گفتاري از آيت الله مظاهري: براي خدا كار كنيم…
روايت است{كه ثواب} زني{كه} بچه اش گريه مي كند و از خواب بلند مي شود و او را شير مي دهد، بي خوابي مي كشد و بر گريه بچه اش صبر مي كند، مثل اين است كه غلامي خريده و آزاد كرده باشد.
مي گويد براي خدا اين سختي را تحمل مي كنم. براي خدا تربيت مي كنم. وقتي هم وارد جامعه شد مي خواهد به درد من بخورد يا نخورد. اتفاقاً وقتي براي خدا شد به درد خواهد خورد. باقيات صالحات مي شود و به قول قرآن «قره عين» مي شود. چشم روشني دنيا و آخرتش مي شود.
اگر يك مرد هم براي خدا زحمت بكشد، براي اينكه «الكاد لعياله كالمجاهد في سبيل الله» اگر مردي كار بكند براي اين كه زن و فرزندش در رفاه باشند، مثل اين است كه در جبهه(در خط مقدم) كار كند. صبح كه از خانه بيرون مي رود محركش خداست، محركش اين است كه زن و فرزندش در آسايش باشند. مثلاً معلمي سر كلاس برود به فكر اين باشد كه انساني را درست تربيت كند. بچه مسلماني زير دست او امانت است، مسئول است و خدا فرموده اگر بتواني يك بچه مسلماني را بسازي، مثل اين است كه جهان را زنده كرده باشي، وقتي اين محرك شد خواه ناخواه ديگر در كلاس دچار ضعف اعصاب نمي شود، ديگر به فكر اين نيست آيا به او رتبه مي دهند يا نه؟ اصلاً فكرش را نمي كند. كاري بوده كه براي خدا كرده و پروردگار عالم هم ديده، وقتي هم كه به خانه مي آيد اگر ايرادي ببيند، ناراحتي نمي كند و عصباني نمي شود.
براي چنين زن و مردي كينه توزي و حسادت و جاه طلبي معنا ندارد. اگر آدم به چنين جايي برسد، اگر همسرش هم در خانه بداخلاق باشد خوشحال است، اگر در خانه از او تشكر بكنند، خيلي اهميت نمي دهد براي اين كه مي ترسد محركش تشكر بشود، محبت زن بشود. چون براي خدا كار كرده است و از هيچ كس هم انتظار تشكر ندارد و مي ترسد كه اگر كسي از او تشكر كند آن اجرش هم از بين برود. ديگر اختلاف خانوادگي پيدا نمي شود. ضعف اعصاب و غضب نيست.
«صبغه الله و من احسن من الله صبغه» رنگ خدا چه رنگ خوبي است. كاري بكنيم كه در زندگي محرك ما خدا باشد. مشكل است، اما خيلي لذت بخش است.
برگرفته از كتاب «جهاد با نفس» آيت الله مظاهري
گفتاري از آيت الله مظاهري: براي خدا كار كنيم...