امام خمینی(ره):
تردیدی نیست که حوزه های علمیه و علماء متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کج روی ها بوده اند.
|
موضوعات: "سایر" یا "احساس انتظار" یا "قرآن مجید" یا "تفسیر المیزان" یا "امام (ره) و مقام معظم رهبری" یا "احادیث" یا "مناسبتها" یا "فرزانگان" یا "پلاک" یا "جور واجور" یا "30 یا 30" یا "مشاوره" یا "تکنیکهای موفقیت" یا "ازدواج" یا "همسران و تفاهم خانواده" یا "جوانان و نوجوانان" یا "دعا" یا "ادعیه و زیارات" یا "گالری تصاویر" یا "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد" یا "گردشگری" یا "كمپين" یا "طوفان جاهلیت" یا "نجم ثاقب" یا "شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)" یا "رهروان بانوي كرامت" یا "خانواده آسمانی" یا "موضوع انقلاب اسلامی" یا "خاطرات" یا "دانلود" یا "دانلودصوتی" یا "دانلود متن"امام خمینی(ره):
تردیدی نیست که حوزه های علمیه و علماء متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهم ترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کج روی ها بوده اند. مرحوم آخوند ملّا محمّد کاظم خراسانی گفت: چهل سال است که نه گوشت خورده ام و نه آرزوی خوردن گوشت داشتم؛ تنها خوراک من، فکر بود و به این زندگی، راضی و قانع بودم و هیچ گاه نشد که سخنی یاد کنم که گمان کنند از زندگی خود ناراضی هستم. پولی برای خرید یک شمع به من می دادند؛ ولی من در تاریکی زندگی می کردم و آن پول را به فقیرتر از خود می دادم. طلاب، هیچ اعتنایی به من نمی کردند؛ مگر معدودی که مانند من بودند. خواب من از شش ساعت تجاوز نمی کرد؛ بیشتر شبها را بیدار بودم و با ستارگان آسمان، مصاحبه و شب زنده داری داشتم؛ در این احوال، به خاطرم می گذشت که امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز شبها ها را بدین سان می گذرانید. سی سالِ تمام، داغی و گرمی نان، تنها نان خورشِ من بود.
مردان علم در میدان عمل، ج5، ص73 مسلمان شدن به برکت نام حضرت فاطمه سلام الله علیها روزی یک مرد و زن آلمانی همراه دختر خود، محضر مرجع فقید شیعه، آیت الله العظمی سیدمحمد هادی میلانی(ره) وارد شدند، پس از تعارفات معمول گفتند: ما آمده ایم به شرف اسلام وارد شویم. حضرت آیت الله میلانی فرمودند: علت چه چیز است؟ آن مرد عرض کرد: پهلوی دخترم که در محضر شما نشسته در حادثه ای شکست و استخوان هایش خُرد شد، چنان که پزشکان از معالجه ی او عاجز شدند و گفتند: باید عمل شود، ولی عمل، خطرناک است. دخترم راضی نشد و گفت: اگر در بستر بمیرم بهتر از آن است که در زیر عمل از دنیا روم. به هر حال او را به خانه آوردیم. ما یک خدمتکار ایرانی داریم که او را«بی بی» صدا می زنیم، دخترم به او گفت: من تمام اندوخته مالی خود را راضی هستم بدهم که صحّت به من برگردد، اما فکر می کنم باید ناکام و با دل پُر غصه بمیرم. بی بی گفت: من یک طبیب را سراغ دارم که می تواند تو را شفا دهد. دخترم گفت: حاضرم تمام پول و موجودی ام را به او بدهم. بی بی گفت: تمام آنها برای خودت باشد، بدان من علویه ام و جده من زهرا سلام الله علیها است که پهلوی او را به ظلم شکستند، تو با دل شکسته و اشک جاری بگو: یا فاطمه زهرا، مرا شفا ده. دخترم با دل شکسته شروع کرد به صدا زدن و از آن بانوی معظمه یاری خواستن. بی بی هم در گوشه خانه با گریه می گفت: یا فاطمه زهرا، این بیمار آلمانی را با خود آورده ام و شفای او را از شما می خواهم. مادر جان! کمک کن و آبروی مرا نگه دار. آن مرد اضافه کرد: من هم از دیدن این واقعه در گوشه حیاط منقلب شدم و گفتم: ای فاطمه پهلو شکسته! دیدم دخترم قدری ساکت شد، ناگاه مرا صدا زد و گفت: پدر! بیا که دردم ساکت شده. جلو رفتم و دیدم او کاملاً شفا یافته. گفت: الان در بحر بودم، بانوی مجلله ای نزدم آمد و دست به پهلویم کشید. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من همانم که او را می خوانی. دخترم برخاست و راحت شد و دانستم که اسلام حق است. حالا به ایران آمده ایم و به خدمت شما رسیده ایم تا مسلمان شویم.
