بیان دیدگاه ها و بررسی دیدگاه اسلام درباره رابطه دختر و پسر
در مورد رابطه دختر و پسر، سه دیدگاه وجود دارد؛ عده ای معتقد به منع هر گونه ارتباط میان دختر و پسرند. آنان بر این باورند که دختر و پسر همانند آتش و پنبه اند و باید از هم دور نگه داشته شوند. بر این اساس، به دختر از ترس این که مبادا گرفتار چنین روابطی شود، اجازه هیچ فعالیت اجتماعی و حضور در اجتماع داده نمی شود. در مقابل، برخی معتقد به برقراری روابط آزاد و نامحدود میان دختر و پسرند و آن را نشانه تمدن و تجدد می دانند. اینان باور دارند که انسان اگر در مواردی با جلوگیری و محدودیت مواجه شود، کنجکاوتر و حریص تر می شود. از این رو، بهتر است که ارتباط دو جنس مخالف با هم، بدون مرز باشد.
دیدگاه سوم راه میانه ای را در پیش گرفته است. این دیدگاه که همان دیدگاه اسلام است، به میانه روی در این زمینه سفارش می کند؛ چرا که آزاد گذاشتن دختر و پسر در برقراری هر گونه رابطه، از نظر عرف و عقل پذیرفته نیست و پیامدهای منفی به دنبال خواهد داشت. همچنین نگاه تنگ نظرانه و ایجاد مرزهای بسیار محدود و قطع هر گونه رابطه بین این دو جنس نیز امکان پذیر نیست؛ زیرا در جامعه ای که به طور طبیعی نیمی از آن را مردان و نیم دیگر را زنان تشکیل می دهند، چاره ای جز ارتباط دو جنس با یکدیگر نیست و قابل تقسیم به جامعه مردان و جامعه زنان نخواهد بود. بنابراین، معیار و میزان، ارتباط درست و سالم با حفظ همه حریم هاست.
قرآن کریم در روابط زن و مرد از کلمه«معروف» استفاده می کند به فرموده علامه طباطبایی در المیزان:
معروف به معنای هر عملی است که افکار عمومی آن را عملی شناخته شده بداند و با آن مأنوس باشد و با ذائقه ای که اهل هر اجتماع از هر نوع زندگی اجتماعی خود به دست می آورد، سازگار باشد. این واژه متضمن هدایت عقلی، حکم شرعی، فضیلت اخلاقی و هم سنت های ادبی و انسانی است و چون اسلام، شریعت خود را بر اساس فطرت و خلقت بنا کرده است، معروف، همان چیزی است که مردم آن را معروف بدانند، البته مردمی که از راه فطرت و از مقتضای نظام خلقت منحرف نگردیده باشند.
بر اساس این تعریف، باید معیار روابط زن و مرد یا دختر و پسر را روشی دانست که جامعه با در نظر گرفتن راهنمایی عقل و شرع و فطرت می پسندد. بنابراین، ممکن است رابطه ای در شرایطی پسندیده و در شرایطی دیگر ناپسند باشد یا برای عده ای پسندیده و برای عده ای دیگر ناپسند باشد. مثلاً در عرف متشرعه، اگر رابطه دو جنس مخالف، در زمینه علمی، سیاسی، اجتماعی، دینی و یا تصمیم گیری برای ازدواج باشد، پسندیده است، ولی اگر در مورد مسائل شهوانی و جنسی گفت و گو شود، نگاه ها معنادار و حرکات مهیج باشد، این ارتباط پسندیده نیست. همچنین به چگونگی برقراری این ارتباط نیز باید توجه کرد؛ ممکن است این ارتباط در محیط دانشگاه و به صورت بحث علمی بین دو جنس مخالف باشد که این ارتباط از نظر شرع مقدس، با رعایت موازین شرعی و عرفی، بلامانع است، ولی اگر همین بحث علمی یا حتی دینی و قرآنی، به گونه ای باشد که ارتباط بین دو جنس برای هر یک از آن ها مهیج باشد، از نظر عقل و شرع چنین ارتباطی ناپسند است.
ارتباط بین زن و مرد، با توجه به گروه سنی نیز متفاوت است؛ اسلام برای روابط زن و مرد نامحرم و پوشش زن در برابر نامحرم و پرهیز از شوخی و اختلاط با نامحرم، دستورهای محکم و قابل توجهی دارد. ویژگی جالب احکام اسلام این است که در تمام کارها به مسلمان ها ملاک و معیار می دهد تا بر اساس آن حرکت کنند، درستی یا نادرستی کار خود را تشخیص دهند. بر اساس این معیارها اگر رابطه با جنس مخالف مبتنی بر کامجویی باشد- چه در نگاه و گفت و گو، چه با حرکات مهیج یا پوشش نامناسب و یا نمایاندن زیبایی های بدن و زیورآلات- حرام و از نظر شرع مقدس ممنوع است. با توجه به این معیار، در صورتی که هدف از ارتباط با جنس مخالف، دوستی و کالای مورد عرضه، عشق، محبت و صمیمیت باشد، این رابطه از حدود شرعی خارج شده و جامعه دینی چنین روابطی را نمی پسندد.
برداشتی از رفتار معقول دو جنس مخالف در قرآن
نمونه بسیار زیبا از روش ارتباط سالم و پسندیده میان دختر و پسر، داستانی است که قرآن کریم از ارتباط حضرت موسی علیه السلام با دختران شعیب علیه السلام بیان می کند. در این داستان، دختران شعیب علیه السلام به دلیل کهولت سن پدر، ناچار به بردن گوسفندان برای چرایند. هنگام آب دادن به گوسفندان، به دلیل بودن چوپان های مرد در کنار چاه مدین، منتظر می ماندند تا چوپان ها از آن جا دور شوند، سپس آن ها گوسفندان خود را آب دهند. حضرت موسی علیه السلام که پسر جوانی است به سوی دختران شعیب می رود و با رعایت ادب و عفاف، با آن ها گفت و گو کرده و علت ایستادن آن ها در آن جا را جویا می شود. آن ها نیز، با رعایت عفت و پاکی، پاسخ او را به درستی، می دهند. سپس حضرت موسی علیه السلام به یاری آن ها می شتابد.
در این آیات، ارتباط و گفت و گوی دختر و پسر جوانی، مطرح می شود و به زیبایی، رعایت آداب اخلاقی و موازین ارزشی نیز بیان می گردد؛ هم موسی علیه السلام هنگام ارتباط با دختران شعیب از زیاده گویی و بیهوده گویی می پرهیزد و انجام کار را بهانه ای برای نزدیکی به آن ها و سوءاستفاده اخلاقی نمی کند و هم دختران شعیب در گفت و گو با موسی علیه السلام از زیاده گویی می پرهیزند و به کمترین کلمات بسنده می کنند. آن ها پس از تمام شدن کارشان، به بهانه تشکر و سپاس، با مرد جوان گرم سخن نمی شوند و هنگام راه رفتن حیا و پاکدامنی خود را در برابر نامحرم حفظ می کنند تا او طمع خام در سر نپروراند.
این نمونه زیبای قرآنی نشان می دهد که ملاک اصلی در شکل گیری روابط معقول میان زن و مرد نامحرم، حیاست که در سلامت فرد و جامعه نقش بزرگی دارد.
فصلنامه تخصصی طهورا/شماره پنجم