خوارج چه کسانی بودند؟ و انگیزه های دشمنی شان با حضرت علی علیه السلام چه بود؟
«خوارج» نام فرقه ای است از مسلمانان که پس از جنگ صفین و ماجرای حکمیّت، که خود بر امیرمؤمنان علیه السلام تحمیل کردند، به مخالفت با آن حضرت برخاستند. چون از سوی امام علی علیه السلام ابوموسی اشعری(که گزینش او نیز به خواست آنان بود) و از سوی معاویه، عمروعاص به داوری گرفته شد. تا به مطالعه کتاب خدا و سنّت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم بپردازند و از علی علیه السلام و معاویه یکی را برگزینند، داور شام، داور عراق را فریب داد و عراقیان دریافتند که از عمروعاص فریب خورده اند و به حضرت اعتراض کردند که چرا به حکمیّت تن در دادی؟ از آن پس، آنان فرقه ای تشکیل دادند و به مخالفت با امام علی علیه السلام پرداختند و سرانجام، فردی از همین فرقه به نام ابن ملجم مرادی، حضرت علی علیه السلام را در محراب عبادت به شهادت رسانید.
شاید بتوان مهم ترین انگیزه آنان را، از سخنان خودشان و به ویژه از استدلال ابن ملجم مرادی برای برانگیختن شبیب بن بجره به قتل امام علیه السلام جست و جو کرد.
1. سطحی نگری و جهل به ژرفای دین:
خوارج را در تاریخ، انسان هایی اهل دین و دیانت شناسانده اند، امّا دیندارانی که بینش لازم را نداشتند. همین امر آنان را به دشمنی با حضرت علی علیه السلام کشاند، آگاهی و شناخت ژرف و ناکران پیدای او از دین و قرآن، زبانزد همگان بود. امام علیه السلام وقتی فردی خارجی را در عبادت می بیند، می فرماید:
«نوم علی یقین خیر من صلاه فی شک.» به یقین خفتن بِه که با دو دلی، نماز گزاردن.
با این سخن امام به گونه ای عذر آنان را در دشمنی با خویش، موجّه می نماید و حتی در وصیتی که برای پس از خود در رویارویی با آنان می کند، به روشنی پیداست که آن حضرت، خوارج را گروهی جویای حق، ولی بیراهه رو و گمراه می داند. در سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز سطحی نگری خوارج آمده بود و در عین حال، آن حضرت، قتال با آنان را فرمان داده بود؛ چرا که این گونه نگرش عامیانه و غیر واقعی به دین، پایه های دین را در هم می شکند.
ابوسعید خدری نقل می کند:
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ما را به قتال با ناکثین، قاسطین و مارقین فرمان داده بود و ما از آن حضرت پرسیدیم، به همراه چه کسی چنین پیکار کنیم؟ فرمود: با علی بن ابی طالب.
2. داور قرار دادن انسان در دین خدا:
ابن ملجم که برای کشتن امام علی علیه السلام مأموریت یافت، در کوفه با شبیب بن بجره تماس گرفت و از او خواست تا وی را در این کار همراهی کند. چون شبیب علت آن را پرسید، پاسخ گفت: علی به کاری تن در داد که بر خلاف حکم خدا بود.
این نگرش آن چنان در درون ابن ملجم خارجی جای یافته بود که وقتی عمل غیر انسانی خویش را انجام داد و ضربتی بر امام وارد آورد، فریاد برآورد:
«الحکم لله یا علی لالک و لا لاصحابک.»
بنابراین، راز دشمنی آنان با علی علیه السلام در فهم نادست ایشان از دین بود.
3. دیگر جهتی که خارجیان را به دشمنی می کشاند، ادعای قتل مسلمانان است که باز در سخن ابن ملجم به شبیب آمده است:
«علی، برادران صالح ما را کشته است و سزای چنین فردی، کشتن است.»
به هر حال، خوارج، با چنین باوری، به خشم و خشونت روی کردند و پیروان اینان، هیچ کاه از صحنه تاریخ اسلام، ناپدید نشدند؛ چرا که همیشه انسان های کج فهم، متعصّب و دینداران خشک مغز نادان وجود خواهند داشت. شاید سخن امام علی علیه السلام در پاسخ به کسی که گفت: خوارج همگی به هلاکت رسیدند، ناظر به همین مضمون باشد:
«کلا والله، انهم نطف فی اصلاب الرجال و قرارات النساء، کلما نجم منهم قرن قطع، حتی یکون آخر هم لصوصاً سلّابین.»
هرگز! به خدا که نطفه هایند در پشت های مردان و زهدان های مادران. هر گاه مهتری، از آنان سر بررآرد، از پایش در اندازند، چندان که آخرِ کار مالِ مردم ربایند و دست به دزدی یازند.
فرجام سخن
آن چه در پاسخ آمد، نگاهی نه چندان ژرف به راز و رمز دشمنی با امام علی علیه السلام بود، شخصیتی که به حسب ظاهر، کسی نمی بایست با او دشمنی ورزد؛ چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایشان را معیار و ملاک ایمان انسان ها قرار داده بود و دوستی با آن حضرت را وظیفه هر مسلمان.
«من احب علیا فقد احبنی و من ابغض علیاً فقد ابغضنی، و من اذی علیاً فقد اذانی و من آذانی فقد آذی الله.»
و درباره قاتل ایشان نیز فرموده بود:
«یا علی علیه السلام می دانی شقی ترین پیشینیان و شقی ترین پسینیان، چه کسانی اند؟
امام عرض کرد: خدا و رسولش داناترند.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: شقی ترین پیشینیان، پی کننده شتر صالح است و شقی ترین پسینیان، کسی است که بر فرق تو شمشیر می زند.»
با این همه، نمایاندن دشمنی هایی که بیان شد، اندکی ژرف کاوی می طلبید.
هفته نامه افق حوزه/ شماره394