چرا زيارت عاشورا بخوانيم؟
گفتاري از آيت الله العاظمي بهجت(ره)
از امتيازات مذهب شيعه اين است كه رؤساي مذهب ائمه عليهم السلام كه مبيّن و مفسر مذهب هستند، هم در عقليات رئيس هستند و هم در شرعيات، و به آن ها توسل مي كنيم و از آن ها شفاعت مي جوئيم. ائمه اطهار عليهم السلام در روز قيامت كارهايشان كار خدايي است، زيرا كه خداي متعال شفاعت هاي آن ها را قبول مي كند.
مگر ثواب زيارت سيدالشهدا عليه السلام را ما مي دانيم چه خبر است؟!
مگر مي دانيم رواياتي كه درباره زيارت سيدالشهدا عليه السلام وارد شده، به كجا رسيده است؟!
هيچ مي توانيم بگوييم، كان كمن زارالله في عرشه:«زائر امام حسين عليه السلام در شب جمعه مانند كسي است كه خدا را در عرشش زيارت كند»، يعني چه؟
آيا ما از اينها مي فهميم؟! يا همين بكاء بر سيدالشهداء عليه السلام ثوابش چه اندازه است؟ آيا مي توانيم حدي برايش بگوييم كه ديگر از آن بالتر نيست؟
(ارزش) بكاء به حدي است كه مي گويند:«همين كه اشك مختصري از اذن دخول سيدالشهدا عليه السلام آمد، فتلك الدم علامه الإذن: آن اشك علامت اذن دخول است؛ يعني داخل بشو.» آخر من چشمم اشك بيايد، چه ربطي است كه آن ها اذن دادند! آيا معلوم است كه اين قضايا چيست؟
خدا مي داند رحمت اهل بيت عليهم السلام و خاندان رسالت چه قدر وسيع است؛ رحمت اين ها، تابع رحمت واسعه الهي است. اهمّ آداب زيارت اين است كه بدانيم: بين حيات معصومين عليهم السلام و مماتشان، هيچ فرقي وجود ندارد. اگر كسي بخواهد تشنگي و عطش ديدار آن ها{معصومين عليهم السلام} را در وجود خود تخفيف دهد، زيارت مشاهد مشرّفه، به منزله ملاقات آن ها و ديدار حضرت غايب(عج) است. آن ها در هر جا حاضر و ناظرند.
مضمون زيارت عاشورا گواه و روشن كننده عظمت آن است، مخصوصاً وقتي آن چه در سند زيارت از صفوان از امام صادق(ع) روايت شده را ملاحظه مي كنيم كه گفته شده: زيارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش، من به خواننده آن چند چيز را تضمين مي كنم:
1. زيارت وي پذيرفته مي شود.
2. تلاش ايشان مورد سپاس قرار مي گيرد.
3. سلام او بدون مانعي به امام عليه السلام مي رسد، و حاجت وي از جانب خداوند متعال برآورده مي شود و با دست خالي باز نخواهد گشت. اي صفوان! اين را با ضمانتي از پدرم، و پدرم از اميرالمؤمنين عليه السلام و اميرالمؤمنين از حضرت رسول(ص) و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از خداوند عزوجل دريافت نموده، هر يك از آن ها اين زيارت را با اين ضمانت تضمين نمودند، و به قداست خداوند سوگند، هر كس امام حسين عليه السلام را با اين زيارت از نزديك و يا از دور زيارت كند، حاجتش هر چه باشد برآورده مي شود.
در سندها آمده زيارت عاشورا از حديث هاي قدسي است، براي همين با وجود فراواني كارهاي علمي موجود نزد علما و اساتيدمان آن ها هميشه مراقب خواندن زيارت عاشورا بودند، از جمله آن ها:
1. آيت الله العظمي شيخ محمدحسين اصفهاني صاحب تأليفات متعدد از خداوند متعال مي خواست كلمات پاياني عمرش خواندن زيارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوي باري تعالي بشتابد. خداوند دعاي وي را اجابت نمود، و پس از اتمام خواندن زيارت عاشورا روحش به ملكوت اعلي شتافت و روحش قرين رحمت و محشور با اولياي خدا شد.
2. آيت الله شيخ صدراي بادكوبه اي با دانش فراواني كه داشت مقيّد به خواندن زيارت عاشورا بود.
