در زمان اقامت«حاج آقا حسین قمی» در عراق، روزی یکی از فرزندانش برای گرفتن شناسنامه، به کنسولگری ایران مستقر در کربلا مراجعه می کند و برای آنکه مشمول نظام وظیفه اجباری نشود، سن خود را کمتر از سن بلوغ اعلام می کند. کنسول می گوید: چون شما هنوز بالغ نیستید، باید ولی شما بنویسد تا ما شناسنامه را صادر نماییم.
فرزند نزد پدر می آید و چنین اظهار می کند: به کنسولگری نامه ای بنویسید تا برای من شناسنامه صادر نمایند؛ زیرا من به آنها گفته ام که سن من به بلوغ نرسیده است.
آقا در جواب می گوید: من دروغ بنویسم تا تو کاغذ را برای کنسول ببری! خاک بر سر حاج آقا حسین که خود را مرجع بداند و مردم هم او را نائب امام- علیه السلام- بدانند و دروغ هم بگوید! اگر من صد پسر هم داشته باشم و آنها را دم توپ بگذارند، یک دروغ نخواهم گفت؛ چون دروغ گفتن من ضرر به اسلام می زند، ولی کشته شدن پسرانم ضرری به اسلام نمی زند.
امام خامنه ای(مدظله العالی):
آنچه من لازم می دانم به دوستان دولت توصیه کنم، این است که مسئله فرهنگ را خیلی جدی بگیرید. اگر چنانچه ما کارهای اقتصادی را - همچنان که در برنامه هست و آرزوهای ما متوجه به آن است- انجام بدهیم، اما در زمینه ی کار فرهنگی عقب بمانیم، بدانید کشور لطمه خواهد دید. دشمنان ما یکی از چشمه های دشمنی شان کار اقتصادی است؛ یک چشمه ی مهم دیگر، کار فرهنگی است.
امام خامنه ای(مدظله العالی):
دستگاه قضایی یکی از مراکزی است که مردم برای تحقق عدالت، به شدت به آن چشم دوخته اند.
قوه قضائیه برای پاسخ به عدالت خواهی ملت، باید به گونه ای عمل کند که هر مظلوم و صاحب حقی مطمئن باشد با مراجعه به دستگاه قضایی، حقش را خواهد گرفت.
تعریف مردم سالاری دینی
مردم سالاری به مفهوم حکومت به وسیله مردم یا اداره جامعه توسط تعداد زیادی از مردم یا امکان تجلی مشارکت عملی مردم در تعیین و تغییر خط مشی های حکومتی بدانیم.
با توجه به تعریف مردم سالاری، لازم است تعریف کوتاهی از دین نیز داشته باشیم:
دین عبارت است از:«مجموعه گزاره ها و آموزه های دستوری و ارزشی(بایدها و نبایدها، شایدها و نشایدها) سازواره ای که درباره تبیین هستی و تنظیم مناسبات آدمی از سوی هستی پرداز، از رهگذر وحی نبوی و هدایت فطری و عقلانی برای تمهید کمال و تأمین سعادت بشر است.»
و اما مردم سالاری دینی:«برخی، مردم سالاری دینی را ترکیبی از دو واژه مردم سالاری و دینی دانسته اند؛ در حالی که بسیاری از نظریه پردازان اسلامی آن را واژه ی مرکب نمی دانند. آنان قائل اند که مردم سالاری دینی به معنای ترکیب دین و مردم سالاری نیست، بلکه یک حقیقت واحد در جوهره نظام اسلامی است؛ یعنی اگر بنا باشد نظامی بر مبنای دین شکل گیرد، بدون پذیرش مردم ممکن نیست. ضمن آن که تحقیق مردم سالاری واقعی هم بدون دین امکان پذیر نیست.»
