الإمام الرضا علیه السلام
إنّی مَقتولٌ و مَسمُومٌ و مَدفونٌ بِأرضِ غُربَهٍ… ألا فَمَن زارَنی فِی غُربَتی کُنتُ أنا و آبائی شُفَعاءَهُ یَومَ القیامَهِ.
من کُشته شده، سم خورانده شده و دفن شده در دیار غربت هستم… هر کس مرا در غربتم زیارت کند، من و پدرانم در روز قیامت شفیعان او خواهیم بود.
أمالی الصدوق611
موضوعات: "سایر" یا "احساس انتظار" یا "قرآن مجید" یا "تفسیر المیزان" یا "امام (ره) و مقام معظم رهبری" یا "احادیث" یا "مناسبتها" یا "فرزانگان" یا "پلاک" یا "جور واجور" یا "30 یا 30" یا "مشاوره" یا "تکنیکهای موفقیت" یا "ازدواج" یا "همسران و تفاهم خانواده" یا "جوانان و نوجوانان" یا "دعا" یا "ادعیه و زیارات" یا "گالری تصاویر" یا "کتاب" یا "نهج البلاغه" یا "خطبه ها" یا "نامه ها" یا "حکمت ها" یا "زیبایی های اخلاق حجت الاسلام حبیب الله فرحزاد" یا "گردشگری" یا "كمپين" یا "طوفان جاهلیت" یا "نجم ثاقب" یا "شاگردان مکتب امام جعفر صادق (علیه السلام)" یا "رهروان بانوي كرامت" یا "خانواده آسمانی" یا "موضوع انقلاب اسلامی" یا "خاطرات" یا "دانلود" یا "دانلودصوتی" یا "دانلود متن"
امام خامنه ای مدظله العالی
پیام زندگی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام چیست؟
ما که نباید فقط به مرقد امام علی بن موسی الرضا علیه السلام اظهار ارادت کنیم. ایشان امام ما هستند. زندگی ایشان برای ما درس است. از زندگی ایشان باید درس بگیریم، زندگی ایشان برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه می کنم؛ بدانید پیام زندگی پرماجرای حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به ما عبارت است از: مبارزه ی دائمی خستگی ناپذیر.
63/9/3
سُئِلَ علیه السلام عَنِ السِّفلَهِ، فَقالَ: مَن کانَ لَهُ شَیءٌ یُلهِهَیهِ عَنِ اللهِ؛ از امام رضا علیه السلام درباره آدم فرومایه سؤال شد. حضرت فرمود: فرومایه کسی است که دارایی اش او را از{یاد} خداوند باز دارد.
البحار335/78
نشانه های امام
امام رضا علیه السلام می فرماید:«للامام علامات: یکون اعلم الناس واحکم الناس واتقی الناس وحلم الناس واشجع الناس، واسخی الناس واعبد الناس… و یکون مطهرا و یری من خلفه کما یری من بین یدیه؛(شیخ حر عاملی، التنبیه، ص26؛ ر.ک: بدایه المعارف، محمد رضا مظفر، شرح از سید محسن خرازی، ج2، ص46.)
امام دارای نشانه ه هایی است: او داناترین مردم، بهترین انسان ها در قضاوت، باتقواترین مردم، بردبارترین مردم، شجاع ترین مردم، سخاوتمندترین مردم و عابدترین مردم می باشد… و پاکیزه{از گناهان و معصوم است} و از پشت سر همچون پیش رو می بیند.
امام رضا علیه السلام در حدیث فوق 9 نشانه را برای امام بیان می کند. البته امام نشانه های دیگری نیز دارد، از جمله: 1- امام محدث است؛ یعنی، صدای ملک را می شنود ولی او را نمی بیند. به فرموده امام هشتم علیه السلام رسول آن است که جبرئیل بر او نازل می شود و او جبرئیل را می بیند و سخنانش را می شنود. نبی گاهی سخن جبرئیل را می شنود و گاهی خودش را می بیند.«و الامام هو الذی یسمع الکلام و لا یری الشخص؛ اصول کافی، ج1، ص248، روایت2.) و اما امام کسی است که سخن{ملک} را بشنود ولی شخص او را نبیند.»
2- امام دارای علم الهی و مؤید به روح رحمانی است. امام هشتم علیه السلام فرمود:«ان الامام مؤید به روح القدس و بینه و بین الله عمود من نور یری فیه اعمال العباد و کلما احتاج الیه لدلاله اطلع علیها؛(التنبیه، ص42؛ بدایه المعارف، ج2، ص50.) امام با روح القدس تأیید شده و بین او و خدا ستونی از نور است که در آن رفتار بندگان را می بیند و هر گاه برای راهنمایی{افراد} به آن احتیاج پیدا کند، بر آن راهنمایی آگاهی می یابد.»
