر زبان جاري كند، سر به زير انداخت و بيرون رفت. دوستانش به
او گفتند: «چرا نامت را نگفتي؟!»
در جواب گفت: اگر نامم را (كه عبدالله = بندة خدا) است ميگفتم، از من ميپرسيد: آن كه تو
بندة او هستي كيست؟
دوستان عبدالله گفتند: نزد امام برگرد و بگو: مرا به معبودم راهنمايي كن و از نامم مپرس.
امام اشاره به جايي كرد و فرمود: آنجا بنشين.