این واژه، نخستین بار طی سالهای اخیر از سوی مقام معظم رهبری برای توصیف و تبیین نظام جمهوری اسلامی به کار رفت و سپس مورد توجه جدی تر نویسندگان و تحلیل گران قرار گرفت. بنابراین، در تبیین اصطلاح مردم سالاری دینی باید مردمی بودن را از دیدگاه ایشان دریافت:
«مردمی بودن حکومت، یعنی نقش دادن به مردم در کومت، یعنی مردم در اداره حکومت و تشکیل حکومت و تعیین حاکم و در تعیین رژیم حکومتی و سیاسی نقش دارند. اگر یک حکومت ادعا کند که مردمی است، باید به معنای اوّل هم مردمی باشد، یعنی مردم در این حکومت دارای نقش باشند{و هم} در تعیین حاکم. در حکومت اسلام، مردم در تعیین شخص حاکم دارای نقش و تأثیرند.»(در مکتب جمعه،ح7،ص2)
«مردم سالاری، یعنی اعتنا کردن به خواسته های مردم، یعنی درک کردن حرفها و دردهای مردم، یعنی میدان دادن به مردم.» (همان، ج5، ص390)و «اجتماع مردم سالاری، یعنی اجتماعی که مردم در صحنه ها حضور دارند، تصمیم می گیرند، انتخاب می کنند.»(همان، ص311)
«در جامعه ای که مردم آن جامعه اعتقاد به خدا دارند، حکومت آن جامعه باید حکومت مکتبی باشد؛ یعنی حکومت اسلامی و شریعت اسلامی. احکام و مقررات اسلامی باید بر زندگی مردم حکومت کند و به عنوان اجرا کننده این احکام در جامعه، آن کس از همه مناسب تر و شایسته تر است که دارای دو صفت بارز و اصلی است{:فقاهت و عدالت}.»(همان، ص300)
به نظر می رسد تبیین مقام معظم رهبری درباره مردم سالاری دینی تمام کننده بحث باشد:
«جمهوری اسلامی{هم بر این} دو پایه استوار است: یکی جمهوری، یعنی آحاد مردم و جمعیت کشور، آنها هستند که امر اداره کشور و تشکیلات دولتی و مدیریت کشور را تعیین می کنند و دیگری اسلام، یعنی این حرکت مردم بر پایه تفکر اسلام و شریعت اسلامی است… . در چنین کشوری اگر حکومتی مردمی است، پس اسلامی هم است.»(حدیث ولایت، ج4، ص46)
«{در چنین} نظام اسلامی، یعنی مردم سالاری دینی، مردم انتخاب می کنند، تصمیم می گیرند و سرنوشت اداره کشور را به وسیله منتخبان خودشان در اختیار دارند؛ اما این خواست و اراده ی مردم در سایه هدایت الهی{است و} هرگز به بیرون جاده صلاح و فلاح راه نمی برد و از صراط مستقیم خارج نمی شود.»(مقام معظم رهبری، روزنامه جمهوری اسلامی،80/5/13
ایران که کوفه نیست
مسئول توزیع حقوق رزمندگان بودم، از اهواز برایم نامه نوشته بودند: بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به روان پاک شهدا… من چند تا گوسفند به اندازه ای که بچه هایم شکم شان را سیر کنند دارم، حقوق مرا بدهید به افراد نادار و بی سرپرست.
مسئولین واسطه شدند که این حقوق ناچیز، حق خودش و فرزندانش است. در جواب گفت: امام علی علیه السلام که افراد را به جنگ دعوت می کرد، یکی می گفت: محصولم، یکی می گفت: زن و بچه ام و…
با این توجیهات علی علیه السلام را تنها گذاشتند، ایران که کوفه نیست.
یک روز گفت شاید بعد من، سپاه نتونست به شما کمک کنه، با نداری بسازید، از اولاد امام حسین علیه السلام عزیزتر نیستید که این همه مصیبت کشیدند.