کتاب سال تبلیغ1391
از امام مجتبی علیه السلام پرسیدند: چگونه است هر سائلی که بر درِ خانه شما می آید، ناامیدش بر نمی گردانید؟
کمک و دستگیری از مستمندان، سالخوردگان و فقرا از سوی آن حضرت، در دوران حاکمیت امیرالمؤمنین علیه السلام و حکومت خود در کوفه و مدینه و بعد از آن به دو صورت انجام می گرفت:
الف- کمک های مستمر و همیشگی که شامل شالمندان، ایتام، خانواده های شهدا، اصحاب صفّه و… می شد در چهار چوب منظمی به صورت ماهیانه انجام می گرفت. گویا آنان حقوق بگیران دائمی از خاندان اهل بیت علیهم السلام بودند که بخش عمده ای از موقوفات و صدقات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیرمؤمنان علیه السلام و فاطمه اطهر سلام الله علیها و اموال شخصی حضرت مجتبی علیه السلام به این امر اختصاص می یافت. امام حسن علیه السلام پیش از آن از سوی پدر بر این کار بزرگ انتخاب و منصوب شده بود و بعد همچنان ادامه یافت.
ب- کمک های مقطعی آن حضرت به فقرا، بیچارگان و مساکین در همه فراز و نشیب های زندگی. این کمک ها به طوری زیاد بود که بخشش و دستگیری آن ها زبانزد عموم مردم شده بود.
از امام مجتبی علیه السلام پرسیدند: چگونه است هر سائلی که بر درِ خانه شما می آید، ناامیدش بر نمی گردانید؟
حضرت فرمود: من هم نیازمند و محتاجی هستم به درگاه خداوند متعال که دوست ندارم او مرا دست خالی برگرداند، خداوندی که نعمت هایش را بر ما ارزانی داشته، هرگز نمی خواهد بندگانش را محروم کنم، می ترسم اگر سائلی را رد کنم، او هم مرا دست خالی برگرداند.
«آن گاه که محتاجی به من روی آورد، به او خوش آمد و آفرین می گویم که بخشش به او بر من به سرعت واجب گردیده؛ او با اظهار نیازمندی اش بر من و امثال من تفضّلی کرده و بهترین روزهای افراد جوانمرد هنگامی است که مورد سؤال واقع شوند.»
موارد دستگیری امام مجتبی علیه السلام از فقرا و درماندگان بسیار است که در اینجا به سه نمونه از آن اکتفا می کنیم:
الف. کنیزی از کنیزان آن حضرت دسته گلی را به عنوان هدیه خدمتش آورد و آن حضرت هدیه را گرفت و فرمود:«أنتِ حُرَّهٌ لِوَجهِ اللهِ؛ تو در راه خدا آزادی.»
«أنس» بر این کار خُرده گرفت و امام علیه السلام در پاسخ به اشکال و انتقاد او فرمود:«أَدَّبَنَا اللهُ فَقالَ تَعالی» وَ اِذا حُیّیتُم بِتَحِیَّهٍ فَحَیُّوا بِأحسَنَ مِنها»(نساء/86)، وَ کانَ أحسَنَ مِنها اِعتاقُها(بحارالانوار، ج43، ص343، ح15)؛ خداوند اخلاق و آداب اجتماعی را به ما آموخته و فرموده است:« آن گاه که بر شما تحنیت و تحیتی عرضه شد{و اعطایی بخشیدند}، سعی کنید به بهترین شیوه جبران کنید.» و پاداش بهتر هدیه این خانم، آزادی او بود.»
ب. روزی به هنگام ظهر از کوچه های مدینه می گذشت، دید مردی برای رفع گرفتاری هایش ده هزار درهم از خداوند طلب می کند. آن حضرت به فریاد استغاثه اش پاسخ گفت و در همان حال مبلغ ده هزار درهم برایش فرستاد.(همان، ص347، ح20)
ج. امام حسن علیه السلام گاهی به همراه برآوردن حاجت اشخاص، مسائلی را به آن ها می آموخت. نوشته اند که روزی مردی از امام مجتبی علیه السلام کمک خواست. حضرت در پاسخش فرمود:
»اِنَّ المَسأَلَهَ لا تُصلَحُ اِلّا فی غَرمٍ فادِحٍ أو فَقرٍ مُدقِعٍ أو حَمالَهِ مُقطِعَهٍ؛ همانا اظهار حاجت و درخواست شایسته نیست، مگر در سه مورد:
1.بدهی سنگین و ناگواری{مانند پرداخت دیه}
2.فقری که انسان را زمین گیر{و تیره بخت نماید، مانند قرض های فراوان و زیاد}
3.فشار وحشتناک و شکننده{بر انسان، مثل اتفاقات ناخوشایند و پشت سر هم}
آن مرد عرض کرد: سؤالم به خاطر یکی از این سه امر است.
