!! دو روز مهم هفته
دو روز بسیار مهم هفته، دوشنبه و پنج شنبه است.
در این دو روز، روزه گرفتن مستحب است و اعمال انسان بر پروردگار عالم و پیامبر خدا و دیگر ائمه علیهم السلام عرضه می شود.
درباره رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:«أَنَّهُ کانَ یَصومُ الإثنَینِ وَ الخَمیسَ فِی کُلِّ اُسبوعٍ وَ یَقولُ إنَّهُما یَومانِ یَعرِضُ فیهِما الأعمالُ عَلَی رَبِّ العالَمینَ». آن حضرت همیشه روزهای دوشنبه و پنج شنبه را روزه می گرفت و می فرمود: در این دو روز اعمال انسان ها به پروردگار عرضه می شود.
در روایتی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده که تفسیر آیه(فَسَیَری اللهُ عَمَلَکُم وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنون)(مستدرک الوسائل، ج7، ص509) فرمود: هر روز اعمال بندگان خدا(خوب و بد) بر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم عرضه می گردد.«تَعرِضُ الأعمال عَلی رَسولِ الله صلی الله علیه و آله و سلم أعمالُ العِبادِ کُلَّ صَیاح أبرارُها وَ فُجّارُها فَاحذَروها».(توبه، آیه105)
در روایت دیگر آمده است که به پیامبر نسبت دادند:«أنَّ یومَ الإثنَینِ و یومَ الخَمیسِ تُعرَضُ فیهِمَا الأعمالُ عَلَی اللهِ و عَلَی رَسولِهِ و عَلَی الأئمَّه علیهم السلام».(اصول کافی، ج1، ص219؛ وسائل الشیعه، ج16، ص107)
پنج موعظه جبرئیل به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
عن عبدالله ابن سنان عن أبی عبدالله علیه السلام قال: «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، لِجَبرَئیلَ: عِظنِی فَقالَ: یا مُحمّدُ عِش ما شِئتَ فَاِنَّکَ مَیِّتُ وَ اَحبِبما شِئتَ، فَاِنَّکَ مُفارِقُهُ وَ اعمَل ما شِئتَ فَاِنَّکَ مُلاقیهِ شَرَفُ المُؤمِنِ صَلاتُهُ{قیامُهُ} بِاللّیلِ وَ عِزُّهُ کَفٌّ عَن أعراضِ النّاسِ{کَفُّ الأذی عَنِ النّاسِ}».
(من لا یحضره الفقیه، ج1، ص471؛ وسائل الشیعه، ج8، ص145؛ خصال، ج1، ص7)
در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به جبرئیل فرمود: مرا موعظه کن. گفت:
علت شیفتگی حضرت خدیجه علیهاالسلام نسبت به پیامبر صلوات الله علیه
او{پیامبر صلوات الله علیه} درست کار بود. در دوران جاهلیت-همان طور که گفتیم- تجارت می کرد؛ به شام و یمن می رفت؛ در کاروان های تجارتی سهیم می شد و شرکایی داشت. یکی از شرکای دوران جاهلیتِ او بعدها می گفت که او بهترین شریکان بود؛ نه لجاجت می کرد، نه جدال می کرد، نه بار خود را بر دوش شریک می گذاشت، نه با مشتری بد رفتاری می کرد، نه به او زیادی می فروخت، نه به او دروغ می گفت؛ درست کار بود. همین درست کاری حضرت بود که جناب خدیجه را شیفته او کرد. خود خدیجه هم بانوی اوّل مکه و از لحاظ حسب و نسب و ثروت، شخصیت برجسته ای بود.
بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در خطبه های نماز جمعه تهران1379/2/23
حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در کلام معصومین علیهم السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: مَن اَنکَرَ القائم مِن ولدی فی زَمان غیبه ماتَ میتَهً جاهلیّهً؛ هر کس که مهدی قائم(علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غیبتش انکار کند به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.(بحارالانوار،محمدباقر مجلسی، ج51، ح210)
امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: لا تَخلوا الأرض مِن قائم الله بحجّه، إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً لئلّا تبطل حجج الله و بیّناته؛ زمین هرگز از وجود قائمی که برای خدا قیام کند و حجت حق را بر پا دارد خالی نخواهد بود، که یا ظاهر و آشکار است و یا ترسان و نهان، تا حجت ها و دلایل روشن پروردگار باطل نگردد.(الاحتجاج طبرسی، ج2، ص287)
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرماید: انّ الأئمّه منّا، و انّ الخلافه لا تصلح إلّا فینا، و انّ الله جعلنا أهلها فی کِتابه و سنّه نبیّه؛ امامان- دوازده گانه- از ما هستند، و خلافت جز برای ما شایسته نیست، و خدای تعالی ما را در کتاب خود و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اهل خلافت قرار داده است.(بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج51، ص133، ح3)
امام حسین علیه السلام می فرماید: قائم هذه الأمّه هو التّاسع مِن ولدی، و هُو صاحب الغیبه، و هُوَ الّذی یقتَسم میراثه و هُو حیّ؛ قائم این امت نهمین فرزند من است، و اوست که از دیده ها غایب می شود و در حالی که زنده است میراثش تقسیم می شود.(ینابیع الموده، ج3، ص537، باب89)
امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: و لا تَخلوا الأرض إلی أن تَقوم السّاعه مِن حجّه فیها وَ لو لا ذلک لَم یعبد الله؛ تا روزی که قیامت بر پا شود هرگز روی زمین از حجت خالی نخواهد بود، و اگر حجت خدا روی زمین نباشد/ف خدا پرستیده نمی شود.
امام محمدباقر علیه السلام می فرماید: مِن المَحتوم الّذی حتّمه الله قیام قائمنا، فَمَن شکّ فیما أقول، لقی الله و هُو به کافر و لَه جاحِد؛ قیام قائم ما از وعده های حتمی خداوند است. هر کس در این گفتار که می گویم شک و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال کفر و انکار ملاقات خواهد کرد.(بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج51، ص139، ح13)
امام صادق علیه السلام می فرماید: من اقرّ بِجمیعِ الأئمّه و جَحَد المهدی کان کَمَن اقرّ بِجمیعِ الأنبیاء و جَحَد محمّداً صلی الله علیه و آله و سلم نبوّته؛ هر کس به همه ی امامان اعتراف کند ولی حضرت مهدی را انکار نماید، مانند کسی است که به همه ی پیامبران اعتراف کند ولی نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را انکار نماید.(بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج51، ص139، ح4)
امام کاظم علیه السلام می فرماید: من أنکر واحداً مِن الأحیاء فَقَد أنکر الأموات؛ هر کس یکی از امامان زنده را انکار کند، امامان قبلی را نیز انکار نموده است.=(اصول کافی، ج1،ص373، ح8)
امام جواد علیه السلام می فرماید: إذا ماتَ إبنی عشلی بدا سراج بَعده، ثمّ خفی، فَویلٌ لِلمرتاب، و طوبی للعرب الفارّ بِدینه؛هنگامی که پسرم علی-امام هادی- از دنیا برود چراغی بعد از اوآشکار می شود، و سپس مخفی می گردد. وای بر کسی که درباره ی او شک و تردید به خود راه دهد و خوشا به حال شخص غریبی که دین خود را برداشته-برای حفظ آن- از شهری به شهر دیگر فرار کند.(بحارالانوار ، محمدباقر مجلسی، ج51، ص157، ح3)
در فرمایش امام جواد علیه السلام منظور از چراغ آشکار، امام حسن عسکری علیه السلام و منظور از چراغ مخفی، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
امام حسن عسکری علیه السلام می فرماید: اما انّ المقرّ بِالأئمّه بعد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم المنکر لِولدی کَمن اقرّ بجمیعِ أنبیاء الله و رُسله ثمّ انکر نبوّه محمّد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و المنکر لِرسول الله صلی الله علیه و آله و سلم کَمن انکر جمیع أنبیاء، لأنّ طاعه آخرنا کَطاعه أوّلنا، و المنکر لآخرنا کَالمنکر لأوّلنا؛ آگاه باشید که هر کس به همه ی امامان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتراف کند ولی پسرم را انکار نماید همانند کسی است که به همه ی پیامبران اعتراف نموده ولی رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را انکار نماید و هر کس که رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را انکار کند همانند کسی است که همه ی پیامبران را انکار نماید؛ زیرا اطاعت آخرین ما، اطاعت اول ماست و انکار آخرین ما، چون انکار اول ماست.(بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ص160، ح6)
ابعاد زیبای انتظار در بیانات رهبر معظم انقلاب
معنای صحیح انتظار، دارای ابعادی است که توجه به این ابعاد، برای کسی که می داند در فرهنگ اسلام و شیعه، چه قدر به انتظار اهمیت داده شده، بسیار جالب است.