خاطره ای از سردار شهید قباد شمس الدینی
امام خامنه ای(مدظله العالی):
طنز تلخ روزگار ما آن است که دولت آمریکا که دارنده ی بیشترین و مرگبارترین سلاحهای هسته ای و دیگر سلاحهای کشتار جمعی و تنها مرتکبِ به کارگیری آن است، امروز می خواهد پرچم مخالفت با اشاعه ی هسته ای را به دوش بگیرد! آنها و شرکای غربی شان رژیم صهیونیستی غاصب را به سلاحهای هسته ای مجهز کرده و برای این منطقه ی حساس، تهدیدی بزرگ فراهم کرده اند؛ اما همین مجموعه ی فریب گر، استفاده ی صلح آمیز از انرژی هسته ای را برای کشورهای مستقل برنمی تابند و حتی با تولید سوخت هسته ای برای رادیوداروها و دیگر مصارف صلح آمیز انسانی، با هر چه در توان دارند، ستیزه گری می کنند. بهانه ی دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هسته ای است. در مورد جمهوری اسلامی ایران، آنان خود می دانند که دروغ می گویند؛ اما سیاست ورزی، آن گاه که کمترین اثری از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز می شمرد. آیا آن که در قرن بیست و یکم زبان به تهدید اتمی می گشاید و شرم نمی کند، از دروغگویی پرهیز و شرم خواهد کرد؟!
خدایا! تو را شکر می کنم که اشک را آفریدی که عصاره ی حیات انسان است. آن گاه که در آتش عشق می سوزم یا در شدت درد می گدازم، یا در شوق زیبایی و ذوق عرفانی آب می شوم و سراپای وجودم روح می شود، لطف می شود، عشق می شود، سوز می شود و عصاره وجودم به صورت اشک آب می شود و به عنوان زیباترین محصولِ حیات که وجهی به عشق و ذوق دارد و وجهی دیگر به غم و درد به دامان وجودم فرو می چکد.
اگر خدای بزرگ از من سندی بطلبد، قلبم را ارائه خواهم داد و اگر محصول عمرم را بطلبد، اشک را تقدیم خواهم کرد.
در سال59 که در منطقه ی عباسیه بودیم، هر وقت شهید چمران برای بازدید به ما سر می زد، می گفت:«کسی حق ندارد از جایش بلند شود و برای دادن سلام نزد من بیاید. من باید نزد شما بیایم و سلام کنم.»
وقتی شهید چمران می آمد، با یکایک بچه ها احوال پرسی می کرد و از آنها در مورد کمبودهایشان سؤال می نمود.
می گفت:«زمانی که جنگ تمام شود، همه ی شما را به فلسطین می برم؛ زیرا فقط شما هستید که می توانید دمار از روزگار اسرائیلی ها دربیاورید.»
امام خامنه ای(مدظله العالی):
درسی که ما از قرآن گرفته ایم، درسی که ما از اسلام گرفته ایم، درس ایستادگی و مجاهدت و وحدت و اتحاد است؛ اتحاد دلها و دست ها با یکدیگر؛ مخصوص ملت ما هم نیست؛ اتحاد در دنیای اسلام. امروز شما ببینید یکی از نقاطی که دشمنان ما بر روی آن به طور کامل تکیه می کنند، برافروختن اختلافات مذهبی است؛ شیعه و سنی. آدم هایی که نه به شیعه عقیده دارند نه به سنی عقیده دارند، نه اصل اسلام را قبول دارند، طبق میل سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل می آیند پشت بلندگوها می ایستند، از توسعه ی تشیع اظهار نگرانی می کنند! شما چه می فهمید تشیع چیست؟! چه می فهمید تسنن چیست؟! شما به اصل دین اعتقادی ندارید.
شهید سعید سعیدی
مواظب حجابت باش!
به دست به چادر و دست دیگه اش به سطل آب بود. بعد از هر چند قدمی می ایستاد، سطل را زمین می گذاشت، چادرش را جلو می کشید و دوباره راه می افتاد.
سعید دوید طرفش. همان طور که سرش زیر بود خواست که سطل را به او دهد. به خانه ی زن که رسیدند، سعید سطل را زمین گذاشت و قبل از اینکه زن بخواهد تشکری کند، گفت:«مادر جان حجابت واجبه باید بیشتر مواظب حجابتون باشید.»