3. يكي از بزرگان گويد: … يكي از روزها به وادي السلام و به مقام امام مهدي(عج) رفتم، آن جا مرد پيري را با چهره اي نوراني ديدم، مشغول خواندن زيارت عاشورا بود و چنين به نظر مي رسيد كه زائر است، وقتي نزديك او رفتم، تصويري در برابرم نمايان شد گويي پرده حجاب را براي من كنار زدند حرم امام حسين عليه السلام را ديدم كه زائرين مشغول به عبادت و زيارت بودند. از آنچه ديدم تعجب كردم، اندكي به عقب رفتم، و به حالت طبيعي بازگشتم، بار ديگر نزديك او شدم، همان حالت اول براي من نمايان شد. اين حالت چندين بار برايم تكرار شد.
صبح روز بعد، به مكاني كه زائران براي زيارت در آن سكني مي كنند رفتم تا از محضرش استفاده كنم و از حال و محل او سؤال كردم گفتند: آن شخص براي زيارت آمده بود و امروز اثاثيه و وسايلش را جمع كرد و از اينجا رفت.
از زيارت او نااميد نشدم، به وادي السلام رفتم تا شايد او را بيابم، آنجا با شخصي ملاقات كردم كه امور غيبي عجيبي را برايم متذكر مي شد و بعضي از مسايل را روشن مي نمود، بدون آن كه سؤال كنم؛ به من گفت: زائري را كه در پي او هستي رفته است.
4. بزرگ فقها و مجتهدين آيت الله شيخ مرتضي انصاري هميشه زيارت عاشورا و صد بار لعن و صد بار سلام آن را حرم مولي الموحدين اميرالمؤمنين عليه السلام مي خواند و با تداوم در خواندن آن زبانش در خواندن بسيار سريع بود، زيارت را همراه با لعن و سلام تقريباً نيم ساعت و يا چند دقيقه بيشتر به پايان مي رسانيد، و اگر كسي تداوم او را در خواندن زيارت عاشورا مي ديد مي گفت: او مشغول مسايل اصولي و فقهي نمي باشد، و با ملاحظه تحقيقاتش در مسايل علمي و نظريات ظريفش در فقه و اصول مي گفت: او اهل خواندن زيارت عاشورا و… نيست!
موضوع: "جور واجور"
آنچه در پي مي آيد، مصاحبه آيت الله مصباح يزدي با نشريه پرتو سخن است كه پيرامون زندگي مقام معظم رهبري مدظله العالي صورت گرفته است:
يكي از نعمت هاي بزرگي كه اگر ساليان دراز تمام وقتمان را صرف كنيم كه خدا را شكر كنيم، حقش ادا نمي شود؛ برقراري نظام اسلامي، حاكميت ولايت فقيه و بخصوص وجود شخص مقام معظم رهبري مدظله العالي و برقراري نظام اسلامي خداپسند است كه آرزوي همه انبيا و اوليا و صالحان عالم در طول تاريخ بوده و جز در يك محدود خاص زماني و مكاني، موارد روشني از آن سراغ نداريم. اين نعمت عظيمي است كه به دست امام(ره) بنيان گذاري شد و به دست مقام معظم رهبري (مدظله العالي) آبياري و پرورش داده شد. نعمت هاي ديگر هر قدر بزرگ باشد، در قبال اين نعمتي كه مي تواند سعادت ابدي و بي نهايت بيافريند، در حكم صفر است. ما بايد اين نعمت عظيم الهي را به ياد مردم بياوريم كه بدانند چه قدر بايد شكر اين نعمت را به جا بياورند و يكي از فوايدش اين است كه آدم وقتي به عظمت يك چنين نعمتي پي مي برد، تحمل كمبودها و كاستي ها كه از لوازم طبيعي حوادث اين جهان است، برايش خيلي آسان مي شود.
