روايات نيز در اين زمينه فراوان است از جمله:
1ـ علي بن سويد مي گويد : از امام كاظم (ع) در مورد اين آيه شريفه سؤال كردم:
« وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»[1] پس فرمودند: توكل بر خدا را درجاتي است
ازآنها اين است كه توكل كني برخدا در كارهاي خودت، تمام آنها پس آنچه در حق تو
انجام داد از او راضي باشي. بدان كه او غير از خير و فضل براي تو چيزي نمي خواهد
و بداني كه حكم از آن خداست، پس توكل كن بر خدا به واگذاري امور به او و اعتماد
كن به خدا در آنها و غير آنها. [2]
2ـ امام صادق (ع) فرمودند: « خداوند به داود وحي فرستاد كه: هيچ يك از بندگانم بدون
توجه به احدي از مخلوقاتم به من پناهنده نشود كه من بدانم نيت و قصد او همين است،
پس آسمانها و زمين و هر كه در آن است با او نيرنگ بازند مگر آنكه راه چاره را از بين آنها
برايش بگشايم و هيچ يك از بندگانم به يكي از مخلوقاتم پناه نبرد كه بدانم قصدش
همانست جز آنكه اسباب آسمانها و زمين را از دستش بگيرم و زمين زير پايش را فرو برم
وبه هر وادي هلاكتي افتاد باك ندارم.[3]
البته واضح است كه مفهوم توكل به خداوند اين نيست كه انسان همة كارها را به اميد خدا
رها كند و خود حتي دنبال اسباب هم نرود بلكه همواره انسان بايد به تكليف خود عمل كرده
و از زير بار وظيفه و انجام امور از راه اسباب آن به بهانة توكل بر خدا شانه خالي نكند كه «اي
الله أن يجري الاشياء الا بالاسباب».[4]-[5]
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . طلاق/ 65.
[2] . اصول كافي، ( 4جلدي، باترجمة فارسي)، ج3/ ص106، كتاب ايمان و كفر، باب التفو يض الي الله و التوكل عليه ، ح 5، مرحوم كليني ترجمه: سيد جواد مصطفوي، دفتر نشر فرهنگ اهل بيت(ع)، تهران(بي تا).
[3] . همان، ص103و104، ح1 همان باب.
[4] . بحارالانوار، ج2، ص90،ح14و15، علامة مجلسي، دار احيا التراث العربي/ 1403 هـ ق .
[5] . براي مطالعة بيشتر مراجعه شود به، شرح چهل حديث، ص213-219، امام خميني، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام(ره) اول، 1371و معراج السعاده، ص615-622 ملا احمد نراقي ـ انتشارات دهقان / تهران/ (بي تا).