پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از نگاه اندیشمندان غربی
تولستوی(فیلسوف و نویسنده معروف روسی): شخص شخیص پیامبر اسلام سزاوار همه گونه احترام و اکرام می باشد. شریعت پیغمبر اسلام به علت توافق آن با عقل و حکمت در آینده عالمگیر خواهد شد.
کارل ماکس(فیلسوف، جامعه شناس و اقتصاددان آلمانی): محمد مردی بود که از میان مردمی بت پرست با اراده آهنین برخاست و آنان را به یگانه پرستی دعوت کرد و در دلهای ایشان جاودانی روح و روان را بکاشت. بنابراین او را نه تنها باید در ردیف مردان بزرگ و برجسته تاریخ شمرد بلکه سزاوار است که به پیامبری او اعتراف کنیم و از دل و جان بگوییم که او پیامبر خدا بوده است.
فرانسوا ولتر(فیلسوف و نویسنده فرانسوی): حضرت محمد بی گمان مردی بسیار بزرگ بود. وی جهانگشایی توانا، قانونگذاری خردمند، سلطانی دادگر و پیامبری پرهیزگار بود. او بزرگترین نقشی را که ممکن بود در مقابل چشمان مردم عادی ایفا کند در روی زمین ایفا کرد.
پیر سیمون لاپلاس(منجم و ریاضیدان معروف فرانسوی): اگر چه ما به ادیان آسمانی عقیده نداریم ولی آئین محمد و تعالیم او دو نمونه اجتماعی برای زندگی بشریت است؛ بنابراین اعتراف می کنیم که ظهور دین او و احکام خردمندانه اش بزرگ و با ارزش می باشد و به همین جهت از پذیرش تعالیم محمّد بی نیاز نیستیم.
کارن آرمسترانگ(نویسنده و پژوهشگر انگلیسی): بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه اسلام به معنای صلح گرفته شده است. حضرت محمد مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیک ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی محمد در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصّبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهم تری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد.
جرج برنارد شاو(نویسنده معروف ایرلندی): او را باید منجی بشریت خواند. باور دارم که اگر مردی مثل او حاکمی در عصر جدید می شد، برای حل مشکلاتش از صلح و دوستی استفاده می کرد، او عالی ترین مردی بود که روی زمین پا گذاشته است، او به دین دعوت کرد، یک تمدن را پایه گذاری کرد، ملتی را بنا نهاد، اخلاق را نهادینه کرد، اجتماعی زنده و قدرتمند ایجاد کرد تا آموزش های او را به صحنه ی عمل آورند و دنیای تفکر و رفتار انسانی را برای همیشه و به طور کامل منقلب کرد. نام او محمد است. در سال 570 بعد از میلاد، در عربستان چشم به جهان گشود. او مردم را از جنگ و نزاع های قبیله ای رهانید و به اتحاد و همبستگی ملی رسانید. او در این مدت، مردم را از هرزگی و مستی به اعتدال و پرهیزکاری، از بی قانونی به زندگی نظام مند، و از تباهی به بالاترین معیارهای تعالی اخلاقی هدایت کرد. تاریخ بشری چنین دگرگونی کامل را از جانب یک شخص یا در مکان دیگر قبل از پیامبر یا پس از او نشناخته است.
ویل دورانت(نویسنده و تاریخ نگار مشهور آمریکایی): اگر به میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم باید بگوییم که محمد از بزرگترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی در صدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند اوج دهد، در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او می توان یافت که همه آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد، زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد از قبایل بت پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح.
گوته(شاعر بزرگ آلمانی): به قدری تحت تأثیر شخصیت والای پیامبر اکرم قرار گرفت که شعری مستقل را به آن پیغمبر اختصاص داده و قسمت های مختلف زندگی آن حضرت را به صورت اشعار بیان کرده است:
بنگر بدان چشمه، همان که از کوهساران می جوشد، چه با طراوت و شاد، می تراود به سان چشمان ستارگان آن گاه که می درخشند.
در مورد واقعه غدیر نیز می گوید:… و با ورودی پیشوا گونه و راهبر، همه چشمه ها را که برادر اویند، با خویش همراه می سازد…
پاسخ به شبهات اینترنتی/هادی کردان