حقيقت اين است كه من زمان امام(ره) هر وقت ذهنم متوجه اين مي شد كه بعد از امام چه خواهد شد، مضطرب مي شدم؛ اما از وقتي كه مقام معظم رهبري(مدظله العالي) عهده دار اين مسئوليت شدند، مثل آب خنكي بود كه روي شعله آتش مي ريزد. گويا روح امام(ره) در ايشان حلول كرده و همان عظمت با ويژگيهاي ممتاز در شخصيت ايشان ظاهر شد. انتخاب ايشان بهترين گزينه اي بود كه امكان داشت بعد از امام(ره) تحقق پيدا كند. همه مي بينيم كه خدا چه ظرفيتي، لياقتي و قابليت هايي در وجود اين مرد ذخيره كرده است و مددهاي الهي نيز بر آن ها افزوده مي شود. بعد از نعمت معرفت خدا و ولايت اهل بيت(ع)، ارزش وجود ايشان براي فرد فرد ما از مجموع نعمت هاي مادي كه خدا به هر فردي مي دهد، بيشتر است.
زندگي ايشان با رؤساي جمهوري و رهبراني كه در عالم هستند؛ از لحاظ توانايي مديريت، سعه صدر، جامعيت، تقوا، مهرباني، دلسوزي و صدها فضيلت ديگر قابل مقايسه نيست. در زندگي بيش از سي ساله مسئوليت رسمي ايشان يك نقطه سياه نمي شود پيدا كرد، در حالي كه ديگران براي رسيدن به مقامشان حق كشي مي كنند، پول خرج مي كنند، تبليغات سوء مي كنند. بعضي ها كه به مقامي مي رسند، چقدر سوء استفاده مي كنند.
ابعاد شخصيت ايشان واقعاً به گستردگي روح عظيم يك انسان وارسته است. در مسائل مديريتي كشور كه خيلي بارز است. همچنين ايشان با هر گروهي مي نشيند، در هر زمينه اي صحبت مي كند مثل ادبيات، شعر، تاريخ، ورزش، خطاطي، هنر … و در هر زمينه اي حرفي براي گفتن دارد؛ بلكه بر همه آن متخصصين پيشي مي گيرد، مگر مسائل خيلي فني در برخي زمينه ها مثل پزشكي كه توقعي نيست، يك شخصيت روحاني از آن ها اطلاع داشته باشد.
متأسفانه آن ابعاد اصلي شخصيت ايشان كه با مسئله رهبري و ولايتشان ارتباط دارد، كمتر مورد توجه قرار مي گيرد؛ اول فقاهت ايشان است.
كساني كه شاهداني بهتر از آن ها در اين زمينه نمي شود پيدا كرد، شهادت مي دهند كه ما در فقاهت، ايشان را نه تنها كم تر از اقرانشان نمي دانيم؛ بلكه در مواردي براي ما ثابت شده كه ايشان افضل هم هستند. از علومي كه در فقاهت به كار مي آيد و كمتر محقق برجسته اي در آن وجود دارد، رجال است. اگر ما در عالم تشيع سه نفر رجالدان قوي داشته باشيم، يكي از آن ها ايشان هستند. و در بسياري از رشته هاي علمي ديگري كه متأسفانه آن طور كه بايد و شايد شناخته شده نيست. در مسائلي كه ارتباط با حافظه دارد، مثل قضاياي تاريخي و تحليل تاريخ كه در حد اعجاز است. تقوا، ساده زيستي و زهد ايشان داستان هايي دارد كه براي بعضي مثل افسانه حساب مي شود كه كسي در يك چنين موقعيت حساسي با اين همه امكاناتي كه در اختيارش قرار دارد، اين طور ساده و زاهدانه زندگي مي كند و ده ها فضيلت ديگري كه واقعاً شمارش آن ها مشكل است، چه رسد به بيانش. اگر هر يكي از اين ها در فردي باشد، او يك فرد بسيار ممتاز اجتماعي به شمار مي رود. وقتي خدا مجموع اين ها را در يك فرد جمع كرده و او را در رأس اين ملت قرار داده است، چقدر ما بايد قدر اين نعمت را بدانيم. …
نامه جامعه/شماره75و76/آذر و دي1389
آيت الله احمدي ميانجي ره
روابط خود را با اهل بيت عليهم السلام روز به روز زيادتر كنيد. همواره توسل داشته باشيد ولو با خواندن زيارت جامعه يا امين الله يا زيارت عاشورا. با آنان درد دل كنيد و به درِ خانه غير آنان نرويد. با امام زمان(عج) هميشه رابطه برقرار كنيد.
احكام روز عاشورا
روز عاشورا داراي احكامي است:
1. روز عاشورا روز حُزن و ماتم اهل بيت عليهم السلام و شيعيان آن بزرگواران مي باشد.
