رابطه استغفار با افزایش رزق و روزی
توبه از گناهان و آورزش خواهی از خداوند غافر، امری است که بسیار مورد تأکید قرپان و پیشوایان دین قرار گرفته است. در کلام پیشوایان معصوم علیهم السلام، استغفار به عنوان بهترین دعا و عبادت، ارزشمندترین توسّل، مؤثّرترین سلاح گناهکاران و نجات بخش ترین شفیع، به گونه ای کم نظیر، مورد تأکید واقع شده و آثاری برای آن، ذکر شده است.
در این جا، استغفار و توبه را به عنوان عامل ریزش روزی و برکت در گستره ی قرآن و روایات مورد توجه و تحقیق قرار می دهیم. در قرآن کریم، سه آیه ی بسیار عجیب وجود دارد که به روشنی اثر استغفار را در فزونی روزی بیانگر است: دو آیه اوّل از زبان حضرت هود علیه السلام خطاب به قوم بی ایمان و گناه کار عاد وارد شده است:
«وَ أن استَغفِرُوا رَبَّکُم ثُمَّ تُوبُوا إلَیهِ یُمَتِّعَکُم مَتاعاً حَسَناً إلی أجَل مُسَمّی و یُؤتِ کُلَّ ذِی فَضلٍ فَضلَهُ…؛ و اینکه از پروردگار خود آمرزش بطلبید؛ سپس{با ایمان ناب و عمل صالح} به سویِ او بازگردید تا شما را تا مدّت معیّنی{از مواهب زندگی این جهان} به خوبی بهره مند سازد و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد…».(سوره هود، آیه3)
قوم عاد، مردمی بلند قامت، درشت هیکل و سخت نیرومند بودند. این قوم، تمدنی بسیار پیشرفته و عظیم داشتند که به فرموده ی قرآن:«لَم یُخلَق مِثلُها فی البلاد؛ در هیچ عصری مثل آنان آفریده نشده است».(سوره فجر، آیه8) این مردمان همیشه، غرقِ در نعمت خدا و آبادانی و فزونی برکات الهی بودند تا این که به تدریج وضع خود را تغییر دادندو به بُت پرستی و عصیان روی آوردند. خدای تعالی به خاطر انحرافشان از راه حقّ، برادرشان هود علیه السلام را مبعوث کرد تا به سوی حقّ، دعوت و ارشادشان کند. با این که هود علیه السلام در هدایت آنان نهایت استعداد و سعی خود را به کار گرفت، امّا جز عده ی اندکی به او ایمان نیاوردند و بیشتر مردمان بر دشمنی و لجبازی های خود اصرار ورزیدند و نسبت سفاهت و دیوانگی به آن حضرت دادند. در نتیجه خداوند هم«سنّت تغییر» را بر آنان جاری فرمود، چرا که:«اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حتّی یُغَیِّرُوا ما بانفُسِهِم؛ خداوند، احوال و سرشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که خودشان، تغییر کنند.(سوره رعد، آیه11) به خواست الهی، آسمان تا هفت سال تمام از باریدن، دریغ کرد تا آن که قوم عاد دچار قحطی، گرانی، خشکسالی و ضعف و ناتوانی شدند. در این احوال هم، هود علیه السلام مثل همیشه از درِ خیرخواهی و مهربانی به سوی ایشان روی آورد و راه چاره را«طلب مغفرت از پروردگار»،«توبه از شرک و بت پرستی» و«ایمان به خداوند و عمل صالح» دانست.
طبق آن چه در تفسیر گران سنگِ المیزان در ذیل دو آیه ی فوق آمده است: منظور از«توبه» که بعد از«استغفار» با جمله ی«ثمَّ توبوا الیه» بدان تأکید شده است،«بازگشتِ حقیقی به سوی خدا با ایمان و عمل صالح» می باشد.
آیه ی سوم از زبان حضرت نوح علیه السلام خطاب به مردم مجرم و گناهکار زمانه اش وارد شده است:«استَغفروا ربَّکُم اِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدراراً و یُمدِدکُم بِاَموال و بنین و یَجعَل لَکُم جَنّاتٍ و یَجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید».(سوره نوح، آیه12-10)
امام صادق علیه السلام با استناد به آیه فوق می فرمایند:«هنگامی که رسیدن روزی ات را همراه سختی و کُندی دیدی، زیاد اسغفار کن، چرا که خداوند زّ و جلّ در کتابش می فرماید: از پروردگارتان، طلبِ مغفرت نمایید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان پیوسته بر شما بباراند و با اموال و فرزندان فراوان یاری تان رساند(یعنی در دنیا) و باغ های خرّم و نهرهای جاری عطایتان فرماید(یعنی در آخرت)».
در آیه ی فوق برای اثر استغفار سه بهره ی ارزشمند در دنیا معرفی شده است:«بارشِ پیوسته ی باران های مفید»،«وسعت و مال فراوان» و «نعمتِ برخورداری از فرزندان».
روایت شده که شخصی خدمت امام رضا علیه السلام آمد و از«خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راه چاره فرمودند:«استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از«فقر و نداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند:«استغفار کن» فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند:«استغفار کن». حاضران با تعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته ی متفاوت، خدمت شما آمدند و شما همه را به«استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خودم نگفتم. همانان در این توصیه از کلام خداوند الهام گرفتم و آن گاه آیه ی فوق را تلاوت فرمودند.
نشریه قرآنی بشارت/شماره16