اهمیت بصیرت در کلام معصومین علیهم السلام
1. قال علی علیه السلام: اَلفِطنَهُ بّالبَصیرَهِ؛ استقامت فهم و سرعت فهم، به تیزبینی است.(غررالحکم/19/1)
2. قال علی علیه السلام: اَلبِطنَهُ تَمنَعُ اَلفِطنَهُ؛ پرخوری مانع بصیرت می شود.(غررالحکم/94/1)
3. قال علی علیه السلام: لا تَجتَمِعُ اَلفِطنَهُ وَ البِطنَهُ؛ بصیرت کافی با پرخوری جمع نمی گردد.(غررالحکم/370/6)
4. قال الصادق علیه السلام: … إنّ داوُدَ علیه السلام قال یا ربِّ اَرِنی الحَقَّ کَما هُوَ عِندَکَ…؛ به درستی که داود علیه السلام گفت پروردگارا حق را همان گونه که نزد خودت هست به من بنمایان…(کافی3/414/7)
5. قال علی علیه السلام: إنَّ الدُّنیا مُنتَهی بَصَرِ الاَعمی؛ همانا دنیا آخرین حدّ میدان دید افراد کوردل است.(غررالحکم655/2/739)
6. قال علی علیه السلام: الاَمانیُّ تُعمِی عُیونَ البَصائِرِ؛ آرزوهای کاذب دیدگان دل را کود می کند.(غررالحکم/362/1)
7. قال علی علیه السلام: دَوامُ الغَفلَهِ یُعمِی البَصیرَه؛ غفلت طولانی بصیرت را از انسان می گیرد.(غررالحکم/22/4)
8. قال علی علیه السلام: اَلدُّنیا مُطَلَّقَهُ الاکیاسِ؛ دنیا طلاق داده شده توسط زیرکان است.(غررالحکم/22/4/)
9. قال علی علیه السلام: اَلکَیِّسُ مَن أحیا فَضائِلَه؛ زیرک کسی است که فضیلت هایش را زنده می دارد.(غررالحکم/73/2/29)
10. قال علی علیه السلام: فإنَّما البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ و نَظَرَ فَأبصَرَ وَ انتَفَعَ بِالعِبَرِ، ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً واضِحاً یَتَجَنَّبُ فیهِ الصَّرعَه فی المَهاوی؛ با بصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرت ها بهره گیرد، آن گاه راه های روشنی را بپیماید و بدین ترتیب از افتادن در پرتگاه ها دوری می کند.(میزان الحکمه/1732)
11. قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: مَن زَهَدَ الدُّنیا عَلَّمَهُ اللهُ بِلا تَعَلُّمٍ وَ جَعَلَهُ بصیراً؛ هر که از دنیا بگذرد خدایش بدون تعلّم علم آموزد و بصیرت دهد.(نهج الفصاحه/735)
نقش خانواده در بروز انحرافات جنسی در جوانان!!
یکی از علت های انحرافات جنسی جوانان عللی است که ریشه در خانه و خانواده دارد. از آنجا که خانواده نخستین اجتماعی است که بشر در آن پا می نهد و مرکز حفظ سنت های دینی، اخلاقی و کانون رشد عاطفی است، بنابراین محیط خانوادگی در صلاح و انحراف افراد خانواده و در نهایت سعادت و شقاوت آنان نقش بسزایی دارد.
1- رعایت نکردن حریم در خانواده
از مسائلی که ممکن است موجب مشکلاتی برای جوانان در خانواده شود رعایت نکردن حریم در نوع پوشش و مسائل زناشویی است. رفتار پدر و مادر با فرزندان خود، طرز معاشرت و خواب آنان، ممکن است از عوامل انحراف جنسی گردد.
هر چند افراد خانواده به یکدیگر، محرمند، اما این امر دلیل بر عدم رعایت پوشش مناسب اعضای خانواده، نیست چرا که لباس های نازک، تنگ و زننده موجب تحریک و تهییج فرزندان خانواده می شود و چه بسا زمینه های انحراف را برای آنان فراهم آورد.
تحریک و تهییج بی حساب غریزه ی جنسی، عوارض خطرناکی مثل بلوغ زودرس و پیری و فرسودگی به دنبال دارد. علاوه بر مسأله ی پوشش، پدر و مادر در مسأله ی زناشویی نیز باید دقت لازم را داشته باشند. روابط زن و شوهر در خانواده و در حضور فرزندان، باید به طور کامل از جنبه های جنسی به دور باشد. فرزندان بعد از سن تمییز، به طور معمول به روابط پدر و مادر خویش حساس می شوند و با نوعی کنجکاوی،آن را دنبال می کنند.
