گريه بر مصائب اهلبيت(ع)
ترديدي نيست که گريه کردن بر امام حسين ـ عليه السلام ـ اجر و پاداش بس بزرگ و بي شماري دارد که انسان چه بسا از توصيف و بيان حقيقت آن عاجز است و ممکن است در همة حقايق و عظمت قيام امام حسين ـ عليه السلام ـ و پاداشي که خداوند براي عزاداران و گريه کنندگان بر آن بزرگوار قرار داده، براي ما معلوم نگردد و در واقع آنچه ما درک مي کنيم و روايات بيانگر آن است فقط گوشه اي از عظمت قيام عاشورا، و پاداش عزاداران حسيني مي باشد.
لياقت گريه:
اينكه انساني به حدي برسد كه انسانهاي زيادي و بلکه تمام عالم هستي براي او گريه كنند و اشك بريزد، نه يك روز و دو روز، بلكه قرنها، لياقت ويژهاي لازم دارد، لذا قرآن در مورد فرعونيان كه بر اثر نفرين موسي غرق شدند ميگويد: «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ»[1] (به هنگام نزول بلا) نه آسمان (و اهل او) بر آنها گريست و نه زمين (و اهل آن). به هر حال، اين جمعيت چنان لياقت و ارزش و پايگاه معنوي خويش را از دست دادند كه پس از مرگ آنان نه آسمان و نه زمين و به تفسير ديگر، از اهل آسمان و زمين كسي براي آنها گريهاي نكرد. زيرا افراد براي كسي گريه ميكنند كه ارزش و لياقتي داشته باشند، و اينكه كسي براي آنان گريهاي نكرده، نوعي حقارت و بيلياقتي به شمار آمده، آنان بدين سبب مورد سرزنش قرار گرفتهاند.
آري گريه کن حقيقي سيدالشهدا(ع) فرزند عزيزش امام زمان- ارواحنا فداه - است که در عزاي جد غريبش مي فرمايد: «يا جداه لابکين عليک بدل الدموع دما»[2] اي جدّم به قدري برايت اشک مي ريزم که به جاي اشک خون گريه کنم. و حضرت، در همين زيارتنامه مي فرمايد: «سلام بر کسي که آسمان و زمين بر او گريست».
اگر بگوئيم اشک چشم و گريه بر سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين - عليه السلام - گوهري گرانبها و گنجينه اي نوراني و ارزشمند است که خداوند متعال به شيعيان ارزاني داشته است و اين باور را داشته باشيم که گريه کردن ما براي مصائب اهلبيت(ع) در راستاي اشک چشم و عزاداري آن عزيزان خصوصا فرزند عزيزشان امام زمان (عج) است که بايد قدر اين وديعه الهي را بدانيم و هرچه با شکوهتر به اقامه عزا و گريستن بر مصائب آن انوار مقدس بپردازيم. امام صادق(ع) مي فرمايد: « براي شهادت امام حسين در قلوب مومنان حرارت و آتشي قرار داده شده است که تا ابد سرد شدني نيست».
و رسول خدا(ص) فرمود: «از نشانههاي قساوت قلب و شقاوت، خشک شدن چشم و محروم بودن از اشك و گريه از خوف خدا است. چنانكه در روايتي ميخوانيم گريه چشمها و ترس دلها از نشانههاي رحمت خدا است.
درباره گريستن بر امام حسين ـ عليه السلام ـ روايات فراواني داريم که به جهت اختصار به برخي از آنها اشاره مي شود:
امام صادق ـ عليه السلام- به جعفر بن عفان (که يکي از مرثيه سرايان امام حسين (ع) بود) فرمود: «اي جعفر … به من خبر رسيده است که تو در رثاي حسين ـ عليه السلام ـ شعر ميگوئي و نيکو ميگوئي؟ گفت آري، خدا مرا فداي تو کند! فرمود بگوي(شعر بخوان)، پس من شعر براي او (امام صادق) خواندم و او بگريست و کسانيکه اطراف آن حضرت بودند بگريستند و اشکها بر روي محاسن آن حضرت جاري شد، آنگاه فرمود: اي جعفر! سوگند به خدا که فرشتگان حاضر بودند و سخن تو را دربارة حسين ـ عليه السلام ـ مي شنيدند و بگريستند چنانکه ما گريستيم و بيشتر هم، و به راستي خداوند در اين ساعت برتو بهشت را واجب گردانيد و تو را آمرزيد اي جعفر! (سپس آن حضرت فرمود:) آيا بيش از اين بگويم؟ (جعفر) گفت بلي اي آقاي من! (امام ـ عليه السلام ـ ) فرمود: هيچ کس نيست که درباره حسين ـ عليه السلام ـ شعري بگويد و بگريد و بگرياند مگر اينکه خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و او را بيامرزد.»[3]
و نيز از امام رضا ـ عليه السلام ـ نقل شده که فرمود: «هر کس ترک کند سعي در قضاي حوائج خود را در روز عاشورا (مشغول عزاداري و بر پايي مجالس عزا و گريه بر امام حسين ـ عليه السلام ـ گردد) خداوند حوايج دنيا و آخرت او را بر آورد و هر کس روز عاشورا روز مصيبت و اندوه و گرية او باشد خداوند روز قيامت را روز شادي و سرور او قرار دهد، پس چشم او به سبب ما در بهشت روشن شود … »[4]
- امّا شرايط و انگيزة گريه کردن:
