در روايت امام صادق عليه السلام آمده است كه حضرت سجاد عليه السلام اشتباهات غلامان خود را در طول رمضان با ذكر تاريخ و مورد آن يادداشت مي كردند، سپس آخر ماه رمضان، آن ها را جمع كرده و از آنها اقرار مي گرفت كه چنين اشتباهي از آنان سر زده است. سپس وسط آنها مي ايستاد و مي فرمود: آن چه را من مي گويم تكرار كنيد:«اي علي بن حسين! همان طوري كه ما غلام و بنده ي تو هستيم و تو اشتباهات ما را ثبت كرده اي، خدا هم كارهاي تو را ثبت كرده است. اينك ما را عفو كن و ببخش چنانچه تو اميدواري خدا از گناهان تو بگذرد. به ياد آر آن روزي را كه با خفت و خواري در پيشگاه عدل الهي مي ايستي؛ آن خدايي كه به اندازه ي خردلي ستم روا نمي داد، همان مقدار كم را هم در قيامت به حساب مي آورد؛ از ما درگذر كه خدا از تو درگذرد كه در قرآن آمدهوليفوا وليصفحوا الا تحبون ان يغفر الله لكم)؛«پس عفو كنيد و چشم پوشي كنيد آيا نمي خواهيد خدا شما را ببخشد».
حضرت سخنان خود را به غلامان خود تلقين مي كرد و آنان تكرار مي كردند و با نواي جانسوز اشك مي ريخت و مي گفت:«پروردگارا! تو دستور گذشت به ما داده اي از ما نيز درگذر! خدايا! تو به عفو و گذشت از ما شايسته تري! به ما گفته اي كه سائل را از درِ خانه ي خود محروم و نااميد برمگردانيد. اينك به اميد بخشايش، به در خانه ات آمده ايم. از تو مي خواهيم بر ما كَرَم فرمايي. پروردگارا! بر بنده ي خود منت گذار و نااميدم مكن و مرا جزو كساني قرار ده كه از عطاياي تو بهره مند گشته اند».
آن گاه به غلامان خود رو كرده، مي فرمود:«من از شما گذشتم آيا شما هم مرا بخشيديد و از كوتاهي و قصوري كه نسبت به شما كرده ام گذشتيد؟ اگر من مالك ستمگر شما بوده ام، خود هم تحت قدرت مالكي دادگر هستم». غلامان عرض مي كردند:«آقا! با اين كه هرگز به ما بدي نكرده ايد شما را بخشيديم». سپس حضرت مي فرمود:
«بگوييد: اللهم عف عن علي بن الحسين كما عفي عنا فاعتقه من النار كما اعتق رقابنا من الرق؛ بار خدايا! از علي بن الحسين بگذر، چنانچه او از ما گذشت و او را از آتش جهنم آزاد كن همان طوري كه ما را از بندگي خود آزاد كرد». سپس حضرت، خود مي گريست و در آخر گفتار آن ها آمين مي گفت و مي فرمود:«شما را آزاد كردم به اميد اينكه خداوند هم مرا ببخشد» و آنها را آزاد مي ساخت و هر ساله حدود بيست نفر از آنان را در عيد فطر آزاد مي فرمود.
امام سجاد عليه السلام و آخر ماه مبارك رمضان