یک طلبه شهید؛ نگذاريد دنیا شما را بازي دهد
از مسئولين عزيز نظام جمهوري اسلامي عاجزانه خواستارم كه در كنار همه مشكلات به مسائل نسل جوان اهميت بيشتري بدهند، اينها سرمايه هاي آينده كشور و نهضت جهاني اسلام هستند. سعي كنيد امانتدار خوبي براي سربازان امام زمان (عج) باشيد.
دانشجو و طلبه بسيجي شهيد ايوب پورخوش سعادت فرزند حسن به سال 1340 در شهر فومن در خانواده اي متدين تولد يافت. پس از گذران دورۀ كودكي، وارد مدرسه شد و تا سال چهارم متوسطه به ادامه تحصيل پرداخت.
پس از پشت سرگذاشتن سال چهارم دوره متوسطه كه مصادف بود با سال 1357 و اوج مبارزات مردم عليه رژيم پهلوي، در حالي كه 17 سال بيشتر نداشت، با درك و معرفت فراوان و همچنين احساس مسئوليتي خطير، پا به عرصه مبارزه و ايفاي تعهد خويش به اسلام و رهبري حضرت امام نهاد.
شهید نقش خود را از طريق نوشتن مقاله هاي پرشور و افشاگرانه، قرائت آنها در مساجد شهر و گاهي به واسطه تهيه تابلو و تكثير اعلاميه هاي امام خميني (ره) و نصب آنها در اماكن عمومي شهر، به صورت مخفيانه ايفا ميكرد و حضور او در تظاهرات خياباني سال 57 كاملاً مشهود بود.
با پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن ماه 57، به جهت پاسداري از اين انقلاب، مدتي با نهاد كميته انقلاب اسلامي شهرستان فومن كه براي نظارت بر اماكن عمومي و مبارزه با مفاسد تشكيل شده بود، همكاري نمود. در سال 1358 با استعداد و توانايي علمي كه داشت، توانست در دانشگاه تربيت معلم تهران، در رشته كارشناسي جغرافيا پذيرفته شود. در مدت يكسالي كه در دانشگاه بود (تا پيش از تعطيلي دانشگاهها به دستور امام)، عضو هسته مركزي انجمن اسلامي دانشگاه مذكور بود و نقش چشمگيري در هدايت فكري دانشجويان داشت.
با تعطيلي موقت دانشگاهها، مدت يكسال در دبيرستان هاي شهرستان فومن به تدريس معارف اسلامي پرداخت و پس از آن به خاطر علاقه اي كه به كسب معارف اسلامي و علوم ديني داشت، در آزمون ورودي مدرسه عالي شهيد مطهري تهران شركت نمود و موفق به تحصيل در اين مدرسه عالي شد و از دانشگاه تربيت معلم انصراف داد.
پس از چندي به پيشنهاد نماينده حضرت امام در منطقه فومن، اتحاديه انجمن اسلامي دانشآموزان را در اين شهرستان تأسيس كرد و حضور وي در اين نهاد، منشاء تحولات فكري عظيمي در ميان نوجوانان، دانشآموزان و دانشجويان اين سامان شد.
پس از شروع جنگ تحميلي بود كه فقط به تحصيل علم بسنده نكرد، بلكه داوطلبانه عازم جبهه شد و در ميان رفت و آمدهاي پي در پي، در چند عمليات جنگي شركت نمود و حتي از چند ناحيه نيز مجروح گرديده و به افتخار جانبازي نايل آمد.
بعد از جانبازي، سوداي وصال يار او را آزرده تر مي ساخت و ديگر تاب تحمل اين دنياي مادي را نداشت. براي بار آخر به سوي ميادين نبرد در جبهه هاي حق عليه باطل شتافت، تا آنكه بعد از دلاوري و رشادت ها، سرانجام در هفتم اسفند 1365 در عمليات كربلاي 5 در محل شلمچه به پايگاه بلند و ملكوتي شهادت دست يافت و آسماني شد.
وي انساني نجيب، دلسوز و خويشتن دار بود و در عمل اخلاص داشت. همچنين در ازاي كارهايي كه به او محوّل ميشد، هيچگونه توقعي نداشت. بهرهگيري از چشمه حيات بخش قرآن و جديت در تحصيل معارف ديني، شخصيت روحاني و معنوي او را تكامل بخشيده و از او، انساني شايسته و با فضيلت ساخته بود.
