شهید عباس ردانی پور
در سال 1362 برای خدمت به اسلام به لبنان رفت و چهار ماه و نیم در آنجا بود، سپس به ایران مراجعت نمود. یکسال و نیم از تولد لیلا و سهیلا می گذشت که همراه خانواده به سراوان آمد و مدت هفت سال در آنجا مکرراً در رفت و آمد به جبهه بود. در طول این چند سال، نوید تولد دو دختر دیگر به نام های مرضیه و راضیه در سالهای 1364 و 1367 وی را شا دمان نمود. حدیث اشتیاق وی در صحنه جنگ و عملیات شجاعانه و جسورانه و آمیخته با لبخند و شوخ طبعی بود. همیشه بر لب لبخند داشت. حتی در ناحیه رودماهی در منطقه جنوبی نصرت آباد که زمینی وحشتناک و ارتفاعاتی هراس انگیز دارد، این خصلت پسندیده را فراموش نمی کرد. شهید ردانی پور، تمام همّ و غمّش در زمان جنگ، مبارزه و دفاع مقدس و پس از آن، رفع محرومیت از سیستان و بلوچستان بود. آن بزرگوار در تمام مسائل، با همگان بسیار متفکرانه و متواضعانه رفتار می کرد. در هر شرایط و موقعیتی با شنیدن«الله اکبر» اذان، آماده نماز می شد.
عناصر ضد انقلاب از خوانین گرفته تا وابستگان نظام منفور پهلوی، گروهکها، عوامل وهابیت و اشرار و سوداگران مرگ، با ایجاد آشوب و تفرقه و از بین بردن امنیت در منطقه و پخش مواد مخدر به شیطنت می پرداختند. در این میان از خیل عظیم عاشقان و دلباختگان نظام اسلامی که به مقابله با این عناصر وابسته و ضد انقلاب پرداخت و سرانجام شهد شیرین شهادت را نوشید، شهید عباس ردانی پور بود.