بنابراين، شايسته است همه مؤمنان در اين روز، به اقامه عزاي سيدالشهدا عليه السلام، خاندان و ياران آن حضرت پرداخته كارهاي عادي و روزمره را ترك نمايند.(به استثناي شغل هاي ضروري)
2. مستحب است در اين روز هزار مرتبه گفته شود: اللهم العن قتله الحسين عليه السلام.
3. مستحب است مؤمنين در روز عاشورا به يكديگر اين جمله را بگويند: اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسين عليه السلام و جعلنا و اياكم من الطالبين بثاره مع وليه الامام المهدي من آل محمد عليهم السلام.
4. مستحب است خواندن زيارت عاشورا در اين روز.
اقوال فقها در مورد صوم يوم عاشورا
فقهاي اماميه در مورد روزه روز عاشورا داراي ديدگاه هاي متعدد مي باشند:
قول اول: استحباب روزه روز عاشورا به شرط اين كه همراه با حزن باشد، و اين ديدگاه شيخ مفيد(متوفاي 413ق) و شيخ طوسي(متوفاي460ق) و ابن زهره(متوفاي585ق) است.
قول دوم: حرمت. و اين نظر صاحب حدايق(متوفاي1186ق)مي باشد. ايشان روزه عاشورا را مانند روزه عيد فطر ممنوع مي داند.
قول سوم: كراهت به معناي اقليت ثواب. و اين نظر كاشف الغطاء(متوفاي1228ق) و برخي ديگر از بزرگان مانند امام خميني (ره)است.
قول چهارم: استحباب بدون كراهت. و اين فتواي مرحوم آيت الله العظمي خويي(ره)(متوفاي1413ق) است.
سؤال: آيا امساك از خوردن و آشاميدن، بدون نيت روزه، حكم روزه را دارد و همان اقوال چهارگانه جاري است؟
جواب: خير، بلكه شايد شايستگي اين گونه امساك به ياد تشنگي و گرسنگي خاندان و فرزندان سيدالشهدا عليه السلام، مورد اتفاق همه بزرگان باشد.
سؤال: با توجه به نظرات فقهي فوق، حكم روزه روز عاشورا چيست؟
جواب: در حكم روزه روز عاشورا همان طوري كه گفته شده اختلاف است. ولي همه فقها بر اين باورند كه چنان چه شخصي، عناد با خاندان پيامبر(ص) داشته و به شكرانه شهادت آن حضرت روزه بگيرد، روزه اش باطل است.
تهيه و تنظيم: حجه الاسلام والمسلمين سيد جعفر رباني
حلّال مشكلات(فرازي از فرمايشات آيت الله مجتهدي تهراني ره)
هر جا كم آوردي، حوصله نداشتي، گرفته بودي، پول نداشتي، باطريت تموم شد، تسبيح رو بردار و صد بار بگو استغفرالله ربي و تواب اليه، آروم ميشي. استغفار آثار فوق العاده زيادي دارد و فقط براي آمرزش گناه و توبه نيست. امام علي(ع) مي فرمايند: سه چيز بنده را به رضوان و خشنودي خدا مي رساند: استغفار فراوان، نرمخويي، صدقه بسيار.(بحارالانوار، ج78، ص81)
راز طولاني شدن عمر
بزرگي گويد: شخصي را ديدم كه يك صد و بيست سال عمر كرده بود. گفتم: چه طولاني است، عمر تو. گفت: حسد را ترك كردم، عمرم طولاني شد.
قيام عاشورا از ديدگاه چند شخصيت بزرگ(غيرشيعه) جهاني
* ابن ابي الحديد: بزرگ و رئيس تمام افرادي كه چنين صفتي«ابي الضيم» داشتند، حسين بن علي(ع) است كه به او و اصحابش در كربلا امان دادند، ولي امان براي او خواري و ذلت به دنبال داشت. لذا نپذيرفت و تن به شهادت داد.
* مسيو ماربين: در ظاهر، يزيد، امام حسين(ع) و انصارش را كُشت. اما در باطن، امام حسين(ع) يزيد و همه ي بني اميه را بدتر از هزار بار كُشت. يزيد آنان را يك روز و امام حسين(ع) او و قومش را تا ابد و هر روز كشت.