بخشی از وصیت نامه شهید
با سلام و درود به پيشگاه با عظمت حضرت ختمي مرتبت محمد ابن عبدا… (ص) و جانشين به حق او مظلوم تاريخ، حضرت علي علیه السلام و دخت گرانمايه آن مقام با عظمت كوثر اهل بيت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و يازده ذريّه پاك آن حضرت ، به خصوص امام غائب اميد صالحان و مصلحان حضرت مهدي (عج) و نايب بر حقش حضرت امام خميني.
امروز كه به سرزمين عمر خود نظر می کنم, غبار بيست و پنج بهار بر آن نشسته است و متاعي جز خار حسرت براي چيدن, آماده نمي بينم.
حسرت از دست دادن فرصت ها، كفران نعمت ها و غفلت ها.
حسرت پي نبردن به رمز و راز هستي، حسرت نشناختن خود و خداي خود.
حسرت پند نگرفتن از تاريخ انسانها.
خداوند در اين مدت نعمت هاي بي شماري را به من عنايت نمود ولي من به نحو صحيح از آنها استفاده ننمودم.
يكي از اين نعمت ها، زندگي در جامعه اي است كه خانه اهل بيت علیهم السلام است و در كنار رهبري كه وارث تمامي پيامبران و فرياد همه مظلومان است و زندگي در فضايي كه از بوي خون شهيدان عطرآگين است.
اين نعمت شايسته را شكري عظيم مي بايست نمود كه ننموده ام.
نعمت ديگر خداوند به من، داشتن پدر و مادري دلسوز و دوستدار اهل بيت است كه در دامن پر مهرشان هميشه آواي عشق حسين علیه السلام و انتظار مهدي (عج) را در گوشم زمزمه مي كردند.
پدر و مادري كه هيچگاه نتوانستم و نخواهم توانست پاداش زحمات بي دريغشان را بدهم، جز آنكه از خداوند برايشان طلب علوّ مقام و عزت نمايم.
خداوند به من نعمت هاي بي شمار ديگري نيز عنايت كرده است و اكنون در آتش حسرت عدم شكر اين نعمت ها مي سوزم. شايد با آب خون، آتش افروخته در جانم خاموش گردد.
اي برادران و اي خواهران! شما را به اخلاص در عمل و صبر و استقامت در طاعت و شكر نعمت سفارش مي كنم خدا را دوست بداريد. با عشق به لقاء او زندگي كنيد. به رحمتش اميدوار باشيد از رشته پيوند با درگاه الهي يعني ائمه معصومين عليهم السلام يك لحظه غافل نباشيد كه هر چه داريم به واسطه فيض وجود آنان است.
خود را وقف انقلاب اسلامي كنيد و آماده سربازي در هر يك از سنگرهاي خالي اين انقلاب باشيد.
كينه دشمنان اسلام را در كنار حب الهي در دل خود بپرورانيد.
يك لحظه از امام عزيزمان كه عزت بخش مسلمين است، غافل نباشيد.
از مسئولين عزيز نظام جمهوري اسلامي عاجزانه خواستارم كه در كنار همه مشكلات به مسائل نسل جوان اهميت بيشتري بدهند، اينها سرمايه هاي آينده كشور و نهضت جهاني اسلام هستند. سعي كنيد امانتدار خوبي براي سربازان امام زمان (عج) باشيد.
اي امت حزب ا… با وحدت خود مشت محكمي بر دهان توطئه گران چپ و راست بزنيد و در مقابله با دسيسه هاي دنيا گرانه شياطين، به سيرة “هيهات منّاالذّلّۀ “امامان ما عمل نماييد.
در صحنه حضور داشته و همواره ياور صديق اماممان باشيد.
و سخن آخر اينكه:
اي انسانها! دنيا زيباست، آري زيباست و لكن زيباترين نيست.
دنيا را به بازي بگيريد و نگذاريد شما را به بازي بگيرد. از روي اين پل با سرافرازي بگذريد و ذلت پاي بندي به آن را بر خود حرام نمائيد.
سعي كنيد هميشه دنبال زيباترين باشيد، كه جز با عشق به دست نمي آيد و جز در جان در جاي ديگر نمي نشيند؛ و آن عشق به خداست كه رضوان الهي را به دنبال دارد.
افق حوزه