تو و بالی شکسته خوش بحالت
تنی زخمی و خسته خوش بحالت
دلت از آسمون بود و تنت خاک
دلت از تن گسسته خوش بحالت
چه زیباست این دل کندن و آن رسیدن! چه زیباست وصال! چه زیباست آسمانی شدن!
ما را چه شده است؟غم از دست دادن شما آسمانی ها را نه از یاد بلکه از دل نیز برده ایم! دیگر چشم به راه نیستیم!
دیگر شعر« کجایید ای شهیدان خدایی» را همنوا نمی شویم! اما آنها خود دست بردار نیستند و هر روز می آیند و نشان می دهند که اگر ما از آنها دست برداریم و دل بریده ایم آنها از ما نبریده اند! همانگونه که حسین (ع) و زینب (ع) کربلا وعده گاه وصالشان بود، امروز هم شهیدان می آیند تا بار دیگر نشان دهند که وصال هدفشان بوده، وصال معبود.
بیاییم با کاروان آسمانی شهدا به آسمان نگاه کنیم، به خدا، به ملکوت، به عشق.
اینها را با خود می گویم و به دنبال کاروان شهداء به راه می افتم، در حالی که زمزمه ای زیبا گوشم را نوازش می دهد مادر پیر شهیدی با خود چنین می گوید:
گل مفقود من ای کربلایی
شهید من ، شهید نینوایی
25 سال تموم چشم انتظاری
نشستم گریه کردم تا بیایی
نویسنده: ر. هادیان