215
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
قالَهُ عِنْدَ تِلاوَتِهِ «رِجالٌ لاتُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ»
كه آن را به وقت تلاوت آيه «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ» فرمود
اِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى جَعَلَ الذِّكْرَ جِلاءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ
خداوند پاك ياد خود را صيقل دلها قرار داد، كه گوش در پرتو آن
بَعْدَ الْوَقْرَةِ، وَ تُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ، وَ تَنْقادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعانَدَةِ.
پس از سنگينى مى شنود، و چشم دلها بعد از نابينايى مى بيند،
و دلها از پى عناد با حق رام مى شود.
وَ ما بَرِحَ لِلّهِ ـ عَزَّتْ آلاؤُهُ ـ فِى الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ وَ فى اَزْمانِ
و خداى را ـ كه نعمتهايش ارجمند است ـ پيوسته در هر قطعه اى از
زمان پس از قطعه ديگر و در روزگارهاى
الْفَتَراتِ عِبادٌ ناجاهُمْ فى فِكْرِهِمْ، وَ كَلَّمَهُمْ فى ذاتِ
خالى از پيامبران بندگانى است كه در عرصه گاه فكرشان با آنان راز
مى گويد، و در ذات عقولشان با آنان
عُقُولِهِمْ، فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ يَقَظَة فِى الاَْبْصارِ وَ الاَْسْماع ِ
گفتگو دارد، اينان به نور بيدارى در ديده ها و گوشها و دلها چراغ هدايت
وَ الاَْفْئِدَةِ، يُذَكِّرُونَ بِاَيّامِ اللّهِ، وَ يُخَوِّفُونَ مَقامَهُ، بِمَنْزِلَةِ الاَْدِلَّةِ فِى
برافروختند، مردم را به ياد ايّام اللّه مى اندازند، و از مقام حق بيم مى دهند،
اين بزرگواران همچون راهنمايان
الْفَلَواتِ، مَنْ اَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا اِلَيْهِ طَريقَهُ، وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجاةِ.
در بيابانها هستند كه هر كه جانب راه راست گيرد راهش را بر او مدح و
ثنا گويند،و به نجات مژده اش دهند،
وَ مَنْ اَخَذَ يَميناً وَ شِمالاً ذَمُّوا اِلَيْهِ الطَّريقَ، وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ،
و هر كه در راست و چپ افتد طريقش را در نظرش نكوهش نمايند،
و او را از هلاكت بترسانند،
وَ كانُوا كَذلِكَ مَصابيحَ تِلْكَ الظُّلُماتِ، وَ اَدِلَّةَ تِلْكَ الشُّبُهاتِ.
اينان با اين ويژگيها چراغهاى آن تاريكى ها، و راهنمايان نجات بخش
از آن اشتباهاتند.
وَ اِنَّ لِلذِّكْرِ لاََهْلاً اَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْيا بَدَلاً، فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجارَةٌ
براى ياد خدا اهلى است كه آن ياد را به جاى دنيا انتخاب كرده اند،
هيج تجارت و داد و ستدى آنان را
وَ لا بَيْعٌ عَنْهُ، يَقْطَعُونَ بِهِ اَيّامَ الْحَياةِ، وَ يَهْتِفُونَ بِالزَّواجِرِ عَنْ
از ذكر حق غافل نمى كند، روزگار خود را با ياد خدا به سر مى برند،
و با بيانهاى بازدارنده از
مَحارِمِ اللّهِ فى اَسْماع ِ الْغافِلينَ، وَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَ يَأْتَمِرُونَ بِهِ،
محرمات الهى به گوش غافلان بانگ مى زنند، به عدالت فرمان مى دهند
و خود عامل به آنند،
وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يَتَناهَوْنَ عَنْهُ، فَكَاَنَّما قَطَعُوا الدُّنْيا اِلَى
از زشتى نهى مى كنند و خود از آن بازمى ايستند، گويى رابطه خود را
با دنيا بريده
الاْخِرَةِ وَ هُمْ فيها، فَشاهَدُوا ماوَراءَ ذلِكَ، فَكَاَنَّمَا اطَّلَعُوا غُيُوبَ
و در آخرتند و آنچه را بعد از دنياست مشاهده مى كنند، انگار بر احوال
پنهان برزخيان
اَهْلِ الْبَرْزَخ ِ فى طُولِ الاِْقامَةِ فيهِ، وَ حَقَّقَتِ الْقِيامَةُ عَلَيْهِمْ عِداتِها،
كه چه مدتى است در برزخ به سر مى برند آگاهند، و قيامت وعده هاى
خود را بر آنان محقق كرده،
فَكَشَفُوا غِطاءَ ذلِكَ لاَِهْلِ الدُّنْيا حَتّى كَاَنَّهُمْ يَرَوْنَ ما لايَرَى
و اينان براى اهل دنيا پرده از آن برداشته اند، گويى چنان است كه
مى بينند آنچه را مردم
النّاسُ، وَيَسْمَعُونَ ما لا يَسْمَعُونَ.
