پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در کلام امام خمینی(ره)
* رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، که علی مرتضی و جمیع ماسوی الله بنده درگاه اویند و ذره خور خوان نعمت معارفش هستند و متعلم به تعلیم او هستند، آن طور قیام به امر می کند. پس از خلعت نبوت ختمیه، که تمام سیر دایره کمال و لبنه اخرای معرفت و توحید است، ده سال در کوه حرا برپا می ایستد و قیام به اطاعت می کند تا آن که قدم های مبارکش ورم می کند و خدای تعالی بر او آیه فرو می فرستد:«طه ما انزلنا علیک القرآن لتشقی؛ ای طاهر هادی؛ ما قرآن بر تو فرو نفرستادیم که به مشقت بیفتی»(طه) تو پاکیزه و هادی هستی، اگر مردم اطاعت تو نکنند، از نقص و شقاوت آن هاست نه نقصان سلوک یا هدایت تو، مع ذلک، عجز و قصور خود را اعلان می فرماید.
* رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که علمش از وحی الهی مأخوذ بود و روحش به قدری بزرگ بود که یک تنه غلبه بر روحیات میلیون ها بشر کرد، تمام عادات جاهلیت و ادیان باطله را زیر پا گذاشت و نسخ جمیع کتب کرد و ختم دایره نبوت به وجود شریفش شد؛ سلطان دنیا و آخرت و متصرف در تمام عوالم بود-بإذن الله- تواضعش با بندگان خدا از همه کس بیشتر بود. کراهت داشت که اصحاب برای احترام به او به پا خیزند. وقتی وارد مجلس می شد، پایین می نشست. روی زمین طعام میل می فرمود و روی زمین می نشست و می فرمود:«من بنده ای هستم، می خورم مثل خوردن بنده و می نشینم مثل نشستن بنده.
* پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در عین حالی که یک موجود الهی بود، به او نسبت می دهند که فرمود:«لیغان علی قلبی و انی لاستغفر الله فی کل یوم سبعین مره». همین معاشرت کردن با اشخاصی که ناباب بودند، موجب کدورت می شود.
یک کسی که دائم الحضور باید باشد پیش محبوبش، اگر یک نفر که خیلی صحیح و خوبی است، پیش او برود و مثلاً بخواهد مسأله بپرسد، لکن این باز می دارد او را به همین مقدار، از آن مرتبه ای که می خواهد باشد، در عین حال که این هم حضور است، این آدمی که با او صحبت می کند در نظر او از مظاهر است؛ لکن از آن مرتبه ای که او می خواهد دائم الحضور باشد در آن مرتبه بازش می دارد.«لِیُغانُ علی قلبی و انی لاستغفر الله فی کل یوم سبعین مره» یک چنین چیزی از پیغمبر نقل شده است، که اشتغال به این طور مسائل، حجاب است برای ما؛ و ما باید از این حجاب بیرون بیاییم.
* فرموده حضرت رسالت پناه صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود:«ما اوذی نبیٌ مثل ما اوذیت» یعنی«اذیت نشد پیغمبری مثل اذیتی که من شدم» نیز به این بر گردد، زیرا که هر کس عظمت و جلالت ربوبیت را بیشتر ادراک کند و مقام مقدس حق جل و علا را زیادتر بشناسد، از عصیان بندگان و هتک حرمت آن ها بیشتر متأثر و متألّم گردد، و نیز هر کس رحمتش و عنایت و لطفش به بندگان خدا بیشتر باشد، از اعوجاج و شقاوت آن ها بیشتر اذیت می شود، و البته خاتم النبیّین صلی الله علیه و آله و سلم، در این مقامات و سایر مدارج کمالیه از انبیا و اولیا و سایر بنی الانسان کامل تر بوده، پس اذیت بیشتر و تأثرش بالاتر بوده است.
* آنی که«لا یعرفه الا من خوطب به» یعنی خود رسول اکرم، یعنی واسطه هم نمی تواند بفهمد، جبرئیل هم نتوانسته است. جبرئیل امین هم یک واسطه ای بوده است که خوانده است بر حضرت، این آیاتی که از غیب بر او وارد شده است و مأمور شده است که برساند، اما آن هم،«من خوطب به» نیست. «من خوطب به» فقط خود رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است و دیگران هم که به واسطه آن نوری که از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در قلب آن تعلیم نورانی ای که از قلب او به قلب خواص او بوده است، به واسطه او فهمیده اند.
هفته نامه افق حوزه/ شماره406