امام علیه السلام صد دینار به او بخشید. مرد سائل خواسته اش را نزد امام حسین علیه السلام نیز مطرح نمود. آن حضرت 99 دینار به وی داد(یک دینار کمتر از برادرش تا احترامی به برادر بزرگتر خود گذاشته باشد). سپس نزد عبدالله بن عمر آمد و درخواست خود را پیش او نیز مطرح نمود. عبدالله بن عمر هفت دینار به وی داد.
مرد فقیر رو به عبدالله کرده، گفت: حسنین علیهم السلام کمک زیادی به من کردند، تو چرا به این مقدار؟ عبدالله بن عمر جواب داد: تو مرا با آن دو بزرگوار مقایسه می کنی؟! آنان از چهره های درخشان دانش اند، و بذل و بخشش زیادی دارند.(عیون الاخبار، ج3، ص140).
کتاب سال تبلیغ1391
فاطمه سلام الله علیها در سوگ پدر
روشن است دختری که آنچنان علاقه و محبتی به پدر خویش دارد، در سوگ از دست دادن او چه خواهد کرد و چگونه عزاداری و سوگواری خواهد نمود؟ مخصوصاً اگر این مصیبت همراه با مصیبت های دیگری شود.
ناله در هنگام رحلت1)
در لحظه های غمبار رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و واپسین لحظه های عمر او در این دنیا، امیرمؤمنان علیه السلام، فاطمه زهرا سلام الله علیها و حسنین علیهم السلام در اطراف بستر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حلقه زده و با چشمانی اشکبار نظاره گر غروب خورشید رسالت بودند. حضرت خواست سخنی بفرماید، اما نتوانست و با چشم اشکبار، بی حال در بستر افتاد.(ر.ک: فرهنگ سخنان فاطمه زهرا سلام الله علیها، ص42.)
فاطمه علیهاالسلام با مشاهده این منظره به فریاد آمد و اظهار داشت:
«یا رَسولَ الله قَد قَطَعتَ قَلبی وَ اَحرَقتَ کَبِدی لِبُکائِکَ یَا سَیِّدَ النَّبیِّینَ مِنَ الاَوَّلینَ وَ الآخِرینَ وَ یَا اَمینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَن لِوُلدی بَعدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنزِلَ بِی بَعدَکَ مَن لِعَلِیٍّ أخیکَ وَ ناصِرِ الدِّینِ مَن لَوحِی اللهِ وَ أمرِهِ؛(بحارالانوار، ج22، ص484؛ کتاب عوالم، ج11، ص399.) ای رسول خدا! به حقیقت قلبم را از جا کندی و جگرم را آتش زدی به خاطر گریه و اشکی که جاری ساختی، ای بزرگ تمامی پیامبران! ای امین پروردگار! و ای فرستاده و محبوب و پیامبر خدا! بعد از تو چه کسی{حامی} برای فرزندانم خواهد بود؟و{دفع کننده} خواری هایی که بعد از تو بر من باریدن خواهد گرفت؟ و چه کسی{ناصر} برای علی برادرت و یاور دین خواهد بود؟ پس از تو چه بر سرِ وحی و فرمان الهی خواهد آمد؟»
آن گاه خود را در آغوش پدر افکند، پدر را بوسید و با اشک فراوان، گونه پدر را شست. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با همان حال، دست فاطمه سلام الله علیها را در دست علی علیه السلام گذاشت و فرمود:«علی جان! فاطمه امانت خدا و امانت من در دست توست؛ از او محافظت فرما!»
