…!چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم
کمیل بن زیاد می گوید: امام علی علیه السلام دست مرا گرفت و به سوی قبرستان کوفه برد، آن گاه آه پُ دردی کشید و فرمود: «ای کمیل بن زیاد! این قلب ها بسان ظرف هایی هستند که بهترین آن ها، فراگیرترین آن هاست،… مردم سه دسته اند: دانشمند الهی، و آموزنده ای بر راه رستگاری، و گروهی مثل پشّه هایی که دستخوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند، که به دنبال هر سر و صدایی می روند، و با وزش هر بادی حرکت می کنند؛ نه از روشنایی دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استواری پناه بردند.
ای کمیل! دانش بهتر از مال است، زیرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو باید نگهبان باشی؛ مال با بخشش کاستی پذیرد امّا علم با بخشش فزونی گیرد؛ و مقام و شخصیّتی که با مال به دست آمده با نابودی مال، نابود می گردد. ای کمیل بن زیاد! شناخت علم راستین(علم الهی) آیینی است که به خاطر آن پاداش داده می شود، و انسان در دوران زندگی با آن، خدا را اطاعت می کند، و پس از مرگ، نام نیکو به یادگار گذارد. دانش، دانش، فرمانروا و مال فرمانبر است.
ای کمیل! ثروت اندوزانِ بی تقوا مُرده اند، گر چه به ظاهر زنده اند، امّا دانشمندان، تا دنیا برقرار است زنده اند، بدن هایشان گر چه در زمین پنهان امّا یاد آنان در دل ها همیشه زنده است.
بدان که در این جا(اشاره به سینه مبارک خود کرد) دانش فراوانی انباشته است، ای کاش کسانی را می یافتم که می توانستند آن را بیاموزند. آری تیزهوشانی می یابم، امّا مورد اعتماد نمی باشند، دین را وسیله دنیا قرار داده و با نعمت های خدا بر بندگان، و با برهان های الهی بر دوستان خدا فخر می فروشند. که با اوّلین شبهه ای، شک و تردید در دلشان ریشه می زند؛ پس نه آن ها و نه این ها، سزاوار آموختن دانش های فراوان من نمی باسند. یا فرد دیگری که سخت در پس لذّت بوده و اختیار خود را به شهوت داده است، یا آن که در ثروت اندوزی حرص می ورزد، هیچ کدام از آنان نمی توانند از دین پاسداری کنند، و بیشتر به چهارپایان چرنده شباهت دارند، و چنین است که دانش، با مرگِ این دانشمندان می میرد.
آری! خداوند!! زمین هیچ گاه از حجّت الهی خالی نیست، که برای خدا با برهان روشن قیام کند، یا آشکار و شناخته شده، یا بیمناک و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانه هایش از میان نرود. تعدادشان چقدر و در کجا هستند؟ به خدا سوگند! که تعدادشان اندک، ولی نزد خدا، بزرگ مقدارند، که خدا به وسیله آنان حجّت ها و نشانه های خود را نگاه می دارد، تا به کسانی که همانندشان هستند بسپارد، و در دل های آنان بکارد، آنان که دانش، نور حقیقت بینی را بر قلبشان تابانده و روح یقین را دریافته اند، که آنچه را خوش گذران ها دشوار می شمارند، آسان گرفتند و با آنچه که ناآگاهان از آن هراس داشتند اُنس گرفتند. در دنیا با بدن هایی زندگی می کنند، که ارواح شان به جهان بالا پیوند خورده است، آنان جانشینان خدا در زمین، و دعوت کنندگان مردم به دین خدایند. آه! آه! چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم!…
نهج البلاغه، حکمت147
چه سخت اشتیاق دیدارشان را دارم!...