نمى بينند، و مى شنوند آنچه را مردم نمى شنوند.
فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِكَ فى مَقاوِمِهِمُ الْمَحْمُودَةِ، وَ مَجالِسِهِمُ
اگر آنان را كه در مقامات پسنديده و مجالس شايسته هستند در عقل
خود مجسم كنى، در حالى كه
الْمَشْهُودَةِ، وَ قَدْ نَشَرُوا دَواوينَ اَعْمالِهِمْ، وَ فَرَغُوا لِمُحاسَبَةِ
دفاتر اعمال خود را باز كرده، و از هر انديشه اى فارغ شده اند براى
محاسبه
اَنْفُسِهِمْ عَلى كُلِّ صَغيرَة وَ كَبيرَة اُمِرُوا بِها فَقَصَّرُوا عَنْها،
نفوس خود بر هر عمل كوچك و بزرگى كه به آن مأمور بودند، و نسبت
به آن كوتاهى كرده اند،
اَوْ نُهُوا عَنْها فَفَرَّطُوا فيها، وَ حَمَّلُوا ثِقَلَ اَوْزارِهِمْ ظُهُورَهُمْ
يا از آن نهى شده ولى تقصير نموده اند، و بار سنگين گناهان خود را بر
پشت خود بار كرده،
فَضَعُفُوا عَنِ الاِْسْتِقْلالِ بِها، فَنَشَجُوا نَشيجاً، وَ تَجاوَبُوا نَحيباً،
واز برداشتنش عاجزوناتوان شده، گريه گلوگيرشان گشته، و با خويشتن
همراه با نالهوزارى پرسشوپاسخ نموده اند،
يَعِجُّونَ اِلى رَبِّهِمْ مِنْ مَقامِ نَدَم وَ اعْتِراف، لَرَاَيْتَ اَعْلامَ هُدًى،
در جايگاه ندامت و اعتراف به گناه در پيشگاه حق آواز حزين دارند،
هرآينه نشانه هاى هدايت،
وَ مَصابيحَ دُجًى، قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ، وَ تَنَزَّلَتْ عَلَيْهِمُ
و چراغهاى زدودنده تاريكى را خواهى ديد، كه فرشتگان آنان را
محاصره نموده، آرامش بر
السَّكينَةُ، وَ فُتِحَتْ لَهُمْ اَبْوابُ السَّماءِ، وَ اُعِدَّتْ لَهُمْ مَقاعِدُ
آنان نازل، و درهاى آسمان به روى آنان باز شده، و مقامات با ارزش
براى آنان
الْكَراماتِ، فى مَقام اطَّلَعَ اللّهُ عَلَيْهِمْ فيهِ فَرَضِىَ سَعْيَهُمْ، وَ حَمِدَ
آماده گشته، در محلّى كه خداوند بر آنان نظر افكنده و از سعيشان
راضى شده، و مقامشان را
مَقامَهُمْ، يَتَنَسَّمُونَ بِدُعائِهِ رَوْحَ التَّجاوُزِ، رَهائِنُ فاقَة اِلى فَضْلِهِ،
پسنديده است، اينان با دعا و مناجات نسيم عفو حق را استشمام مى كنند،
و گروگان نياز به فضل حق،
وَ اُسارى ذِلَّة لِعَظَمَتِهِ. جَرَحَ طُولُ الاَْسى قُلُوبَهُمْ، وَ طُولُ الْبُكاءِ
و اسيران خاكسار در برابر عظمت خداوندند. طول زمانِ اندوه دلهاشان را
خسته، و گريه هاى بسيار ديدگانشان
عُيُونَهُمْ. لِكُلِّ بابِ رَغْبَة اِلَى اللّهِ مِنْهُمْ يَدٌ قارِعَةٌ، يَسْاَلُونَ مَنْ
را مجروح كرده. براى هر درى كه از آن اميدى به خداوند هست دست
كوبنده اى دارند، از خداوندى
لاتَضيقُ لَدَيْهِ الْمَنادِحُ، وَ لايَخيبُ عَلَيْهِ الرّاغِبُونَ.
درخواست مى كنند كه فراخيها نزد او تنگ نمى شود، و درخواست
كنندگان از او نا اميد نمى گردند.
فَحاسِبْ نَفْسَكَ لِنَفْسِكَ، فَاِنَّ غَيْرَها مِنَ الاَْنْفُسِ لَها حَسيبٌ غَيْرُكَ.
بيا به نفع خود به محاسبه نفس خويش برخيز، زيرا حساب ديگران را
حسابگرى غير تو مى رسد.