انسان بخاطر حجابھاى تاريكى و نورى نمى تواند به معدن بزرگى برسد. حجابھاى تاريكى
ھمان عالم طبیعت است كه آنرا ديده و حس مى كنیم البته بعضى از عالمھاى مثال نیز به
حجابھاى تاريكى ملحق مى شوند. حجابھاى نورى نیز از آنجا شروع مى شود كه انسان با
واگذاشتن ماده و شكل از عالم طبیعت ترقى ، نفس خود را مجرد از اين دو ديده ، نفس و
حقیقت او بدون پوسته ماده و شكل براى او آشكار شده و نفس خود را امر بزرگى ببیند. و با
بقاى حجابھاى نورى در معارف كشفى بر او گشوده مى شود و آنگاه باندازه اى كه اين
حجابھا كنار رفته و در عوالم نورى انديشه نمايد، علم به مبداء، معاد و حقايق مقامات دينى
كه در اين آيه آمده است : « و كسى كه به خداوند، فرشتگان ، كتابھا و پیامبران او و روز
قیامت ايمان آورد … » براى او منكشف مى شود. تا جايى كه ديدگان دلھا حجابھاى نورى را
پاره كرده و به معدن بزرگى برسد؛ و در اين ھنگام به مقام قرب رسیده ، و با مشاھده جلوه
ھاى نامھا و صفات خداوند رستگار شده و از زائرين و پناه داده شده ھاى او محسوب مى
گردد. و خلاصه خداوند با لطف خود براى اھل اين عالم خانه اى ھمجنس عالم خودشان قرار
داده تا از فیض زيارتش محروم نمانده و براى اين خانه نیز عباداتى را مقرر داشته كه باعث
آماده نمودن ديدار كننده و شايسته گرداندن او براى ديدار خانه حقیقى اش مى گردد.
کتاب المراقبات