شرح دعای سحر(۱۲)
درخواست شريفترين مراتب شرافت نشانه همّت متعالى انسانى است
انسان هاى عارفِ با همّت در ترنم سحرگاهى شان با محبوب مطلق و شريف بى همتاى نظام هستى ، عالىترين مراتب شرافت او را مسئلت دارند و درخواست مى كنند به حق تمام مراتب شرافت خود دعايشان را مستجاب کند.
در ادامه شرح دعای سحر بررسی شريفترين مراتب شرافت باریتعالی
«اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ وَكُلُّ شَرَفِكَ شَريفٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِشَرَفِكَ كُلِّهِ»
خداوندا! از تو درخواست مىكنم شريفترين مراتب شرافتت را، در صورتى كه تمام مراتب آن شريف است، خدايا! پس درخواست مىكنم به حق تمام مراتب شرافتت.
«شرف» همان علوّ و برترى به حسب صفات است، و «شريف» اسم براى ذات اقدس اله است به اعتبار علوّ صفاتش از آن حيث كه درك آن ممكن نيست. آن اصلِ اصيل و آن نكته عرشى كه همه موحّدان، چه فلاسفه و چه اصحاب حكمت متعاليه و چه سالكان و صاحبدلان و چه عارفان و صاحبان ذوق، در آن اتفاق نظر دارند اين است كه: «وجود» خير و شريف و نور و بهاء است، و «عدم» شر و پست و ظلمت و كدورت است. و وجود است كه همه اشيا مشتاق آن و همه حقيقت وجود شرف محض است و هر شرفى مظهر شرافت اوست.
موجودات طالب آن هستند، زيرا محور و منبع و سرچشمه هر خير و شرفى، وجود است. و بازگشت هرچه خير و شرف و حقيقت و نور است به وجود خواهد بود. پس حقيقت وجود و اصل هستى مىشود شرف محض، و هر شرفى مظهر شرافت اوست.
خداوند سبحان از آن جهت كه شريف است، معالى امور را دوست مىدارد و امور پَست مبغوض اوست، «عن حسين بن على عليهالسلام قال رسول اللّه صلى الله عليه وآله: اِنَّ اللّه يُحِبُّ مَعالِىَ الأمورِ وَ اَشرافَها و يَكْرُهُ سَفسافها» ، وجود مبارك سالار شهيدان عالم حسين بن على عليهماالسلام از وجود مقدس رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل مىكند كه ذات اقدس اله كارهاى بزرگ و والا را دوست مىدارد و كارهاى پَست را ناپسند مىشمرد.
بارى! انسان سالك در پيمودن راه عرفان و نيل به مقام منيع خلافت اللّهى، احتياج مبرم به شرافت دارد، بدون مظهر كامل خداى شريف شدن، ممكن نيست، گرچه دارا شدن هر اسمى از اسماى حسناى الهى براى سالك ساعى شرفى عظيم است ولى درخواست شريفترين مراتب شرافت نشانه همّت متعالى انسانى است كه خواهان «وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً» مىباشد. اين انسانهاى عارفِ با همّت در ترنم سحرگاهىشان با محبوب مطلق و شريف بىهمتاى نظام هستى اين چنين زمزمه مىكنند:
«اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ شَرَفِكَ بِاَشْرَفِهِ»، اى خدا! اى مهربان! اى عزيز مطلق و اى شريف بى بديل، عالىترين مراتب شرافت تو را مسئلت دارم، اى حقيقت هستى اگرچه تمام مراتب شرافت تو شريف و عالى است، حال كه چنين است پس از تو درخواست مىكنم به حق تمام مراتب شرافتت دعايم را مستجاب نما.
* گستره سلطنت خداوند سبحان
«اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِاَدْوَمِهِ وَكُلُّ سُلطانِكَ دآئِمٌ، اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ»
خداوندا! از تو درخواست مىكنم جاويدترين سلطنت و ابدىترين مقام پادشاهيت را، در صورتى كه تمام آن ابدى و جاويد است، خدايا! پس درخواست مىكنم به حق تمام مقام سلطنت و پادشاهيت.
سلطنت خداوند سبحان بر تمامى مراتب وجود گسترده شده است، و هيچ چيزى نيست جز اين كه تحت سلطنت و مالكيت او واقع شده است. و او غلبه تامّ بر همه اشيا دارد، و هرگونه غلبه و سلطهاى ظهور غلبه و سلطه است.
حضرات اهل معرفت مىگويند: خداوند متعال در حضرت غيب به وسيله فيض اقدس بر اسما و صفات الهى و صور اسما، يعنى اعيان ثابته، سلطنت دارد و در حضرت شهادت به وسيله فيض مقدس بر ماهيات كلى و هويات جزئى سلطنت دارد، منتهى بروز سلطنت تامّه به هنگام بازگشت همه موجودات به سوى او و معاد عالم صورت مىگيرد. «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ للّهِِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» ، وحدانيت و پادشاهى منحصرانه به خدا بروز مىكند.
وحدانيت و سلطنت مطلق خداى سبحان در قيامت بروز و ظهور مىكند
ملك و ملكوت و دنيا و آخرت از آن اوست، او سرپرست مطلق، فرمانرواى بىمنازع و مالك بى مشارك دنيا و آخرت است، اين حقيقت هم اكنون ثابت است، ولى در جهان آخرت بهتر روشن مىشود، يعنى مالكيت و سلطنت مطلق او در آن روز ظهور مىكند.
قرآن كريم خداى سبحان را به «واحد قهّار» مىشناساند و در قيامت نيز با همين اسم ظهور مىكند، واحد قاهر، واحدى است كه ديگران را تحت قهر خويش قرار مىدهد، چنين واحدى همتا نخواهد داشت، زيرا اگر واحدى باشد كه ثانى هم در كنارش باشد، آن واحد، قاهر نيست، چون آن ثانى مانند اين واحد است و زير پوشش او نرفته است، ولى اگر واحدى باشد كه هيچ غيرى در قبالش نباشد و جايگاهى نيابد، او مىشود واحد قهار كه قهرش همه را مىپوشاند.
بارى! انسان سالك وقتى پى برد كه نفسناطقه انسانى مجرد است، و هر موجود مجردى ابدى و جاويدان است، و در پرتو اين معرفت تمام سعى او در تأمين ابديت خويش است، اصلاً در امور گذرا و فانى نمىانديشد و چيزى كه زوالپذير باشد را طلب نمىكند.
در مسير خلافت اللّهى نيز وقتى سلطنت الهى را مسئلت مىكند تا متّصف به اين وصف خدايى گردد، دعاى خود را اين گونه مطرح مىكند: «اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ مِنْ سُلْطانِكَ بِاَدْوَمِهِ»، خدايا! مىخوهم مظهر كامل سلطان تو باشم، سلطنت جاويدان تو را داشته باشم، اگرچه تمام مراتب سلطنت تو جاوى و ابدى است. خدايا! براى اجابت اين دعا تو را به تمام مراتب سلطنت و پادشاهيت سوگند مىدهم: «اَللّـهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِسُلْطانِكَ كُلِّهِ».
گرچه دانم كه بجايى نبرد راه غريب
من ببوىِ سرِ آن زلفِ پريشان بروم
دلم از وحشتِ زندانِ سكندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملك سليمان بروم
حجت الاسلام و المسلمین سید علی طباطبایی
افق حوزه