وَ مِنْ خُطْبَةِ لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه هاى آن حضرت است
لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللّهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَ خاطَبَهُ الْعَبّاسُ
بعد از وفات پيامبر(ص) در خطاب به عباس و ابوسفيان كه پس از
وَ اَبُوسُفْيانَ بْنُ حَرْب فى اَنْ يُبايِعا لَهُ بِالخِلافَةِ
اوضاع سقيفه از حضرت درخواست قبول بيعت داشتند
اَيُّهَا النّاسُ، شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاةِ، وَ عَرِّجُوا عَنْ
اى مردم، با كشتى هاى نجات امواج فتنه ها را بشكافيد، از جادّه دشمنى و اختلاف
طَريقِ الْمُنافَرَةِ، وَ ضَعُوا تيجانَ الْمُفاخَرَةِ. اَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناح ،
كنار رويد، تاجهاى مفاخرت و برترى جويى را از سر بيندازيد. رستگار گردد آن كه با داشتن يار قيام نمايد،
اَوِ اسْتَسْلَمَ فَاَراحَ. هذا ماءٌ آجِنٌ، وَلُقْمَةٌ يَغَصُّ بِها آكِلُها.
يا در بى قدرتى راه سلامت گيرد و ديگران را راحت گذارد. حكومت بدين صورت آبى متعفن، و لقمه اى گلوگير است
وَ مُجْتَنِى الثَّمَرَةِ لِغَيْرِ وَقْتِ ايناعِها كَالزّارِعِ بِغَيْرِ اَرْضِهِ.
هركس ميوه را به موقع نچيند چون كشاورزى است كه بذر را در زمين ديگرى بپاشد.
فَاِنْ اَقُلْ يَقُولُوا: حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ، وَ اِنْ اَسْكُتْ يَقُولُوا:
اگر از قدر و منزلتم بگويم تهمتم مى زنند كه بر حكومت حريص است، و اگر ساكت بمانم مى گويند
جَزَعَ مِنَ الْمَوْتِ. هَيْهاتَ، بَعْدَ اللَّتَيّا وَالَّتى! وَاللّهِ لاَبْنُ اَبى طالِب
از مرگ ترسيده. هرگز، آن هم با آن همه مبارزات و جنگها! به خدا قسم عشق پسر ابوطالب
آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ اُمِّهِ. بَلِ انْدَمَجْتُ عَلى مَكْنُونِ عِلْم
به مرگ از علاقه كودك شيرخوار به بستان مادر بيشتر است. سكوتم محض اسرارى است كه در سينه
لَوْ بُحْتُ بِهِ لاَضْطَرَبْتُمُ اضْطِرابَ الاَْرْشِيَةِ فِى الطَّوِىِّ الْبَعيدَةِ.
دارم كه اگر بگويم همه شما مردم همچون ريسمانهاى بسته در دلو در اعماق چاه به لرزه خواهيد آمد.
منبع : سایت عرفان