یک بُعد، این است که انتظار به معنای قانع نشدن به وضع موجود است=ت.«انتظار داریم»، یعنی هر چه خیر و عمل خوب انجام دادیم و به وجود آمده، کم و غیر کافی است و منتظریم، تا ظرفیت نیکیِ عالم پُر بشود. یک بُعد دیگر از ابعاد انتظار، دلگرمی مؤمنین نسبت به آینده است. انتظار مؤمن، یعنی این که تفکر الهی- این اندیشه ی روشنی که وحی بر مردم عرضه کرده است- یک روز سراسر زندگی بشر را فرا خواهد گرفت. یک بُعد انتظار این است که منتظر، با شوق و امید حرکت بکند. انتظار، یعنی امید. انتظار، ابعاد گوناگون دیگری هم دارد.
بیانات 1369/12/11
من سندی را دیدم که مربوط به دهها سال قبل؛ یعنی اوایل ورود استعمار به شمال آفریقاست. کشورهای شمال آفریقا، گرایش بسیاری به اهل بیت دارند. مذهبشان هر مذهبی از مذاهب اسلامی که هست باشد؛ امّا محبّ اهل بیتند. در کشورهای سودان و مغرب و غیره عقیده به مهدویّت خیلی پُررنگ است. آن زمان که استعمار وارد مناطق مذکور شد- که ورود استعمار به آن مناطق در قرن گذشته است- یکی از مسائلی که مزاحم استعمار شد، عقیده به مهدویّت بود!
در سندی که من دیدم، بزرگان استعمار و فرماندهان استعماری توصیه می کنند که ما باید کاری کنیم که عقیده به مهدویت، به تدریج از بین مردم زایل شود! آن روز استعمارگران فرانسوی و انگلیسی در بعضی کشورهای آن مناطق آفریقایی بودند- فرقی نمی کند که استعمار از کجا باشد- استعمارگران خارجی، قضاوتشان این بود که تا وقتی عقیده به مهدویت در بین این مردم رایج است، ما نمی توانیم کشورهایشان را درست در اختیار بگیریم!
بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار اقشار مختلف مردم1376/09/25
فضیلت نهم ربیع
شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در فضیلت این روز چنین می گوید: روز عید بزرگ و عید بقر است و از برای آن شرح بزرگی است که در جای خود ذکر شده و روایتی نقل شده که هر که در این روز چیزی انفاق کند گناهانش آمرزیده شود و گفته اند که مستحب است در این روز اطعام برادران مؤمن و خشنود گردانیدن ایشان و توسعه دادن در نفقه و پوشیدن جامه های نو و شُکر و عبادت حق تعالی کردن.
و این روز، روز برطرف شدن غم ها است و روز بسیار شریفی است.
گاهی سؤال می شود که فایده ی وجود امام در عصر غیبت چیست؟ به تعبیر دیگر: زندگی امام در دوران غیبت یک زندگی خصوصی است نه یک زندگی اجتماعی در نقش یک پیشوا. بنابراین وجود مقدس او چه اثر عمومی برای مردم می تواند داشته باشد و مردم چه نوع بهره ای می توانند از او ببرند؟
پیش از پاسخ به این سؤال باید توجه داشته باشیم که غایب بودن امام هرگز به این معنا نیست که وجود آن حضرت به یک روح نامرئی یا امواج ناپیدا و رؤیایی و امثال اینها تبدیل شده است! بلکه وی یک زندگی طبیعی عینی و خارجی دارد، منتها با عمری طولانی. آن حضرت در میان مردم و در دل جامعه ها رفت و آمد دارد و در نقاط مختلف زندگی می کند ولی به صورت ناشناس. و فرق بسیار است بین«نامرئی» و«ناشناس». امام صادق علیه السلام می فرمود: مردم امام خود را گم می کنند. او در موسم حج حاضر می شود و مردم را می بیند ولی آنان او را نمی بینند.
