|
حکایت؛ علامه طهرانی مینویسد: یکی از رفقای نجفی ما می گفت: من یک روز به دکان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است، ولی به عکس عرف مردم، کاهوهای پلاسیده و آنهایی را که دارای برگهای خراب و بزرگ هستند، بر میدارد. کاملا دقت می کردم، تا اینکه دیدم مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و وزن کرد، ایشان آن را در زیر عبا گرفت و روانه شد، من در آن وقت طلبه جوانی بودم و مرحوم قاضی مسن و پیرمرد بود، به دنبالش رفتم و علت ماجرا را از ایشان پرسیدم، آن بزرگوار فرمود: من این مرد فروشنده را میشناسم؛ فرد بی بضاعت و فقیری است، گاه گاهی به او کمک میکنم، میدانستم که این کاهوها بالاخره خریداری ندارد، و ظهر که دکان خود را میبندد،اینها را به بیرون خواهد ریخت و لذا برای عدم تضرر او مبادرت به خریدن کردم.
طلبة شهيد عباس صالحي در 20 مرداد سال 1333 در شهرستان اراك ديده به جهان گشود و دوران كودكي خود را در خانوادهای مذهبي، سپری نمود. پس از پایان دوران دبستان و دبيرستان در زادگاه خود به خاطر علاقه و محبتش به اسلام و روحانيت در سال 1352 وارد حوزة علميه اراك گرديد و در مدرسة علميه حاج محمد ابراهيم مشغول به تحصيل گشت. وی بعد از چندي تلمّذ در محضر اساتيد آن ديار، آمادگي جرعه نوشي در جوار كريمة اهل بيت سلام الله علیها و بحر فقاهت و اجتهاد به قم عزيمت نمود و در اين ديار دوران مبارزات پرشور خود را در راه اهداف و آرمان هاي امام و اسلام ادامه داد.
37
وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از نامه هاى آن حضرت است اِلى مُعاوِيَةَ به معـاويه فَسُبْحانَ اللّهِ! ما اَشَدَّ لُزُومَكَ لِلاَْهْواءِ الْمُبْتَدَعَةِ وَ الْحَيْرَةِ سبحان اللّه! چه سخت دچار هواهاى بدعت آميزى، و گرفتار الْمُتَّبَعَةِ، مَعَ تَضْييعِ الْحَقائِقِ، وَ اطِّراحِ الْوَثائِقِ الَّتى هِىَ لِلّهِ طِلْبَةٌ، حيرانى متابعت شده، آن هم همراه ضايع كردن حقايق، و به كنار انداختن پيمانهايى كه خداوند خواهان آنهاست،
36 وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از نامه هاى آن حضرت است اِلى اَخيهِ عَقيلِ بْنِ اَبى طالِب فى ذِكْرِ جَيْش اَنْفَذَهُ اِلى بَعْضِ الاَْعْداءِ، به برادرش عقيل بن ابى طالب درباره لشگرى كه به سوى برخى دشمنان فرستاده بود، هُوَ جَوابُ كِتاب كَتَبَهُ اِلَيْهِ عَقيلٌ و ايـن نـامـه پاسـخ نـامـه عقيـل اسـت فَسَرَّحْتُ اِلَيْهِ جَيْشاً كَثيفاً مِنَ الْمُسْلِمينَ، فَلَمّا بَلَغَهُ ذلِكَ شَمَّرَ لشگرى انبوه از مسلمانان را به جانب آن دشمن روانه كردم، چون باخبر شد به سرعت 42 وَ مِنْ خُطبة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از خطبه هاى آن حضرت است در نكوهش آرزوى دراز و پيروى از هواى نفس اَيُّهَا النّاسُ، اِنَّ اَخْوَفَ ما اَخافُ عَلَيْكُمُ اثْنانِ: اتِّبَاعُ الْهَوى، وَ طُولُ اى مردم، ترسناكترين چيزى كه بر شما مى ترسم دو چيز است: يكى پيروى هواى نفس، و ديگرى الاَْمَلِ. فَاَمّا اتِّباعُ الْهَوى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ. وَ اَمّا طُولُ الاَْمَلِ فَيُنْسِى بى مرزبودن آرزو. اماپيروى هواى نفس انسان را از حق بازمى دارد، وبى مرزبودن آرزو آخرت را ازياد 41 وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از خطبه هاى آن حضرت است در تحذير از مكر و حيله اِنَّ الْوَفاءَ تَوْاَمُ الصِّدْقِ، وَلا اَعْلَمُ جُنَّةً اَوْقى مِنْهُ، وَ لايَغْدِرُ مَنْ وفا همزاد درستى است، من سپرى بازدارنده تر از وفاى به عهد سراغ ندارم، كسى كه بداند بازگشتش عَلِمَ كَيْفَ الْمَرْجِعُ. وَلَقَدْ اَصْبَحْنا فى زَمان قَدِ اتَّخَذَ اَكْثَرُ اَهْلِهِ به قيامت چگونه است مكر نمى كند. ما در زمانى قرار گرفته ايم كه اكثر مردمِ آن مكر را
برای اینکه از یاران امام زمان(عج) باشیم، چکار باید کرد؟ منتظران و یاوران مصلح جهانی باید خود صالح باشند؛ بنابراین برای فراهم كردن زمینه ظهور حضرتشان، ما باید از خود آغاز كنیم و با ارادهای محكم، عزمی راسخ و برنامه ای دقیق به اصلاح افكار و اندیشه ها و نیز تغییر و اصلاح رفتار و كردارمان بپردازیم و با آگاهی ازوظایف عملی و گسترش شناخت خود از مبانی دینی و معرفتی، در راه تقویت بنیه اعتقادی و اخلاقی خویش، تلاش و كوشش كنیم. و در یك جمله با اجتناب از معاصی، لغزشها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظایف دینی ـ در هر محیطی كه هستیم ـ به خودسازی اقدام كنیم و با توبه از اعمال گذشته، قلب خویش را برای تجلّی و ورود نور الهی آماده سازیم. بنابراین گناهان گذشته ـ هر چند زیاد باشد ـ نمیتواند مانع مهمی در راه رشد و كمال و پیوستن به جرگه منتظران و یاوران واقعی امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعی، میتوان سیئات و بدیهای گذشته را به حسنه و نیكی تبدیل كرد و به اصلاح گذشته همت گماشت. 35 وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از نامه هاى آن حضرت است اِلى عَبْدِاللّهِ بْنِ الْعَبّاسِ، بَعْدَ مَقْتَلِ مُحَمَّدِ بْنِ اَبى بَكْر بِمِصْرَ به عبداللّه بن عبـاس پس از شهادت محمّـد بن ابوبكر در مصـر اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ مِصْرَ قَدِ افْتُتِحَتْ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ اَبى بَكْر رَحِمَهُ اللّهُ اما بعد، مصر به دست دشمن افتاد، محمّد بن ابوبكر كه خدايش رحمت كند 40 وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ از سخنان آن حضرت است فِى الْخَوارِج ِ لَمّا سَمِعَ قَوْلَهُمْ: لاحُكْمَ اِلاّ لِلّهِ، قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: زمانى كه شنيد خوارج نهـروان مى گويند: لا حُكْمُ اِلاّ لِلّهِ، فرمـود: كَلِمَةُ حَقٍّ يُرادُ بِها باطِلٌ. نَعَمْ اِنَّهُ لا حُكْمَ اِلاّ لِلّهِ، وَلكِنْ هؤُلاءِ گفتار حقّى است كه به آن باطلى اراده شده. آرى حكمى نيست مگر براى خدا، ولى اينان |