باطن غیبت
قرآن باطن برخی از رذائل اخلاقی را براي ما گشوده است. مثلًا دربارة غیبت میفرماید:
وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اَیُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَأکُلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُموهُ؛ و هیچ یک از
شما از دیگري غیبت نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردة خود
را بخورد؟ به یقین همۀ شما از این امر کراهت دارید.
اگر برادر دینی ما از دنیا رفته باشد و بدنش را بیاورند و تکه تکه کنند و به ما بدهند
و بگویند بخور، حالمان بد میشود.
میگذاریم و فرار میکنیم. خود خدا هم فرموده است: شما از خوردن آن کراهت دارید
و بدتان میآید. اصلًا این یک امر چندش آوري است. باطن غیبت این است.
چرا خداوند غیبت کردن را به خوردن گوشت مردة برادر دینی تشبیه کرده است؟
چون همانطور که یک انسان مرده نمیتواند از خودش دفاع کند، کسی هم که
غایب است و خداي ناکرده ما غیبت او را میکنیم، نمیتواند از خود دفاع کند.
خداوند یک عمل معنوي را به یک امر محسوس تشبیه کرده است. خوردن گوشت
بدن یک برادر دینی که مرده است، نقص وارد کردن به آن است. غیبت انسان مؤمن
هم نقص وارد کردن به او و شخصیت و آبروي اوست.
غیبت کننده براي بهره بري یا خالی کردن عقدههایش غیبت میکند، یا به هر حال
میخواهد نقصی به او وارد سازد و این نشانۀ عجز اوست.
چنانکه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
اَلغِیبَۀُ جُهْدُ الْعاجِزِ؛ غیبت کردن نهایت درماندگی عاجز است.
اگر انسان به باطن گناه و رذایل اخلاقی معرفت پیدا کند، هیچگاه گرد آن نمیگردد
و همیشه از آن گریزان است.