مادر! چشم به راهم نباش
با حالت قهر و ناراحتی بهش گفتم:"تا کِی باید چشم به راهت باشم؟ نمی تونی بفهمی من چی می کشم..؟” گفت:"این بار که برگردم، نمی رم، تو هم چشم به راه نباش…” پیکرش که تشییع شد، نه رفت و نه مرا چشم به راه گذاشت.
راوی: مادر شهید هادی مختاری دلیر