انحرافات جنسی در بسیاری از موارد ریشه در دوران کودکی دارد. از دشوارترین مسائل تربیتی، برخورد با مسائل جنسی کودکان و نوجوانان است. این میل در دوره ی کودکی نهفته است و به تدریج در وجود انسان رشد می کند و در دوره ی نوجوانی به اوج شدت و قدرت خود می رسد. این تصور که کودکان هیچ گونه انگیزه ی جنسی ندارند و در این زمینه، نیازی به مراقبت از آن ها نیست، گمانی اشتباه است. پوشش های نامناسب و آرایش های خاص می تواند محرک غریزه ی جنسی و حس کنجکاوی کودکان باشد. این صحنه ها، کودکان را به کاوش در این زمینه وا می دارد و پرسش هایی برای کودکان پدید می آورد. بنابر آن چه ذکر شد، کودکان نیز دارای سطح پایین و خفته ای از غرایز جنسی هستند و گاه ممکن است کودکی که{به دلیل نبود مراقبت خانواده در پوشش و مسائل جنسی} میل جنسی اش تقریباً به ظهور پیوسته، خود را از لحاظ جنسی تحریک کند یا بعضی از موقعیت ها یا اشیاء برای او محرک باشد. در این صورت ممکن است ارضای جنسی کودک در این شرایط، باعث شود کودک مایل باشد آن را دوباره تکرار کند. اگر این عمل کودک تا هنگام بزرگسالی ادامه پیدا کند ممکن است در بزرگسالی نیز روش های غیر معمول ارضای جنسی را به روش های دیگری که مورد تصویب و قبول دین است، ترجیح دهد و در این صورت گروهی که فرد متعلق به آن است و اغلب خود فرد، او را نابهنجار یا منحرف بداند.
2- تحقیر و تنبیه
در برخی خانواده ها، پدر و مادر با ملامت کردن، به کار بردن الفاظ طعن آمیز و گاه زشت و رکیک، فرزندان خود را تحقیر می کنند چنین خانواده هایی=ی به دست خود شالوده ی شخصیت فرزندان خود را ویران می کنند و آنان را به وادی انحراف می کشانند. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید:«لا تحقرن احدا من مسلمین فإنَّ صغیرهم عندالله کبیر: هیچ یک از مسلمانان را کوچک نشمارید، چرا که خردسالان مسلمین هم در پیشگاه الهی، بزرگند».
والدینی که برای تربیت فرزند خود از تنبیهات بدنی و تحقیرآمیز استفاده می کنند، فرزندان خود را به سمت پستی و حقارت سوق می دهند. امام علی علیه السلام می فرمایند:«ان العاقل یتعظُ بالادب و البهائمَ لا یتَّعظُ الّا بضّرب: خردمند به ادب(درس و تعلیم) پند می گیرد ولی چهارپایان جز به زدن پند نمی گیرند».
یکی دیگر از مواردی که موجب تحقیر می شود، نصیحت در میان جمع است. امام علی علیه السلام فرمود:«النصح بین الملاء تفریع: نصیحت گفتن در حضور مردم، کوبیدن شخصیت است».
یکی دیگر از مواردی که موجب تحقیر فرزند می شود، نپذیرفتن فرزند به گونه ی شایسته است. این گونه خانواده ها، فرزندانی را که از نظر آن ها وضعیت نامساعدی ندارند، آن چنان که شایسته است نمی پذیرند و به طور صریح یا تلویحاً او را طرد کرده و حس حقارت را در او بر می انگیزند. این دسته از فرزندان، مستعد روابط ناسالم با دیگران و روی آوردن به سوی باندهای فساد و فحشا هستند.
تحقیر و تنبیه موجب پایین آمدن سطح حرمت خود در فرد می شود و تحقیقات روان شناسی، نشان داده است کسانی که دچار انحرافات جنسی اند از سطح حرمت خود پایینی برخوردارند.
3- یکی دیگر از عوامل انحرافات جنسی، کمبودهای عاطفی است. هر گاه فرزندان، به هر دلیلی، از احساس محبت محروم شوند، احساس امنیت و آرامش را از دست می ذهند و دچار نگرانی و اضطراب شده و در معرض ابتلا به بیماری های روانی از جمله انحراف جنسی قرار می گیرند.