* مهاتما گاندي: من براي مردم هند، چيز تازه اي را نياورده ام، فقط نتيجه اي كه از مطالعات و تحقيقاتم درباره تاريخ زندگي قهرمانان كربلا به دست آورده بودم، ارمغان ملت هند كردم. اگر بخواهيم هند را نجات بدهيم، واجب است تا همان راهي را بپيمائيم كه حسين بن علي(ع) پيمود.
* عباس محمود العقاد(از نوگرايان مصري اهل تسنن): معتقد است كه هم سپاه يزيد و هم ياران امام حسين(ع) به آخرت عقيده و ايمان داشته اند. ولي عقيده و ايمان در يك طرف در روحي كريم و بزرگوار موجود بوده، و از طرفي ديگر در روحي لئيم و پست؛ آنها بالطبيعه ايده آليست و صاحب هدف بوده اند، و اينها بالطبيعه منفعت پرست. او معتقد است كه امام حسين(ع) داراي انگيزه كاملاً الهي و معنوي براي نجات دين بود كه نتايج مورد نظر نهضت نيز به زودي به دست آمد؛ يعني يزيد پس از چهار سال در كمال ذلت مُرد و عاملان فاجعه ي عاشورا به سزاي اعمالشان رسيدند و سلسله ي بني اميه نيز در مدتي اندك از لحاظ تاريخي سقوط كرد.
موريس دوكبري(دانشمند مسيحي): حسين(ع) براي شرف و ناموس و اجراي احكام اسلام و از بين بردن ظلم و ستم و جلوگيري از حيف و ميل مال مسلمين و حمايت از مستضعفين و بينوايان براي خدا از جان و مال و فرزند گذشت و زير بار استعمار نرفت، پس بياييد ما هم شيوه ي او را سرمشق قرار داده و از زير دست استعمارگران خلاصي يابيم و مرگ باعزت را بر زندگي با ذلت ترجيح دهيم.
* واشنگتن ايرونيك(مورخ آمريكايي): كشته شدن حسين(ع) سرگذشتي است كه به علت ناگواري و هولناكي آن دوست ندارم سخن را درباره اش طولاني كنم، زيرا در اسلام، كاري زشت تر از آن به وقوع نپيوسته است. اگر چه كشته شدن اميرالمؤمنين(ع) مصيبت بسيار بزرگي به شمار مي آمد، ليكن سرگذشت حسين(ع) چندان كشتار فجيع و مثله و اسارت دربرداشت كه از شنيدن آن بدن انسان به لرزه مي افتد… زيرا از مشهورترين مصيبت ها است. و مي افزايد: براي امام حسين(ع) ممكن بود كه زندگي خود را با تسليم شدن به اراده ي يزيد نجات بخشد ليكن مسئوليت پيشوا و نهضت بخش اسلام، اجازه نمي داد كه او يزيد را به عنوان خليفه بشناسد. لذا خود را براي قبول هر ناراحتي و فشار به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بني اميه آماده ساخت. در زير آفتاب سوزان خشك و در روي ريگ هاي تفتيده ي عربستان، روح حسين فناناپذير، برپاست. اي پهلوان و اي نمونه ي شجاعت و اي شهسوار من، حسين!
* در اروپا شاعري به نام«نعيم» با عشق امام حسين(ع) مديحه سرايي مي كند و به مبارزان كشورش كه بر عليه غاصبان مملكتشان(آلباني) مي جنگند، انرژي و نيرو مي دهد:
دين را بي آبرو كرديد
و ملت و ميهن را
و از ميدان فرار كرديد
كربلا را به خاطر بياوريد
* رابرت وير: رابرت وير با شش محقق ديگر كتاب جهان مذهبي را در دو جلد نگاشته اند در اين كتاب شهادت امام حسين(ع) حادثه ي غم انگيز صدر اسلام آمده است و علت آن را عدم پذيرفتن يزيد به عنوان رهبر جهان اسلام از طرف امام حسين(ع) ثبت كرده اند. عدم بيعت امام حسين(ع) با يزيد موجب شد كه يزيد براي خاموش نمودن هر نوع اعتراض و مخالفتي نيروهاي خويش را اعزام نمايد كه نتايج زير حاصل شد:
1- امام حسين(ع) و كليه اعضاي خانواده و تني{چند} از يارانش در محلي به نام كربلا در عراق قتل عام شدند.
