راستی راستی امثال احمد کاظمی دنبال چه چیزی بودند.احمد،کوه نوردی را می ماند که پس از
تحمل رنج فراوان ،از گردنه ها و پرت گاه عبور کرده و به قله ای سبز و خرم رسیده است.
یکی نیست به او بگوید مرد حسابی پس از تحمل آن همه سختی ،حالا فرمانده ی نیروی زمینی
سپاه شده ای و دنیا به تو لبخند می زند،شهرت و قدرت و ثروت در دست های توست.
معلوم است که او چیزی را می بیند که امثال من ،نه می بینند و نه می فهمند.اینکه احمد می گوید
خدایا شهادت را وقتی می خواهم که از شهادت خبری نیست تفسیر عملی این کلام امام علی
(ع)است که می فرمایند:
«چه بدتجارتی است که گمان کنی این دنیای فانی بهای توست.»
کتاب :احمد نویسنده :سید علی بنی لوحی