راز انحراف بسیاری از دختران و لغزش بسیاری از پسران در همین مسأله کمبود محبّت است، به طور حتم دختری که سرشار از محبّت خانواده باشد هرگز خود را در محیط جامعه تحت تأثیر محبّت سطحی و زودگذر جوانان شهوت پرست، قرار نمی دهد و از حریم عفت و پاکی بیرون نمی رود و بالعکس اگر در خانواده احساس کمبود محبت کند، ممکن است با اولین لبخند، فریفته شده و سرانجامی جز انحراف در انتظارش نخواهد بود.
نکته ی دیگری ککه باید به آن توجه کرد، به زبان آوردن محبت است تا فرزند آن را با تمام وجود حس کند، ممکن است پدر و مادری فرزند خود را در دل دوست داشته باشند، اما اظهار نکنند. این نوع محبت تأثیر چندانی ندارد، بلکه گاه تأثیر منفی می گذارد و فرزند مهر و محبت والدین را احساس نمی کند و خود را تنها می یابد و احساس تحقیرآمیزی نسبت به خود، پیدا می کند. همان طور که قبلاً اشاره شد، احساس حقارت رابطه ی مستقیم با انحرافات جنسی دارد.
نخستین جوانه های احساس اعتماد و محبت در آدمی، ریشه در رابطه ی گرم و محبت آمیز با مادر یا نخستین سرپرست کودک دارد. این اعتماد بنیادی، شرط اساسی تعامل رضایت بخش با دیگران است. روابط محبت آمیز با سایرین نیز زمینه را برای صمیمیتی فراهم می آورد که لازمه ی رابطه ی جنسی در میان بزرگسالان است البته این نوع روابط محبت آمیز از عهده ی کسانی بر می آید که خود از نظر عاطفی، اشباع شده باشند.
جدای از اضطراب ناشی از کمبود محبت، قرار گرفتن در موقعیت های فشارزا و اضطراب آور، اجتناب ناپذیر است. زندگی به معنی عبور از همین گردنه های صعب و سهل اضطراب و فشار روانی است. افراد مختلف در معرض رویدادهای اضطراب آور مشابه، عکس العمل های متفاوتی دارند؛ بعضی از لحاظ جسمانی و روانی از پای در می آیند ولی دیگران ممکن است توجه بسیار کمی به آن داشته باشند. باید دانست که حمایت های عاطفی و توجه نزدیکان و دوستان و به خصوص افراد خانواده، این موقعیت ها را تحمل پذیرتر و راحت تر می کند. به هر حال اضطراب، یکی از عوامل مهم اختلالات روانی از جمله انحرافات جنسی است که تنها راه فائق آمدن بر آن تأمین محبت از طریق نزدیکان و از همه مهم تر، خانواده است.
ماهنامه شمیم یاس / شماره137
ب. هواهای نفسانی کنترل نشده و تخلفات پیشین
جواب دوم این است که بگوییم هواهای نفسانی، ریاست طلبی ها و اعمال ناشایست پیشین سران سقیفه، آنها را به اینجا رساند که حتی حاضر شدند برای حفظ و تداوم خلافت غصب شده، فدک را نیز غصب کنند و خانه زهرا سلام الله علیها را آتش بزنند و به شخص امیرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهماالسلام نیز اهانت کنند.
این تحلیل مبتنی بر این پیش فرض است که این گروه از اوّل مسلمان بودند و اسلامشان نیز واقعی بوده است و در راه اسلام نیز فداکاری کرده و در جنگ ها شرکت داشته اند؛ امّا چون نتوانستند خود را واقعاً بسازند، اطاعت از هواهای نفسانی و روحیه مقام خواهی از یک طرف و سرپیچی از فرامین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و گناهان متعدد از طرف دیگر آنها را به این مرحله رساند که چنان جنایاتی را مرتکب شوند.
