شهيد ثاني(ره): « آنچه بر معلم و شاگرد ـ پس از پاك سازي و تصفية باطن از رذائل اخلاقي و به
كار گرفتن علم ـ لازم و ضروري است اين است كه سراپاي وجودش را از درون و برون متوجه خدا
ساخته و در تمام شؤون زندگاني خويش به او متكي باشد و فيض و بهره ها را از پيشگاه الهي،
در خواست و دريافت كند؛ زيرا دانش ـ همان گونه كه از بيان امام صادق(ع) نقل كرديم ـ از رهگذر
تعليم و تعلم بدست نمي آيد، بلكه علم عبارت از نوري است كه خداوند در دل و جان كسي
مي افكند كه خواهان هدايت اوست و او نيز متوكل به خدا بوده و امور خويش را به وي واگذار
نموده و بر علل و اسباب طبيعي تكيه نكند. اگر اين عالم دانشمند در شؤون مختلف زندگاني،
صرفاً به علل و اسباب متكي باشد و امور زندگاني خود را به همانها واگذار نمايد همين علل
واسباب به صورت بارگران و كمرشكن بر دوش او سنگيني مي كند و موجب انحطاط شخصيت
وي مي گردد. [12]
عالم رباني مرحوم ملا احمد نراقي(ره): « …( خداوند ) تعهد كفايت اهل توكل را نموده و ضامن
مطلب ايشان در كتاب كريم خود گرديده و بندگان ضعيف را امر به واگذاردن امور خود به او كرده،
آيا ديگر امكان دارد كه كسي كه امر خود را به او محول كند و او را وكيل در مهمات خود سازد و
از حول و قوة خود و ديگران بري و بيزار و به حول و قوة او پناه جويد او را ضايع و محمل گذارد و
كفايت امر او را نكند و او را به مطلوب خودش نرساند، محالست…» [13]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[12] . آداب تعليم و تعلم در اسلام ـ ( ترجمة منية المريد نوشتة شهيد ثاني (ره))ـ ص164و165ـ سيد محمد باقر حجتي
چاپ اول/ 1359ـ هـ ق / دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
[13] . معراج السعاده ـ ص622( همان).