ناله از رحلت پدر در جمع زنان مدینه2)
پس از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه سلام الله علیها در اجتماع زنان با بیان غم آلودی فرمود:«إِنّا لِله وَ إِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ انقَطَعَ عَنَّا خَبَرُ السَّمَاءِ»؛همه از خداییم و به سوی او باز می گردیم.{آه که با وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم} وحی و خبر آسمانی از ما قطع گردید.(احقاق الحق، ج10، ص435؛ مقتل الحسین علیه السلام، ج1، ص80، فصل5)
اذان بلال و گریه بر پدر3)
بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضرت فاطمه سلام الله علیها به یاد دوران باشکوه و پر عظمت اسلام و نبوت افتاد و فرمود:«اِنِّی اشتَهی اَن اَسمَعَ صَوتَ مُؤَذِّنِ ابِی صلی الله علیه و آله بِالاذانِ»؛ به راستی دوست دارم و مشتاقم که صدای اذان{بلال} مؤذن پدرم را- که درود خدا بر او و اهل بیت او باد!- بشنوم.(بحارالانوار، ج43، ص157، ح7؛ الوافی، فیض کاشانی، ج7، ص571، ح6613)
وقتی این خبر به بلال رسید، با اینکه از اذان گفتن اعتصاب کرده بود، آماده شد و اهل مدینه یک بار دیگر صدای دلنشین اذان بلال را شنیدند.
شهر در شادی و سرور غرق شد تا آنکه گفت:«أَشهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ»؛ ناگاه به بلال خبر رسید که اذان را رها کن که فاطمه سلام الله علیها بر اثر شنیدن نام پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیهوش و نقش بر زمین شده است.(فرهنگ سخنان فاطمه سلام الله علیها، ص50)
کتاب سال تبلیغ1391
امام خمینی ره
خدای تبارک و تعالی به واسطه احاطه قدرتش در جمیع موجودات و بسط(گسترش) سلطنتش در تمام کائنات و احاطه قیّومیش به کافّه(تمام) ممکنات، تمام قلوب بندگان در تحت تصرف او و به ید قدرت و در قبضه سلطنت اوست، و کس دیگر را در قلوب بندگان بدون اذن قیّومی و اجازه تکوینی او تصرفی نیست و نخواهد بود.
خود صاحبان قلب نیز بی اذن و تصرف حق تعالی تصرف در قلوب خود ندارند- و بدین معنی اشارهً و کنایهً و صراحهً در قرآن و اخبار اهل بیت علیهم السلام اخبار شده است.
پس خدای تبارک و تعالی صاحب قلب و متصرف در اوست، و شما که یک بنده ضعیف عاجز هستید، نمی توانید تصرف در قلوب کنید بی تصرف حق، بلکه اراده او قاهر(غالب و پیروز) است بر اراده شما و همه موجودات، پس ریا و سالوس شما اگر برای جلب قلوب عباد است و جانب دل ها نگاه داشتن و منزلت و قدر در قلوب پیدا کردن و اشتهار به خوبی یافتن است، این از تصرف شما به کلی خارج و در تحت تصرف حق است.
خداوند قلوب و صاحب دل ها به هر کس می خواهد قلوب را متوجه می فرماید…(چهل حدیث/41)
وجود مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
إنَّ لِأحَدِکُم ثَلاثَهُ أخِلّاءِ: مِنهُم مَن یُمَتِّعُهُ بِما سَأَلَهُ فَذلِکَ مالُهُ، وَ مِنهُم خَلیلٌ یَنطَلِقُ مَعَهُ حَتّی یَلِجُ القَبرَ وَ لا یُعطیهِ شَیئاً وَ لا یَصحَبُهُ بَعدَ ذلِکَ فَاولئِکَ قَریبُهُ، وَ مِنهُم خَلیلٌ یَقولُ: وَ اللهِ اَنَا ذاهِبٌ مَعَکَ حَیثُ ذَهَبتَ وَ لَستُ مُفارِقَکَ! فَذلِکَ عَمَلُهُ اِن کانَ خَیراً وَ اِن کانَ شَرّاً؛ برای هر یک از شما سه دوست است: یکی از آنان دوستی است که انسان را بهره مند می کند به آنچه از آن درخواست می کند و آن«مال» اوست، دیگر دوستی است که با او می باشد تا اینکه انسان وارد قبر شود؛ ولی او را بعد از این همراهی نمی کند و آن«نزدیکان» اوست و سوم دوستی است که به او می گوید: سوگند به خداوند هر جا بروی با تو هستم و از تو جدا نمی شوم و آن«عمل نیک یا بد» اوست.
در حدیثی از حضرت امیرالمؤنین علی علیه السلام نقل شده که فرمودند:
اّنَّ لِلمَرءِ المُسلِمِ ثَلاثَهَ أخِلّاءٍ: فَخَلیلٌ یُقولُ لَهُ: اَنَا مَعَکَ حَیّاً وَ مَیِّتاً وَ هُوَ عَمَلُهُ، وَ خَلیلٌ یَقولُ لَهُ: اَنَا مَعَکَ حَتّی تَموتُ وَ هُوَ مالُهُ، وَ خَلیلٌ یَقولُ لَهُ: اَنَا مَعَکَ الی بابِ قَیرِکَ ثُمَّ اُخَلّیکَ وَ هُوَ وَلَدُهُ؛ برای مسلمان سه دوست است، پس دوستی به او می گوید: من در حال حیات و مرگ با تو هستم و آن«عمل» اوست، دوست دیگر می گوید: من تا هنگام مرگ با تو هستم و آن«مال» اوست، و دوست دیگر می گوید: من تا کنار قبر با تو هستم، سپس از تو جدا می شوم و آن«فرزند» اوست.