این تحلیل،هم شاهد روایی دارد و هم شاهد عینی و خارجی. اما به عنوان شاهد روایی، دو روایت ذکر می شود:
1. در لحظه ای که خواستند از علی علیه السلام اجباراً برای ابوبکر بیعت بگیرند، حضرت علی علیه السلام آنان را از هواپرستی بر حذر داشتند و فرمودند:«وَ نَحنُ اَحَقُّ بِهذا الأمرِ مِنکُم ما کانَ فینَا القارئُ لِکِتابِ اللهِ الفقیهُ فی دینِ اللهِ العالِمُ بِسُنَنِ رَسُولِ اللهِ اَلمُضطَلِعُ بِاَمرِ الرَّعیَّهِ وَ اللهِ اِنَّهُ لَفینا فَلا تَتَّبِعُوا الهَوی فَتَضِلُّوا عَن سَبیلِ الحَقِّفَتَزدادوا مِنَ الحَقِّ بُعداً؛ و ما سزاوار این امر(خلافت)هستیم نسبت به شما تا وقتی خواننده{آگاه به} قرآن، آگاه در دین خدا و دانای به سنّت های رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و چیره و توانا به امر رعیّت(و مردم) در بین ما باشد. به خدا سوگند! به حقیقت چنین فردی در بین ما وجود دارد، پس از هوا{برای درخواست بیعت از من} پیروی نکنید که از راه حق گمراه می شوید و از حق بیشتر فاصله می گیرید.»
این روایت به خوبی دلالت دارد که آن چه سران سقیفه را به بیعت گرفتن اجباری و غصب خلافت و اهانت به امیرمؤمنان و زهرا علیهماالسلام وادار کرد، پیروی از هواهای نفسانی و ریاست طلبی هاست.
2. فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از آن که آن همه جسارت نسبت به او و علی علیهماالسلام روا داشته شد و خلافت غصب گردید، به محمود بن لبید فرمود: «آگاه باش! قسم به خدا! اگر حق را به اهلش واگذار و از عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اطاعت می کردند، دو نفر هم{درباره حکم خدا} با یکدیگر اختلاف نمی کردند و امامت را گذشته ای از گذشته ای به ارث می برد.»
آن گاه درباره راز انحرافات فرمود:«وَاختَارُوا بِشَهوَتِهِم وَ عَمِلُوا بِآرَائِهِم تبَّاً لَهُم أو لَم یَسمَعُوا اللهَ یَقُول*وَ رَبُّکَ یَخلُقُ ما یَشاءُ وَ یَختارُ ما کانَ لَهُمُ الخِیَرَه*… هَیهاتَ بَسَطوا فِی الدُّنیا آمَالَهُم وَ نَسُوا آجَالَهُم فَتَعساً لَهُم وَ أضَلَّ أعمالَهُم؛ آن ها هواپرستی و شهوت را برگزیدند و بر اساس رأی و نظر شخصی عمل کردند. هلاکت و نابودی بر آنان باد! آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود:«پروردگار تو آن چه را که می خواهد، خلق می کند و هر چه بخواهد، اختیار می کند و برای آنان اختیاری نیست.» افسوس{که سران سقیفه} آرزوها{و هوسهای} خود را در دنیا تحقق بخشیدند و اجلهای خود را فراموش کردند! خدا آنان را نابود کند و اعمالشان را تباه سازد!»
جملات فوق به خوبی نشان می دهد که اقدامات سران سقیفه برای رسیدن به خلافت و برخورد اهانت آمیز با خاندان وحی از سر هواپرستی و مقام خواهی بوده و تمام مسائل پیش گفته ریشه در هواهای نفسانی و ریاست خواهی آنها داشته است.
در کنار هواپرستی، برخی اعمال زشت نیز انسان را وادار به اعمال زشت تر می کند؛ یعنی اگر بر انجام گناه اصرار بورزد، مرتکب گناه بزرگ تر و بیشتری خواهد شد. این معنی، در آیات پیش گفته به خوبی نمایان است.
این عامل نیز به خوبی در رفتار سران سقیفه دیده می شود؛ چرا که آن ها در طول همراهی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بارها از دستورات آن حضرت سرپیچی کردند و همین تخلفات بود که از غصب خلافت و اهانت به خانه وحی و شخص علی و زهرا علیهماالسلام سر درآورد.
اینک به برخی از نمونه های سرپیچی و پیروی از هوای نفس در رفتار سران سقیفه به صورت فهرست وار اشاره می شود؛ با این تذکر که این گناهان قطع نظر از رفتارهای فردی و اخلاقی این افراد است که در طول زندگی داشته اند و آنچه مد نظر است، برخی تخلّفات اجتماعی و گناهان عمومی آنان است.
1. فرار در صحنه جنگ احد و نافرمانی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن گاه که فرمان بازگشت صادر فرمود.
2. سرپیچی از شرکت در لشکر اسامه بن زید باا اینکه صریحاً حضرت دستور داده بود که در مدینه نمانند و به لشکر اسامه بپیوندند.
3. تخلف از آوردن قلم و دوات در آخرین لحظات عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم برای نوشتن وصیت و همین طور متهم کردن حضرت به هذیان گویی و… .