2- جامعه اسلامي با شوك مواجه شد
3- مخالفت با بني اميه تشديد شد
4- پس از شهادت امام حسين(ع) - حمايت از ائمه عليهم السلام- تشديد شد.
ژنرال سرپرسي سايكز: ياران حسين(ع) حاضر شدند كه براي دفاع از خود تا آخرين دقيقه حيات با دشمن جنگ كنند. در حقيقت شجاعت و دلاوري كه اين عده قليل از خود نشان دادند، به درجه اي بود كه در تمام اين قرون متمادي هر كس آن را شنيد بي اختيار زبان به تحسين و آفرين گشود.
چارلز ديكنز(نويسنده معروف انگليسي:اگر منظور حسين(ع) جنگ در راه خواسته هاي دنيايي خود بود من نمي فهمم چرا خواهران و كودكانش را همراه خود برد؟ پس عقل چنين حكم مي كند كه او به خاطر اسلام فداكاري خويش را انجام داد.
تأليفات شهيد آيت الله سيدمصطفي خميني ره
شهيد داراي آثار و تأليفات زيادي است كه اين آثار نشانگر عظمت علمي و فكري آن مرحوم است. در اين خصوص مرحوم حجه الاسلام و المسلمين سيداحمد خميني ره مي گويند:«اجازه بفرماييد در اين مورد مقدمه اي عرض كنم و آن اين است كه معمولاً افراد در بازدهي علمي و اجتماعي و يا تخصصي خودشان نيازمند به طي مراحلي هستند كه بعد از آن مراحل مي توانند تز و يا اجتهاد خود را در معرض بهره برداري ديگران قرار دهند كه متأسفانه ايشان پس از اتمام مراحل لازم و در آغاز تقرير و بيان نظريات علمي و اجتهادي خود به شهادت مي رسد و در عين حال كتاب هايي از ايشان باقي مانده است …»
تأليفات آن مرحوم عبارتند از:
1- القواعد الحكميه(حاشيه بر اسفار كه مخطوط مي باشد).
2- كتاب البع(دوره كامل مباحث استدلالي بيع در سه جلد).
3- مكاسب محرمه در دو جلد.
4- مبحث اجاره
5- مستند تحريرالوسيله
6- تعليقه اي بر عروه الوثقي
7- تفسير قرآن الكريم در سه جلد.
8- تحريرات في الاصول(از اول اصول تا استصحاب تعليقي).
9- شرح زندگاني ائمه معصوم عليهم السلام تا زندگاني امام حسين عليه السلام.
10- كتاب الاصول.
11- القواعد الرجاليه.
12- كتابي در مبحث نكاح
ضمناً در تبعيدگاه تركيه نيز دو كتاب«قاعده لاتعاد» در 180 صفحه و «مكاسب محرمه» در 520 صفحه را نوشته است.
گردنه اي كه نمي توان از آن گذشت مگر …
آيت الله بهجت ره:
در قيامت گردنه اي هست كه كسي كه حقي از مردم بر گردنش باشد، نمي تواند از آن بگذرد؛ يا بايد از حسناتش به كسي كه حقّ او را پايمال كرده، بدهد يا … بالأخره تا مردم در آن جا از همديگر راضي نشوند، نمي توانند از آن جا بگذرند.
شفاي بيماري علمي و عملي در قرآن:قرآن مجيد نه تنها داروي دردهاست، بلكه شفاي هر گونه بيماريِ انسان ها مي باشد. چون انسان داراي شئون فراوان نظري و عملي است و جهل، مهم ترين مرض عقل نظري بشر به شمار آمده، ضلالت و گمراهي، بدترين بيماريِ عقل عملي انسان محسوب مي شود، لذا قرآن كريم، هم بيماري هاي علمي بشر را گوشزد كرده، شفاي آن را شرح داد و هم مرض هاي عملي انسان را برشمرده، علاج آن را تبيين كرد تا هم در رسالت تعليم كتاب و حكمت كامياب شود و هم در سفارت تزكيه ي نفوس و تهذيب قلوب موفّق گردد.