تجسم اعمال در دنیا، قبر و قیامت/محمدرضا کوهی
صفات پسندیده در زنان
زنان باید دارای سه صفت«بخل» و «ترس» و «تکبّر» باشند. امام علی علیه السلام درباره ی صفات پسندیده ای که زنان باید بدان متّصف باشند فرموده اند:«بهترین صفات زن بدترین صفات مرد است و آن صفات عبارتند از:«کبر»، «بخل» و «ترس».
اگر زن متکبّر باشد، هیچ گاه تسلیم غیر همسر خود نمی شود. هم چنین، اگر زن بخیل باشد، در حفظ و نگهداری اموال خود و همسرش کوشا خواهد بود. چنانچه زن ترسو باشد، از هر پیشامدی بیمناک است و قهراً به دام شیادان نخواهد افتاد. در حالی که این صفات هر سه از صفات ناپسندیده مردان به شمار می رود.
تکبّر زن، تکبّر در مقابل نامحرم است هم چنان که مرد نیز باید در مقابل دشمن متکبّر باشد.
اساساً معنی ندارد که زن در مقابل نامحرم متواضع باشد، بلکه باید نهایت غرور و تکبّر را داشته باشد. چه بسا تبسّم و تواضع در مقابل نامحرم باعث سوء استفاده شود.
زنان باید تا جایی که ممکن است با نامحرم برخورد نکنند. امّا، اگر لازم شد که با نامحرم روبرو شوند و سخن بگویند، با تکبّر باشند و هرگز به نرمی سخن نگویند تا مردان شهوتران به طمع نیفتند.
«ترس» از دیگر صفات پسندیده زنان است. نباید زنی وانمود کند که شجاع است و مثلاً شب هنگام به تنهایی از منزل خارج شود. زیرا، چه بسا به دام شیّاد و نامردی بیفتد و بدبختی و آبروریزی را برای خود در پی آورد.
البته، روحیّه داشتن در مقابل مصائب و ناملایمات با ترس تفاوت دارد و ترس پسندیده در مورد نگاهداری عفت و ناموسش است.
«بخل» نیز از دیگر صفات پسندیده ی زن است. زیرا، این صفت باعث می شود که در حفظ اموال شوهر کوشا باشد و اسراف نکند.
خانواده در اسلام/ استاد حسین مظاهری
حق عظیم امام مجتبی علیه السلام بر بقای اسلام
امام خامنه ای مدظله العالی
این جریان، همین طور ادامه پیدا کرد. در کنار این، جریانِ مسلمانیِ اصیل، جریان اسلام ارزشی، جریان اسلام قرآنی- که هیچ وقت با آن جریان حاکم، اما ضد ارزشها کنار نمی آمد- نیز ادامه پیدا کرد که مصداق بارز آن، ائمه ی هدا(علیهم الصّلاه و السلام) و بسیاری از مسلمانانِ همراه آنان بودند. به برکت امام حسن مجتبی(علیه الصلاه و السلام)، این جریان ارزشی نهضت اسلامی، اسلام را حفظ کرد. اگر امام مجتبی این صلح را انجام نمی داد، آن اسلامِ ارزشیِ نهضتی باقی نمی ماند و از بین می رفت؛ چون معاویه بالأخره غلبه پیدا می کرد.
وضعیت، وضعیتی نبود که امکان داشته باشد امام حسن مجتبی(علیه السلام) غلبه پیدا کند. همه ی عوامل، در جهت عکس غلبه ی امام مجتبی(علیه السلام) بود. معاویه غلبه پیدا می کرد؛ چون دستگاه تبلیغات در اختیار او بود. چهره ی او در اسلام، چهره ای نبود که نتوانند موجه کنند و نشان بدهند. اگر امام حسن (علیه السلام) صلح نمی کرد، تمام ارکان خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را از بین می بردند و کسی را باقی نمی گذاشتند که حافظ نظام ارزشی اصیل اسلام باشد. همه چیز به کلی از بین می رفت و ذکر اسلام بر می افتاد و نوبت به جریان عاشورا هم نمی رسید.