اینها و سایر گناهان، سران سقیفه را تا آنجا پیش برد که حاضر شدند برای تحکیم خلافت غصب شده، به خانه ی زهرا سلام الله علیها هجوم برند و به حضرت آسیب رسانند.
ماهنامه مبلغان/شماره68
ولی فقیه، جانشین خدا
أُولئِکَ خُلَفاءُ اللهِ فِی أَرضِهِ، دلالت بر منصب ولایت فقیه می کند. یعنی این ها خلیفه پروردگار هستند. خلیفه پروردگار یعنی: آئینه تمام نما. هر جا که لفظ خلیفه استعمال شد، تمام مناصبی که لازم خلیفه است، نیز از آن استفاده می شود. کما اینکه امیرالمؤمنین علیه السلام در باره خود ائمه علیهم السلام، لفظ خلیفه می آورد.
خلیفه رسول الله یا خلیفه الله، معنی اش این است که: این شخص به تمام معنی وجودش- کأنه هو- جانشین خداست در روی زمین. یعنی خداوندی که می خواهد در روی زمین حکومت کند، و مردم را به راه سعادت هدایت نموده و به بهشت ببرد، و از مهلکات نجات داده و از شر سیطان محفوظ بدارد، و آن ها را از منجیات و مهلکات آگاه نموده، و از مفاسد برهاند. آن کسانی که در روی زمین خلیفه الله و نشان دهنده خدا هستند، نیز چنین اشخاصی هستند که دارای چنین صفاتی می باشند. و این کلمه دلالت بر ولایت آنها می کند.
و این فقرات، اختصاص به امام معصوم ندارد، بلکه هم شامل امام معصوم و هم شامل بقیه علماء ربانی که در هر زمان هستند می شود. و این دلیلی است قوی بر ولایت فقیه.
کتاب: ولایت فقیه در حکومت اسلامی، 4جلدی
نویسنده: حضرت علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، انتشارات علامه طباطبایی
امام خمینی ره
تداوم رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه هدی علیهم السلام در سایه ی ولایت فقیه است.
تنها توصیه امام خامنه ای مدظله العالی
اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت.
بیانات در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر1388/05/05
نقش بصیرت در جامعه زنان
بیداری زنان، احساس شخصیت و هویت در میان بانوان، آگاهی و بصیرت در میان جامعه ی زن، تأثیرش بر روی بیداری اسلامی و عزت اسلامی یک تأثیر مضاعف است.
بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در دیدار شرکت کنندگان در اجلاس جهانی زنان و بیداری اسلامی1391/04/21
رابطه متقابل بصیرت و اخلاص
این اخلاص و بصیرت روی هم اثر می گذارند. هر چه بصیرت شما بیشتر باشد، شما را به اخلاص عمل نزدیک تر می کند. هر چه مخلصانه تر عمل کنید، خدای متعال بصیرت شما را بیشتر می کند.
بیانات امام خامنه ای مدظله العالی در جمع 110 هزار بسیجی در روز عید غدیر1389/09/04
امام خامنه ای مدظله العالی
* اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایی که بر ملت ها وارد می شود، در بسیاری از موارد بر اثر بی بصیرتی است. خطاهایی که بعضی از افراد می کنند - می بینید در جامعه خودمان هم گاهی بعضی از عامه مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهایی می کنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهی خطاهایشان اگر کماً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیش از خطاهای عامه مردم است - بر اثر بی بصیرتی است.
* …. بصیرت مهم است. نقش نخبگان و خواص هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، در دیگران به وجود بیاورند. آدم گاهی می بیند که متأسفانه بعضی از نخبگان خودشان هم دچار بی بصیرتی اند؛نمی فهمند؛ اصلاً ملتفت نیستند. یک حرفی یکهو به نفع دشمن می پرانند؛ به نفع جبهه ای که همتش نابودی بنای جمهوری اسلامی است به نحوی. نخبه هم هستند، خواص هم هستند، آدمهای بدی هم نیستند، نیت بدی هم ندارند؛ اما این است دیگر. بی بصیرتی است دیگر. این بی بصیرتی را بخصوص شما جوانها با خواندن آثار خوب، با تأمل، با گفتگو با انسانهای مورد اعتماد و پخته، نه گفتگوی تقلیدی - که هر چه گفت، شما قبول کنید. نه، این را من نمی خواهم - از بین ببرید.