مرحوم آیت الله میلانی(ره) و حاضرین از این کرامت فاطمی مسرور شدند و شهادتین و سایر امور اسلامی را به او آموختند و آنان با نورانیت اسلام رفتند. امام حسن مجتبی علیه السلام: انا الضامن لمن لم یهجس فی قلبه الا الرضا ان یدعو الله فیستجاب له
کسی که در دلش هوایی جز خشنودی خدا خطور نکند، من ضمانت می کنم که خداوند دعایش را مستجاب کند. کافی2/62/ح11 علامه حسن زاده آملی
آقا! ذکر می خواهید، یکی از اسماء قرآن ذکر است، البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید، برای قرآن هم همین طور باشد؛ یک درس را قرآن قرار دهید، در پیشگاهش به درس بنشینید، استاد هم خدا باشد! امام خامنه ای(مدظله العالی): در همه امور زندگی تان سادگی را رعایت کنید. اولش هم، همین مجلس ازدواج است. از اینجا شروع می شود. اگر ساده برگزار کردید، قدم بعدی اش هم می شود ساده؛ و الا شما که رفتید، آن مجلس کذایی مثل اعیان و اشراف های زمان طاغوت را درست کردید، دیگر نمی توانید بروید توی خانه کوچکی، مثلاً با وسایل مختصری زندگی کنید. از اول، زندگی را پایه اش را بر اساس سادگی و ساده زیستی بگذارید تا زندگی بر خودتان، بر کسانتان و بر مردم جامعه ان شاءالله آسان شود. اسیر تجملات و تشریفات و چشم و هم چشمی ها نشوید. خودتان را در دام مسابقه مادی در امر زندگی نیندازید. هیچ کس در این مسابقه خوشبخت و کامیاب نمی شود. این ظواهر زرق و برق دار زندگی شخصی، این ها هیچ کدام انسان را نه خوشبخت می کند، نه دلشاد و راضی… . زندگی باید با کفاف و راحت بگذرد نه پُر خرج و مسرفانه. این دو تا را بعضی ها چرا با هم اشتباه می کنند؟ با کفاف یعنی محتاج کسی نباشند و بتوانند زندگی شان را اداره کنند، بدون احتیاج به هیچ کس. دلخوشی هم باید داشته باشند، و الّا زندگی با درآمد زیاد و مخارج زیاد و تشریفات، که خوب نیست. این ها اصلاً راحتی نمی آورد، دلخوشی نمی آورد. زندگی تان را بر پایه اسراف قرار ندهید؛ زندگی را ساده قرار دهید. زندگی را آن طوری که خدای متعال می پسندد، قرار دهید و از طیبات الهی بهره مند شوید؛ بر حسب اعتدال و عدالت. یکی از موجبات سعادت خانواده ها و اشخاص، این است که تقیدات زاید و تجملات زیادی و پرداختن بیش از اندازه لازم به امور مادی، از زندگی ها دور شود. دست کم بخش اصلی زندگی محسوب نشود. یک چیز حاشیه ای، یک کنار باشد. ساده زندگی کردن منافاتی با رفاه هم ندارد. آسایش که اصلاً در سایه ساده زندگی کردن است.
