السلام عليك يا ابا عبدالله الحسين
من بارها به اين فكر كرده ام كه اگر تاريخ و زمان برمي گشت و در زمان امام حسين(ع) زندگي مي كردم و روزي كه آقا آماده ي سفر به طرف كربلا مي شدند آيا من هم مانند ياران ايشان بار سفر را مي بستم و پسر فاطمه را همراهي مي كردم. الان در عصر ما شايد خيلي ها اين آرزو را مي كردند كه اي كاش من در روز عاشورا و در كربلا كنار آقا مي بودم و از ايشان حمايت مي كردم غافل از اين كه از كجا معلوم كه ما، مانند آن ياران با وفا يعني همان 72 نفر معروف تا آخر جان در كنار مولايمان مي مانديم. از كجا معلوم مانند خيلي ها كه با اباعبدالله(ع) از مكه راهي شدند اما ميان راه آقا را رها كردند، شايد خداي نكرده من هم مثل آن ها مي شدم. به آدمي كه اعتبار نيست گاهي اوقات آن قدر منم منم مي كند اما وقتي پاي عمل كه وسط مي آيد پاهايش سست مي شود و بعد بنشيند و حسرت بخورد كه اي كاش اين كار را مي كردم. مثل خيلي ها كه بعد از عاشورا خيلي حسرت خوردند ولي ديگر دير شده بود و فايده اي نداشت. البته اين نظر در مورد خودم مي باشد شايد خيلي از شماها اگر در صحنه ي كربلا بودند تا پاي جان از مولايتان حفاظت مي كرديد. اما گاهي اوقات مي گويم كاش بودم و حر مي شدم يا مثل زهير عاشق مولا مي شدم. از اين كاش ها زياد است يا شايد كاش در بين زنان بودم و پابه پاي بي بي از نهضت عاشورا حمايت مي كردم و با درد آنها هم درد مي بودم. حالا كه قسمت بوده و ما در آن روزها نبوديم بهتر است كه امروز ثابت كنيم كه آقا ما هستيم تا آخرش. يعني اين كه امروز هم ما آقايي داريم كه بارها مثل جد غريبش صدا زده: هل من ناصرينصرني ….
آيا من يا شما به سخن آقايمان لبيك گفته ايم؟ بيايد امروز حسين زمان خود را ياري كنيم چرا كه ان شاءالله روزي كه او بيايد حتما و قطعا انتقام خون امام حسين(ع) و يارانش را از آن ظالمان مي گيرد و به نداي هل من ناصرش لبيك مي گويد. اگر ما در كربلا يار 73 نبوديم بياييد امروز در كنار امام زمانمان باشيم و بگوييم آقا ما جا مانده هاي روز عاشورا هستيم اما امروز مي خواهيم كه ان شاءالله جز و ياران با وفاي شما باشيم تا باشد شما دست ما را بگيريد و زهيري و حري زمان بشويم.
لبيك يا حسين(ع) يعني لبيك يا مهدي (عج)
نويسنده: ش. حسيني