* جوانان عزیز! هر چه می توانید در افزایش بصیرت خود، در عمق بخشیدن به بصیرت خود، تلاش کنید و نگذارید دشمنان از بی بصیرتی ما استفاده کنند؛ دشمن به شکل دوست جلوه کند، حقیقت به شکل باطل و باطل در لباس حقیقت.
* ای جوانان و ای بسیجیان عزیز، در هر جای کشور که هستید، این بصیرت را روز به روز زیاد کنید.
* امروز جنگ نظامی با ما خیلی محتمل نیست - نمی گوئیم به کلی منتفی است، اما خیلی محتمل نیست - لکن جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست؛ اگر احتیاط بیشتری نخواهد، کمتر نمی خواهد. در جنگ نظامی، دشمن به سراغ سنگرهای مرزی ما می آید، مراکز مرزی ما را سعی می کند منهدم بکند تا بتواند در مرز نفوذ کند؛ در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته می شود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی می آید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایه ها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها می آید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند. این کارهایی است که دارند می کنند
*باید بصیرت داشت. آنچه که انسان از نخبگان جامعه و جریانات سیاسی و گروه های سیاسی انتظار دارد، این است که با این حوادث، با این خطوط دشمن، با بصیرت مواجه بشوند؛ با بصیرت. اگر بصیرت وجود داشت و عزم مقابله وجود داشت، خیلی از رفتارهای ما ممکن است تغییر پیدا بکند؛ آنوقت وضعیت بهتر خواهد بود. بعضی از کارها از روی بی بصیرتی است.
* گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک به فتنه است. در فتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه باید بصیرت داشته باشند….
* در زندگی پیچیده ی اجتماعیِ امروز، بدون بصیرت نمی شود حرکت کرد.جوانها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعه ی ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسئله بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راه های جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع، این بصیرتها لازم است. وقتی بصیرت بود، آن وقت شما می دانید با کی طرفید، ابزار لازم را با خودتان برمی دارید. یک روز شما می خواهید تو خیابان قدم بزنید، خوب، با لباس معمولی، با یک دمپائی هم می شود رفت تو خیابان قدم زد؛ اما یک روز می خواهید بروید قله دماوند را فتح کنید، او دیگر تجهیزات خودش را می خواهد. بصیرت یعنی اینکه بدانید چه می خواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید.
* بصیرت همانند قطب نمای حرکت صحیح در اوضاع پیچیده اجتماعی است که اجازه نمی دهد غبارآلودگی فتنه کسی را گمراه کند.
* امروز اولویت اصلی کشور مقابله با جنگ نرم دشمن که هدف آن ایجاذ تردید، اختلاف و بدبینی میان آحاد مردم است و مهمترین راههای مقابله با این تهاجم، حفظ و تقویت بصیرت، روحیه بسیجی، امید کامل به آینده، و مراقبت جدّی در تشخیص هاست.
* یک ملت وقتی در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگی و استقامت می کند، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت ندارد.
* فتنه سال 1388کشور را واکسینه کرد، مردم را بر ضد میکروب های سیاسی و اجتماعی که می تواند اثر بگذارد مجهز کرد، بصیرت مردم را بیشتر کرد.
ای یادگار کربلا! سکینه جان!
برای تو امروز، روز وصال است؛ وصال به پدر، برادر، خواهر و…
با دلی پُر از غصّه و غم دنیا را ترک نمودی. سال هاست که با اندوه و درد، سر بر بالین می نهی؛ دردی جانکاه از فراق یاران.
چشمان معصوم تو چه ناجوانمردی هاا که نظاره نکرد؛ بی وفایی کوفیان، دیدن صحنه های غم بار ظهر عاشورا، سرِ بریده ی پدر، شهادت علی اکبر و علی اصغر، شهادت عمویت ابوالفضل علمدار و یاران باوفایتان، اسارت اهل بیت علیهم السلام…
چه ستم ها که آن دَدمنشانِ هواپرست و مقام خواهانِ از خدا بی خبر در حق خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم روا داشتند.
باز هم قصه ی پُر غصه ی غصب و باز تکرار تاریخ… چه واژه ی آشنایی است برای تو؛ غصب فدک، غصب خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، غصب خلافت حضرت سیدالشهدا به دست یزید شرابخوارِ سگ باز…
نمی دانم رفتنت را تسلیت بگویم یا تهنیت؛ که برای تو روز وداع با درد و رنج و وصال با یاران است.
ل. هراتی