در زمان اقامت«حاج آقا حسین قمی» در عراق، روزی یکی از فرزندانش برای گرفتن شناسنامه، به کنسولگری ایران مستقر در کربلا مراجعه می کند و برای آنکه مشمول نظام وظیفه اجباری نشود، سن خود را کمتر از سن بلوغ اعلام می کند. کنسول می گوید: چون شما هنوز بالغ نیستید، باید ولی شما بنویسد تا ما شناسنامه را صادر نماییم.
فرزند نزد پدر می آید و چنین اظهار می کند: به کنسولگری نامه ای بنویسید تا برای من شناسنامه صادر نمایند؛ زیرا من به آنها گفته ام که سن من به بلوغ نرسیده است.
آقا در جواب می گوید: من دروغ بنویسم تا تو کاغذ را برای کنسول ببری! خاک بر سر حاج آقا حسین که خود را مرجع بداند و مردم هم او را نائب امام- علیه السلام- بدانند و دروغ هم بگوید! اگر من صد پسر هم داشته باشم و آنها را دم توپ بگذارند، یک دروغ نخواهم گفت؛ چون دروغ گفتن من ضرر به اسلام می زند، ولی کشته شدن پسرانم ضرری به اسلام نمی زند.
ضرر به اسلام هرگز