قناعت کنید، از قناعت خجالت نکشید. بعضی ها خیال می کنند که قناعت مال آدم های تهی دست و فقیر است و اگر آدم داشت، دیگر لازم نیست، قناعت کند. نه، قناعت یعنی در حد لازم و در حد کفایت، انسان توقف کند. این بانو، دختر شیخ اجل، زاهد، عالم، فقیه و محدث جلیل، ورام بن ابی الفراس است. در جلالت شأن این شیخ، همین بس که فرزند بزرگوارش، سید بن علی بن طاووس، درباره او می گوید:«جدم، ورام بن ابی الفراس- قدس سره- از کسانی است که می شود به فعل او اقتدا کرد». این بانوی محترم، از مشایخ اجازات و جلیلات النساء بوده است. در ریاض العلماء آمده که او نیز از اجلّه ی علما بوده است. بعضی از شاگردان شیخ علی کرکی، در رساله ای که به ذکر اسامی مشایخ پرداخته است؛ این بانو را جزو مشایخ اجازات شمرده اند، به همین مناسبت، مرحوم محدث قمی- رضی الله عنه- او را جزو«فواطم عشره» شمرده است. ایشان بعد از وفات، در غرّی شریف«نجف اشرف»، به خاک سپرده شده است. فرزند بزرگوارش، سیدالسالکین، سیّد علی بن طاووس، در این باره می فرماید:
«به کسی اشاره نمودم که قبری را برای من حفر کند.{محل قبر} در جوار قبر جد و مولایم علی بن ابیطالب علیه السلام، و زیر قدم های پدر و مادرم اختیار کردم؛ چون که خداوند- جلّ جلاله- مرا به تواضع و فروتنی برای آنان امر فرموده و به احسان بر آنان سفارش نموده است. چنین خواستم که تا در عالم قبر هم سرم زیر پای آنان بوده باشد.»
ارسال شده در 27 اردیبهشت 1393 توسط نرجس خاتون(س) شاهین شهر در امام (ره) و مقام معظم رهبری, جور واجور
سال: 1370 پیام: مجاهدت عمومی سازندگی کشور علل: لزوم اجرای طرح های عمده – حرکت به سمت پیشرفت به وسیله سازندگی کشور
اهداف: پیمودن سریع و آسان راه با تقوای الهی و پرهیزگاری مردم به سمت اهداف الهی امام خامنه ای(مدظله العالی):
امروز اوضاع در دنیای اسلام تفاوت کرده است؛ بیداری اسلامی در سرتاسر دنیای اسلام محسوس است؛ حرکت و نهضت عظیمی در مراحل مختلف در همه(جای)دنیای اسلام، مشاهده می شود. جزای سستی نمودن در نماز از زبان فاطمه سلام الله علیها از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری می کنند، پرسیدم، آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز، سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا می گرداند: 1. خداوند، برکت را از عمرش می گیرد. 2. خداوند، برکت را از رزق و روزی اش می گیرد. 3. خداوند، سیمای صالحین را از چهره اش محو می کند. 4. هر کاری که بکند بدون پاداش خواهد ماند. 5. دعایش مستجاب نخواهد شد. 6. برایش بهره ای از دعای صالحین نخواهد بود. 7. ذلیل خواهد مُرد. 8. گرسنه جان خواهد داد. 9. تشنه کام خواهد مُرد، به طوری که اگر با همه نهرهای دنیا آبش دهند، تشنگی اش برطرف نخواهد شد. 10. خداوند، فرشته ای را برمی گزیند تا او را در قبرش ناآرام سازد. 11. قبرش را تنگ گرداند. 12. قبرش تاریک باشد. 13. خداوند فرشته ای را برمی گزیند تا او را به صورتش به زمین کشد. در حالی که خلایق به او بنگرند. 14. به سختی مورد محاسبه قرار گیرد.
15. و خداوند به او ننگرد و او را پاکیزه نگرداند و او را عذابی دردناک باشد. |