امّا در پاسخ سؤال یاد شده، فواید وجود امام در دوران غیبت را می توان در چند موضوع خلاصه کرد:
1- خورشید پنهان
وجود مقدّس امام در دوران غیبت، همچون خورشید پنهان در پشت ابر است. آثار حیات بخش خورشید در رشد و نمو موجودات و…، مخصوص زمانی نیست که نور آن مستقیماً بر پهنه ی حیات و طبیعت می تابد، بلکه بسیاری از این آثار - مانند: تولید گرما، رویش و رشد گیاهان، تولید انرژی لازم برای حرکت و حیات، به بار نشستن درختان، خندیدن شکوفه ها و شکفتن گلها - در زمان تابش نور غیر مستقیم خورشید از پشت ابرها نیز وجود دارد. اشعه ی معنوی وجود امام، هنگامی هم که در پشت ابرهای غیبت پنهان است، دارای آثار گوناگونی است که با وجود متوقف شدن کلاس تعلیم و تربیت و رهبری مستقیم، فلسفه ی وجودی او را آشکار می سازد.
خود حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - نیز روی این معنا تکیه کرده است. در توقیعی که آن حضرت در پاسخ به سؤالات«اسحاق بن یعقوب» صادر فرمود، چنین نوشت: اما چگونگی استفاده ی مردم از من همچون استفاده ی آنهاست از خورشید، هنگامی که در پشت ابرها پنهان می شود.
2- جان جهان
طبق احادیث فراوانی که در موضوع امامت وارد شده، و بر اساس دلائلی که دانشمندان ارائه کرده اند، در بینش اسلامی، امام، جان جهان است و جهان به وجود او بستگی دارد. امام قلب عالم وجود، هسته ی مرکزی جهان هستی و«واسطه ی فیض» بین عالم و آفریدگار عالم است و از این جهت حضور و غیبت او تفاوتی ندارد. و اگر او - ولو به صورت ناشناس - در جهان نباشد، جهان هستی در هم فرو می ریزد. چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: اگر زمین بدون وجود امام بماند، ساکنان خود را در کام خود فرو می برد.
3- پاسداری از آیین خدا
امیر مؤمنان علیه السلام در یکی از سخنان خود در مورد لزوم وجود رهبران الهی در هر عصر و زمان می گوید:«خدایا چنین است، هرگز روی زمین از قیام کننده ای با حجت و دلیل، خالی نمی ماند، خواه ظاهر و آشکار باشد و خواه بیمناک و پنهان، تا دلائل و اسناد روشن الهی از بین نرود و به فراموشی نگراید…».
در هر مؤسسه مهم،«صندوق آسیب ناپذیری» وجود دارد که اسناد مهم آن مؤسسه را در آن نگهداری می کنند تا از دستبرد دزدان یا خطر آتش سوزی و امثال اینها محفوظ بماند. سینه ی امام و روح بلندش نیز صندوق آسیب ناپذیر حفظ اسناد آیین الهی است تا در طول زمان در برابر نفوذ اجتماعی سلیقه ها و افکار شخصی، اصالتهای نخستین و ویژگیهای آسمانی این تعالیم را در خود نگاهداری کند.
4- امید بخشی
نقش امید، در زندگی فردی و اجتماعی بر کسی پوشیده نیست، به ویژه امیدی که یک فرمانده در میدان جنگ، و یک رهبر، به افراد خود می بخشد.
رئیس یک جمعیت یا یک لشگر، مادام که زنده است، هر چند مثلاً در سفر یا فرضاً در بستر بیماری باشد، مایه ی حیات و حرکت و نظم و آرامش آنهاست، ولی شنیدن خبر از دست رفتن او گرد و غبار یأس و نومیدی را بر سر همه می پاشد.
