وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السّلاَمُ لِلسّائِلِ الشّامِىِّ لَمّا سَاَلَهُ: اَكانَ مَسيرُنا
از سخنان آن حضرت است در پاسخ مردى از اهل شام زمانى كه پرسيد: آيا رفتن ما
اِلَى الشّامِ بِقَضاء مِنَ اللّهِ وَ قَدَر؟ بَعْدَ كَلام طَويل هذا مُخْتارُهُ
:[به سوى شام به قضاء و قدرالهى بود؟ پس از گفتارى طولانى كه اين برگزيده اى ازآن است:
وَ يْحَكَ! لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضاءًلازِماً وَ قَدَراً حاتِماً؟!وَ لَوْ كانَ
واى بر تو! شايد قضاء لازم و قَدَر حتم را گمان برده اى؟! اگر اين گونه
ذلِكَ كَذلِكَ لَبَطَلَ الثَّوابُ وَالْعِقابُ، وَسَقَطَ الْوَعْدُ وَالْوَعيدُ.
بود هرآينه پاداش و عقاب باطل، و بشارت و تهديد ساقط مى شد.
اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ اَمَرَ عِبادَهُ تَخْييراً، وَ نَهاهُمْ تَحْذيراً،
خداوند سبحان بندگانش را بر اساس اختيار آنان امر فرموده، و محض ترساندن نهى نموده،
وَ كَلَّفَ يَسيراً، وَلَمْ يُكَلِّفْ عَسيراً، وَ اَعْطى عَلَى الْقَليلِ كَثيراً،
آسان را به آنان تكليف كرده، و سخت را تكليف نكرده، به اندك عمل عطاى بسيار عنايت كرده،
وَ لَمْ يُعْـصَ مَغْلُـوباً ، وَ لَمْ يُطَـعْ مُكْـرِهاً ، از اين باب كه مغلوب
خلق است نافرمانى نشده، و خلق فرمانش را برده اند نه از جهت اينكه مجبورشان كرده،
وَ لَمْ يُرْسِلِ الاَْنْبِياءَ لَعِباً، وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبادِ عَبَثاً،
ارسال انبياء بازيچه نيست، و كتب آسمانى را براى بندگان به بيهودگى نفرستاده،
وَ لا خَلَقَ السَّمواتِ وَالاَْرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً،
و آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست را بر وجه باطل نيافريده،
«ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا،فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنَ النّارِ».
«اين گمان مردمى است كه كافر شدند، پس واى بر كافران از عذاب دوزخ».
اذان صبح:
طلوع آفتاب:
اذان ظهر:
غروب آفتاب:
اذان مغرب:
نیمه شب شرعی: 