داروي دردهاي روحي، قرآن كريم است. چنان كه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده است:«دواء دائكم و نظم ما بينكم»(نهج البلاغه، خطبه 158)؛ شفاي هر گونه بيماري علمي و عملي انسان، قرآن مجيد است. چنان كه خداوند فرموده استو نُنزّلُ من القرآن ما هو شفاءٌ و رحمهٌ للمؤمنين)(سوره اسراء، آيه82) و (قد جاءتكم موعظهٌ من ربّكم و شفاءٌ لما في الصدور)(سوره يونس، آيه57). لذا حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام دستور و راهنمايي نسبت به شفاجويي از قرآنِ شافي را چنين ارائه فرموده است:««وَ استَشفوا بنوره فإنّه شفاء الصدور»(نهج البلاغه، خطبه110) و «فإنّه الحبل المتين و النور المبين و الشفاء النافع»(نهج البلاغه، خطبه156)
بيماري روحي و راه درمان: قرآن كريم همان طوري كه شفا را در پرتو ادراك صحيح معارف آسماني و ايمان به تمام ره آورد پيامبران الهي و امتثال احكام اسلامي مي داند، بيماري را، اثر جهل و عدم ادراك درست مَعالي وحي و فقدان اعتقاد به ره آورد انبيا عليهم السلام و ترك امتثال دستورهاي ديني آنان مي داند. چون روح انسان مقدّم بر بدن او بوده، تن بشر فرع جان مجرّد اوست، لذا سلامتِ روح مهم تر از سلامت بدن و همچنين بيماريِ دل شديدتر از مرض بدن مي باشد، چنان كه اميرالمؤمنين حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام در اين باره مي فرمايد:«… أشَدُّ من مرض البدن مرضُ القلب؛ ألا و إنّ من صحّهِ البدن تقوي القلب».
از اين جهت، شناختِ بيماري روح و معرفتِ دارويِ آن و آشنايي با كيفيّت درمان، تا نيل به شفاي كامل، از بهترين رهنمودهاي قرآن كريم است، لذا نمونه هايي از مرض دل بازگو مي شود تا راه علاج آن از قرآن مجيد استنباط شود.
نمونه هايي از امراض روحي: 1. نفاق از نظر خداوند سبحان بيماري است، چه اين كه ضعف ايمان و فتورِ عقيده نيز به نوبه ي خود مرض محسوب مي شود؛(في قلوبهم مرضٌ فزادَهم الله مرضاً)(سوره بقره، آيه10) و (و إذ يقول المنافقون و الذين في قلوبهم مرضٌ ما وَعَدَنا الله و رسوله إلّا غروراً)(سوره احزاب، آيه12)
2. انحراف سياسي و گريز از نظام اسلامي و گرايش به بيگانگان، به احتمال شكست حاميانِ اسلام و پيروزي دشمنان مسلمين، مرض قلب شمرده شده است؛(فتري الذين في قلوبهم مرضٌ يُسارعون فيهم يقولون نخشي أن تُصيبَنا دائرهٌ فَعسي الله اَن يأتي بالفَتح أو أمرٍ مِن عِنده فيصبحواعَلي ما أسرّوا في أنفسهم نادمين)(سوره مائده، آيه52)
3. طمع به نامحرم و ضعف نفس در برابر غريزه ي حيواني و عدم اكتفا به حلال الهي و ميل تجاوز به حرام، بيماري دل است. چنانچه خداوند سبحان فرموده است(يا نساء النّبيّ لستنّ كأحدٍ من النساء إن اتقيتنّ فلا تَخضعن بالقول فيَطمع الذي في قلبه مرضٌ و قُلنَ قولاً معروفاً)(سوره احزاب، آيه32)
قرآن مظهر اسم شافي: اكنون كه نموداري از بيماري هاي اعتقادي، سياسي و اخلاقي روشن شد، معلوم مي شود قرآن حكيم كه مظهر شفاي خداوندي است يكي از اسماي حسناي او شافي است و با ارائه ي برهان عقلي و نيز نشر حكمت و موعظت و جدال احسن، امراض فكري را قبل از پديد آمدن آن دفع مي كند و بعد از ظاهر شدن آن رفع مي نمايد.
با تبيينِ خطوط جامع و كلّي اسلام در سياستِ داخلي و خارجي، بيماري هاي سياسي را پيشگيري يا درمان مي كند و با تشريح آثار سوء بزهكاري و گرايش هاي تباه اخلاقي و راهنمايي هاي سودمند، آنها را علاج مي نمايد.
سروش هدايت/آيت الله جوادي آملي دام ظلّه