شیعیان طبق عقیده ای که به وجود امام زنده دارند، هر چند او را در میان خود نمی بینند، اما خود را تنها نمی دانند، و اثر روانی این عقیده در روشن نگهداشتن چراغ امید در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازی و آمادگی برای آن قیام بزرگ جهانی، کاملاً قابل درک است.
سیمای پیشوایان در آینه تاریخ/صص210-208
رابطه استغفار با افزایش رزق و روزی
توبه از گناهان و آورزش خواهی از خداوند غافر، امری است که بسیار مورد تأکید قرپان و پیشوایان دین قرار گرفته است. در کلام پیشوایان معصوم علیهم السلام، استغفار به عنوان بهترین دعا و عبادت، ارزشمندترین توسّل، مؤثّرترین سلاح گناهکاران و نجات بخش ترین شفیع، به گونه ای کم نظیر، مورد تأکید واقع شده و آثاری برای آن، ذکر شده است.
در این جا، استغفار و توبه را به عنوان عامل ریزش روزی و برکت در گستره ی قرآن و روایات مورد توجه و تحقیق قرار می دهیم. در قرآن کریم، سه آیه ی بسیار عجیب وجود دارد که به روشنی اثر استغفار را در فزونی روزی بیانگر است: دو آیه اوّل از زبان حضرت هود علیه السلام خطاب به قوم بی ایمان و گناه کار عاد وارد شده است:
«وَ أن استَغفِرُوا رَبَّکُم ثُمَّ تُوبُوا إلَیهِ یُمَتِّعَکُم مَتاعاً حَسَناً إلی أجَل مُسَمّی و یُؤتِ کُلَّ ذِی فَضلٍ فَضلَهُ…؛ و اینکه از پروردگار خود آمرزش بطلبید؛ سپس{با ایمان ناب و عمل صالح} به سویِ او بازگردید تا شما را تا مدّت معیّنی{از مواهب زندگی این جهان} به خوبی بهره مند سازد و به هر صاحب فضیلتی، به مقدار فضیلتش ببخشد…».(سوره هود، آیه3)
قوم عاد، مردمی بلند قامت، درشت هیکل و سخت نیرومند بودند. این قوم، تمدنی بسیار پیشرفته و عظیم داشتند که به فرموده ی قرآن:«لَم یُخلَق مِثلُها فی البلاد؛ در هیچ عصری مثل آنان آفریده نشده است».(سوره فجر، آیه8) این مردمان همیشه، غرقِ در نعمت خدا و آبادانی و فزونی برکات الهی بودند تا این که به تدریج وضع خود را تغییر دادندو به بُت پرستی و عصیان روی آوردند. خدای تعالی به خاطر انحرافشان از راه حقّ، برادرشان هود علیه السلام را مبعوث کرد تا به سوی حقّ، دعوت و ارشادشان کند. با این که هود علیه السلام در هدایت آنان نهایت استعداد و سعی خود را به کار گرفت، امّا جز عده ی اندکی به او ایمان نیاوردند و بیشتر مردمان بر دشمنی و لجبازی های خود اصرار ورزیدند و نسبت سفاهت و دیوانگی به آن حضرت دادند. در نتیجه خداوند هم«سنّت تغییر» را بر آنان جاری فرمود، چرا که:«اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حتّی یُغَیِّرُوا ما بانفُسِهِم؛ خداوند، احوال و سرشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که خودشان، تغییر کنند.(سوره رعد، آیه11) به خواست الهی، آسمان تا هفت سال تمام از باریدن، دریغ کرد تا آن که قوم عاد دچار قحطی، گرانی، خشکسالی و ضعف و ناتوانی شدند. در این احوال هم، هود علیه السلام مثل همیشه از درِ خیرخواهی و مهربانی به سوی ایشان روی آورد و راه چاره را«طلب مغفرت از پروردگار»،«توبه از شرک و بت پرستی» و«ایمان به خداوند و عمل صالح» دانست.
طبق آن چه در تفسیر گران سنگِ المیزان در ذیل دو آیه ی فوق آمده است: منظور از«توبه» که بعد از«استغفار» با جمله ی«ثمَّ توبوا الیه» بدان تأکید شده است،«بازگشتِ حقیقی به سوی خدا با ایمان و عمل صالح» می باشد.