آن چه نبايد از نظر دور داشت اينست که هر گريه اي براي امام حسين ـ عليه السلام ـ بدون تحقق شرايط و انگيزة معقول و مناسب آن نمي تواند موجب آن همه پاداش و ثواب هايي شود که در روايات به آن اشاره شده است، اگر چه همه اين گريه ها بدون ثواب و اجر نخواهد بود. لذا نبايد از مسأله عزاداري و گريه کردن بر امام حسين ـ عليه السلام ـ سوء استفاده و به تعبير بهتر برداشت بد و ناصواب شود، به گونه اي که متأسفانه گاهي اينگونه تصور مي شود که هر گناهي مرتکب شويم و با گريه براي اهلبيت - عليهم السلام- آن را پاک نماييم. و به بيان شهيد آيت الله مطهري (ره) : « … آن حضرت را به صورت سنگر گناهکاران در مي آورد، قيام او را کفّارة عمل به ديگران قرار مي دهد. امام حسين کشته شد که گناه کاران از عذاب الهي بيمه شوند! جواب گوي گناهگناه کاران باشد. (به گونه اي که) به شخصي گفتند تو چرا نماز نمي خواني، روزه نمي گيري، مشروب مي خوري؟ گفت من؟! شب جمعه در هيئت، سينه زني سه ضربه مرا نديدي؟! (اين همان فکر مسيحي است که حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را فديه و کفارة گناهان مسيحيان مي دانند) چيزي که هست فرق ما با مسيحيان اينست که مي گوئيم يک بهانه لازم است، به قدر يک بال مگسي اشک بريزد و همان کافي است که جواب دروغگويي ها، خيانتها، شراب خواريها، رباخواريها، ظلم ها و آدمکشي ها (و بي انصافي هاي فراوان) بشود! (و) مکتب امام حسين ـ عليه السلام ـ به جاي اينکه مکتب احياء احکام دين باشد و مکتب «اشهد انّک قد اقمت الصلوه و اتيت الزکاه و امرت بالمعروف و نهيت عن المنکر» باشد و همانطور که خودش فرمود: (هدف من از حرکت و قيامم اينست که امر به معروف و نهي از منکر نمايم) مکتب ابن زياد سازي و (گناهکار پروري) مي شود.»[5]
بنابراين گريه و اشک بر مصائب امام حسين ـ عليه السلام ـ در صورتي موجب بهشتي شدن و همنشيني با آن حضرت خواهد شد که:
اولاً: گريه اش آميخته با اعتقاد صحيح و شناخت درست و عمل صالح باشد و اشکي که مي ريزد به منزله آه حسرتي در برابر کوتاهي ها و بي توجهي هايي باشد که ممکن است در زندگي در برابر خدا و اولياي الهي نموده باشد، وانگهي آن اشک ناقابل را در لفافه نوراني غربت امام حسين ـ عليه السلام ـ و اهل بيت مظلوم آن بزرگوار قرار داده و به پيشگاه خداوند کريم عرضه دارد تا اينکه خداوند به واسطه آن بزرگوار، رحمت بي کران بهشت را بهاي آن قرار دهد.
و ثانياً: گريه کردن و گرياندن، به انگيزة زنده نگهداشتن و تجليل از خاطرة بزرگ و دردآور عاشورا باشد. « تا هدف کلّي اين نهضت براي هميشه زنده بماند و امام حسين ـ عليه السلام ـ هر سال در ميان مردم به اينصورت ظهور کند و (در واقع) مردم از زبان مبارک آن حضرت بشنوند که: «الا ترون انّ الحق لا يعمل به و انّ الباطل لايتناهي عنه»[6] و مردم هميشه (و در هر محرم) بشنوند: «لا اري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الا برما»[7] مردم بشنوند اين ندائي را که با حماسه سروده شده است و ببينند اين تاريخي را که با خون نوشته شده است.»[8]
بنابراين واقعيت است که گريه کردن بر مصائب اهلبيت خصوصا امام حسين - عليهم السلام- با وجود شرايط و تحقق انگيزة مقدس آن، اگر از ته دل و عمق جان که بيانگر حقيقت باور انسان گريه کننده است باشد و اين گريه خالصانه گواه بر صداقت کردار و اعمال صحيح بوده و با انجام واجبات الهي و ترک محرمات همراه گردد، در اين صورت بهشت و رضوان خداوند شامل حال چنين شخصي گشته و موجب تقرب انسان و رسيدن به درجات والاي معنوي و برآورده شدن حاجات دنيا و آخرت مي گردد آنگونه که روايات معصومين - عليهم السلام- معرفت به امام حسين (ع) را شرط قبولي گريه و ورود به بهشت مي دانند که لازمه اين معرفت، داشتن ايمان حقيقي و عمل صالح مي باشد. «مَن بَكي عَليَ الْحسيْن عارِفا بِحَقَّه وَجَبتْ لَه الجنَّة».
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . سورة دخان، آية 29.
[2] . سورة دخان، آية 29.
[3] . دمع السجوم و ترجمة نفس المهموم، شيخ عباس القمي(ره)، ص 44.
[4] . همان مأخذ، ص45.
[5] . حماسة حسيني، ج3، ص 257، علامه شهيد مرتضي مطهري.
[6] . آيا نمي بينيد که حق به آن عمل نمي شود و از باطل(وانحراف) نهي نمي شود.
[7] . آيا نمي بينيد که به حق عمل نميگردد و از باطل باز داشته نمي شود. مرگ را به جز سعادت چيز ديگري نميدانم، و زندگي با ستمگران را جز ننگ و عار نمي دانم.
[8] . حماسة حسيني، ج3، ص 260، علامه شهيد مرتضي مطهري.
حسن منتظري- مرکز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه
اندیشه قم