نگاهي كوتاه به زندگي شهيد بابايي
ايشان در سال 1329 در شهرستان قزوين ديده به جهان گشود. بعد از گذراندن تحصيلات خود، در سال 1348 در حالي كه در رشته پزشكي پذيرفته شده بود، داوطلب تحصيل در دانشكده خلباني نيروي هوايي شد. پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتي خلباني، جهت تكميل دوره به كشور آمريكا اعزام شد. در اين مدت، دوره آموزش خلباني هواپيماي شكاري را با موفقيت به پايان رساند. و پس از بازگشت به ايران در سال 1351 با درجه ستوان دومي در پايگاه هوايي دزفول مشغول به خدمت شد.
همزمان با ورود هواپيماي F-14 به نيروي هوايي، شهيد بابايي در دهم آبان ماه 1355 براي پرواز با اين هواپيما انتخاب شد.
ايشان در هفتم مردادماه 1360 از درجه سرواني به سرهنگ دومي مفتخر گرديد و در سال 1362 ضمن ترفيع به درجه سرهنگ تمامي رسيد و به ستاد فرماندهي در تهران اعزام گرديد. سرانجام در تاريخ هفتم ارديبهشت ماه 1366 به درجه سرتيپي مفتخر شد. و در همان سال در روز عيد قربان در حين عمليات برون مرزي به شهادت رسيد.
* خاطره اي از خانم اقدس بابايي
عباس، تفكرش هم عبادت بود و هم ذكر، پدرم مرحوم حاج اسماعيل بابايي باغ كوچك انگوري در شهرستان قزوين داشت. يك روز جهت برداشت محصول باغ، همراه خانواده به باغ رفته بوديم. عباس كه در آن روزها نوجواني بيش نبود با مشاهده خوشه انگور كه بر روي ساقه يكي ار تاكه خودنمايي مي كرد، از پدرم خواست تا لحظه اي خوشه انگور را از ساقه جدا نكند. در حالي كه همه از خواسته او شگفت زده شده بوديم، بي درنگ رفت، وضو گرفت و دو ركعت نماز شكر به جا آورد. پس از لحظه اي به آرامي آن خوشه را چيد و در سبد گذاشت. او به هنگام جدا كردن انگور از ساقه اش به ما گفت:
نگاه كنيد! خداوند چقدر زيبا و ديدني دانه هاي انگور را در كنار هم قرار داده است. بوته انگوري كه در زمستان خشك به نظر مي رسد در فصل بهار چهره اي سبز و شاداب به خود مي گيرد و ميوه آن به زيبايي رنگ آميزي مي شود.
اين عادت عباس بود كه هنگام خوردن انواع ميوه ها آنها را به دقت نگاه مي كرد و براي اين كارش توجيه زيبايي داشت. و مي گفت ما بايد بر روي نعمت هاي الهي به طور عميق فكر كنيم و از آنها سطحي نگذريم.
نگاهي كوتاه به زندگي شهيد بابايي