وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: بَقِيَّةُ السَّيْفِ اَبْقى عَدَداً، وَ اَكْثَرُ وَلَداً.
و آن حضرت فرمود: به جا ماندگان از جنگ عددشان پايدارتر، و توالد و
تناسلشان بيشتر است.
|
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: بَقِيَّةُ السَّيْفِ اَبْقى عَدَداً، وَ اَكْثَرُ وَلَداً.
و آن حضرت فرمود: به جا ماندگان از جنگ عددشان پايدارتر، و توالد و تناسلشان بيشتر است. وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِرَجُل اَفْرَطَ فِى الثَّناءِ عَلَيْهِ، وَ كانَ لَهُ و آن حضرت به مردى كه در ستايش حضرت افراط كرد ولى نظر خوبى درباره آن حضرت مُتَّهِماً: اَنَا دُونَ ما تَقُولُ، وَ فَوْقَ ما فى نَفْسِكَ. نداشت فرمود: من از آنچه مى گويى پايين تر، و از آنچه در اعتقاددارى برترم. وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: [ اُوصيكُمْ بِخَمْس لَوْ ضَرَبْتُمْ اِلَيْها و آن حضرت فرمود: شما را به پنج برنامه وصيت مى كنم كه اگر براى يافتنش مشقت سفرى آباطَ الاِْبِلِ لَكانَتْ لِذلِكَ اَهْلاً: لايَرْجُوَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِلاّ سخت را عهده دار شويد هرآينه سزاوار است: احدى از شما جز به پروردگارش اميد رَبَّهُ، وَ لايَخافَنَّ اِلاّ ذَنْبَهُ، وَ لايَسْتَحِيَنَّ اَحَدٌ مِنْكُمْ اِذا سُئِلَ نبندد، و جز از گناهش وحشت نكند، و از اعلامِ «نمى دانم» به وقت پرسش شدن از چيزى وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: قيمَةُ كُلِّ امْرِئ ما يُحْسِنُهُ. و آن حضرت فرمود: قيمت هر مرد كارى است كه آن را نيكو انجام مى دهد. وَ هذِهِ الْكَلِمَةُ الَّتى لاتُصابُ لَها قيمَةٌ، وَ لاتُوزَنُ بِها حِكْمَةٌ، وَ لاتُقْرَنُ اين سخنى است كه نمى توان برايش قيمت گذاشت، و حكمتى را با آن سنجيد، و كلامى را اِلَيْها كَلِمَـةٌ. با آن برابر نمود. وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ فى مِثْلِ ذلِكَ: الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ، و آن حضرت در همين زمينه فرمود: حكمت گمشده مؤمن است، فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ اَهْلِ النِّفاقِ. پس حكمت را فراگير گرچه از اهل نفاق باشد. وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: [ خُذِ الْحِكْمَةَ اَنّى كانَتْ، فَاِنَّ الْحِكْمَةَ] و آن حضرت فرمود: حكمت را هر جا هست فرا گيريد، كه حكمت در سينه تَكُونُ فى صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجُ فى صَدْرِهِ حَتّى تَخْرُجَ منافق هم هست، در آنجا قرار نمى گيرد تا بيرون آيد و در سينه فَتَسْكُنَ اِلى صَواحِبِها فى صَدْرِ الْمُؤْمِنِ. مـؤمن بـا ديگـر يـارانـش آرام گيـرد . وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السّلاَمُ لِلسّائِلِ الشّامِىِّ لَمّا سَاَلَهُ: اَكانَ مَسيرُنا از سخنان آن حضرت است در پاسخ مردى از اهل شام زمانى كه پرسيد: آيا رفتن ما اِلَى الشّامِ بِقَضاء مِنَ اللّهِ وَ قَدَر؟ بَعْدَ كَلام طَويل هذا مُخْتارُهُ :[به سوى شام به قضاء و قدرالهى بود؟ پس از گفتارى طولانى كه اين برگزيده اى ازآن است: وَ يْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضاءًلازِماً وَ قَدَراً حاتِماً؟!وَ لَوْ كانَ واى بر تو! شايد قضاء لازم و قَدَر حتم را گمان برده اى؟! اگر اين گونه ذلِكَ كَذلِكَ لَبَطَلَ الثَّوابُ وَالْعِقابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعيدُ. بود هرآينه پاداش و عقاب باطل، و بشارت و تهديد ساقط مى شد. وَ مِنْ خَبَرِ ضِرارِ بْنِ ضَمْرَةَ الضِّبابِىِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلى مُعاوِيَةَ وَ مَسْاَلَتِهِ] از خبر ضِرار پسر ضَمره ضِبابى است وقتى بر معاويه وارد شد و معاويه لَهُ عَنْ اَميرِالْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلامُ، قالَ: فَاَشْهَدُ لَقَدْ رَاَيْتُهُ فى بَعْضِ در رابطه با اميرالمؤمنين عليه السلام از او پرسيد، ضرار گفت: شهادت مى دهم كه او را در بعضى از مَواقِفِهِ وَ قَدْ اَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ، وَ هُوَ قائِمٌ فى مِحْرابِهِ، مواقف ديدم به وقتى كه شب پرده هاى خود را فروافكنده بود، و او در محرابش به عبادت ايستاده، قابِضٌ عَلى لِحْيَتِهِ، يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّليمِ، وَ يَبْكى و محاسنش را به دست گرفته وچون شخص مارگزيده به خود مى پيچيد، و مانند انسان وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اِنَّ الاُْمُورَ اِذَا اشْتَبَهَتِ اعْتُبِرَ آخِرها و آن حضرت فرمود: زمانى كه امور مشتبه شود،پايان آنها به اوّلشان بِـاَوَّلِـها سنجيده شود. وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: [ كُلُّ مَعْدُود مُنْقَض،وَكُلُّ مُتَوَقَّع آت.] و آن حضرت فرمود: هر شمرده شده اى تمام شدنى و هر انتظاركشيده اى رسيدنى است. |