مدارا با همسر
خانم این مرد بزرگ علویه بود. یکی از شاگردان ایشان میگفت: ایشان وقتی با دختر دائی خودش
ازدواج کرد، شرط کرد که بدون اجازة خانمش مسافرت نکند. این خیلی جالب است. معمولًا خانمها
بدون اجازة شوهر جایی نمیروند، ولی ایشان برعکس کرده بود. گاهی به قم میآمد و دو شب میماند
و میگفت خانمم بیش از این اجازه نداده است. اینقدر این خانم را احترام میکرد! چون علویه بود.
یک شب دیر وقت به در منزل میرسد و کلید هم همراه نداشته، پشت در خانه میخوابد، مبادا ایشان
از خواب بیدار شود.
اینها زن ذلیلی نیست، بلکه از روي قدرت و توجه است. اینها مداراست. پیامبر خدا با وجود آزار و اذیت
عایشه و حفصه چقدر به آن دو محبت میکردند! اینها مداراست. شما ممکن است به من اهانت کنی
و من قدرتی ندارم و جواب شما را میدهم. گاهی قدرت دارم، ولی هر چه اهانت میکنی، من سکوت
میکنم و گاهی هم دعایت میکنم. اینها ذلت نیست. این از روي قدرت و بزرگی و غلبه بر هوي و هوس
است.