آیه ی سوم از زبان حضرت نوح علیه السلام خطاب به مردم مجرم و گناهکار زمانه اش وارد شده است:«استَغفروا ربَّکُم اِنَّهُ کانَ غَفّاراً یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدراراً و یُمدِدکُم بِاَموال و بنین و یَجعَل لَکُم جَنّاتٍ و یَجعَل لکم اَنهاراً؛ از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید».(سوره نوح، آیه12-10)
امام صادق علیه السلام با استناد به آیه فوق می فرمایند:«هنگامی که رسیدن روزی ات را همراه سختی و کُندی دیدی، زیاد اسغفار کن، چرا که خداوند زّ و جلّ در کتابش می فرماید: از پروردگارتان، طلبِ مغفرت نمایید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان پیوسته بر شما بباراند و با اموال و فرزندان فراوان یاری تان رساند(یعنی در دنیا) و باغ های خرّم و نهرهای جاری عطایتان فرماید(یعنی در آخرت)».
در آیه ی فوق برای اثر استغفار سه بهره ی ارزشمند در دنیا معرفی شده است:«بارشِ پیوسته ی باران های مفید»،«وسعت و مال فراوان» و «نعمتِ برخورداری از فرزندان».
روایت شده که شخصی خدمت امام رضا علیه السلام آمد و از«خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راه چاره فرمودند:«استغفار کن». شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از«فقر و نداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند:«استغفار کن» فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند:«استغفار کن». حاضران با تعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته ی متفاوت، خدمت شما آمدند و شما همه را به«استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خودم نگفتم. همانان در این توصیه از کلام خداوند الهام گرفتم و آن گاه آیه ی فوق را تلاوت فرمودند.
نشریه قرآنی بشارت/شماره16
مواضع امام حسن عسکری علیه السلام درباره امامت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
از آن جا که امام عسکری علیه السلام می دانست مشیّت الهی بر غیبت فرزند عزیزش تعلق می گیرد، سعی کرد تا مسئله ی غیبت را در زمان حیات خود حل کند و افکار عمومی معتقدان به امامت آن حضرت را برای پذیرش حادثه مهمّی که تا آن زمان سابقه نداشت آماده سازد و این موضوع را تبیین کند که مصداق روایات و آیات، فرزند بزرگوارش«قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم» است.
امام علیه السلام برای آماده سازی شیعیان برای غیبت از یک سو و جلوگیری از تزلزل اعتقادی مردم نسبت به غیبت از سوی دیگر، دو راه در پیش گرفت:
1- حفظ و نگهداری و پنهان داشتن فرزند خود از چشم مردم و نشان دادن وی به خواص. همچنین ارتباطات خود را با مردم محدود به تعدادی خاص کرد و از طریق مکاتبه و نمایندگان خود چنین کاری را انجام داد تا شیعیان به این گونه ارتباط با امام خود عادت کنند.
2- تبیین و تشریح مسئله غیبت و رسوخ دادن تفکّر«انتظار فرج» در اذهان مسلمانان.
بیانیه ها و اعلامیه های حضرت در مناسبت های مختلف در راستای چنین امری بود. این بیانیه ها چند جنبه داشت.
الف- جنبه ی عمومی و کلی درباره صفات حضرت مهدی و ویژگی های دوران ظهور و قیام آن حضرت چنانچه در پاسخ یکی از یارانش فرمود: قائم چون قیام کند، همچون داود بدون استناد به بیّنه و بر اساس علم خود در میان مردم داوری می کند.
ب- سخنان و بیانیه های عمومی و خصوصی به منظور آماده کردن افکار شیعیان برای پذیرش این مسئله. چنان که در نامه به ابن بابویه قمی می نویسد: تو را به بردباری و انتظار فرج سفارش می کنم… شکیبا باش و تمام شیعیان ما را به صبر و شکیبایی دعوت کن… شیعیان ما همواره در غم و اندوهند تا فرزندم ظهور کند.
مروری بر زندگانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام/گردآوری و تنظیم: علی شیخیان ثابت/ص165-162