✅بین حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) اشتراکات و شباهت هایی زیادی وجود دارد که در روایات، به برخی از آنان اشاره شده است.
1⃣هر دو در طفولیّت مادر خویش را از دست دادند!
حضرت خدیجه(س) مادر حضرت فاطمه(س) در دهم بعثت، یعنی سه سال قبل از هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه، رحلت نمود.
دهم جمادی الآخر سال پنجم نیز، سال ولادت حضرت فاطمه(س) می باشد، که بدین ترتیب، حضرت فاطمه(س) در زمان رحلت مادر، پنج سال داشتند.(۱)
حضرت فاطمه(س) مادر حضرت زینب(س) نیز در یازدهم هجری، در حالی که حضرت زینب(س) پنج سال داشتند، به شهادت رسید.(۲)
2⃣لقب هر دو بانو《صدّيقة》بود!
در زیارتی به حضرت فاطمه(س) این گونه سلام داده شده است :
?《السَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الشَّهِيدَةُ》
♦️سلام بر تو ای صدّيقه شهيده!(۳)
در زیارتی به حضرت زینب(س) این گونه سلام داده شده است :
?《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ أَيَّتُهَا الصِّدِّيقَةُ الْمَرْضِيَّةُ》
♦️سلام بر تو ای صدّيقه مرضیه!(۴)
3⃣هر دو《عالمة》 بودند!
عمار می گوید :
روزی همراه امام علی(ع) بر حضرت فاطمه زهرا(س) وارد شدیم.
هنگامی که نگاه فاطمه(س) به علی(ع) افتاد، فرمود :
?《اُدْنُ لاُِحَدِّثَکَ بِما کانَ وَبِما هُوَ کائِنٌ وَبِما لَمْ یَکُنْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ حِیْنَ تَقُومُ السّاعَة》
♦️علی جان! نزدیک بیا تا تو را از آنچه که در گذشته بوده و اتفاق افتاده و آنچه در حال به وقوع پیوستن است و آنچه که به وقوع نپیوسته و در آینده رخ خواهد داد تا روز قیامت؛ زمانی که محشر برپا می شود، خبر دهم!
عمار می گوید :
?《فَرَأَیْتُ أَمِیرَالْمُوْمِنِینَ(ع) یَرْجِعُ الْقَهْقَرَی فَرَجَعْتُ بِرُجُوعِهِ》
♦️در این هنگام؛ دیدم آن حضرت(ع) عقب عقب برگشت و من نیز با بازگشت ایشان، برگشتم.(۵)
زینب کبری(س) دختر همچین مادری است که در زمان حضور امیرالمؤمنین(ع) در کوفه برای زنان آنجا تفسیر قرآن ارائه میداد.(۶)
در روایتی امام سجاد(ع) خطاب به زینب کبری(س) فرمود :
?《يَا عَمَّةِ! أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ》
♦️اى عمّه! تو بحمدالله درس ناخوانده دانائى و نیاموخته ی خردمند.(۷)
4⃣هر دو عابدة روزگار خویش بودند!
امام حسن مجتبی(ع) در این باره می فرماید :
?《رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ(س) قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ》
♦️مادرم فاطمه(س) را در شب جمعه ای دیدم که در محرابش ایستاده بود و پیوسته در حال رکوع و سجده بود تا اینکه روشنایی صبح نمایان شد و از او شنیدم که برای مردان و زنان مومن دعا می کرد.(۸)
در روایت دیگری آمده است که؛
?《مَا کَانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ کَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا》
♦️در بین این مردم، کسی عابدتر از حضرت فاطمه زهرا(س) نیست، آنقدر در نماز میایستاد که قدمهایش ورم میکرد.(۹)
حضرت زینب کبری(س) نیز شبها به عبادت میپرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به (عابده آل علی) شد.
شب زندهداری او حتی در شب دهم و یازدهم محرم، ترک نشد.
فاطمه(س) دختر امام حسین(ع) میگوید :
?《اَمَّا عَمَّتِي زِينَب فَاِنَّها لَم تَزل قَائِمِة فِی تِلکَ الَّليلَة، (اَی العاَشِرَة مِنَ اَلمُحَرَّمِ) فِی مِحرَابِها》
♦️عمه ام زینب در تمام شب عاشورا در محل عبادتش ایستاده بود و به پروردگار خویش استغاثه می کرد.(۱۰)
ارتباط حضرت زینب (س) با خداوند آنگونه بود که امام حسین(ع) در روز عاشورا هنگام وداع، به خواهرش فرمود:
?《يَا اُختَاه! لَا تَنسِينِی فِي نَافِلَة الَّليلِ》
♦️خواهرم! مرا در نماز شب، فراموش نکن.(۱۱)
5⃣هر دو بانو جان امام زمان خویش را نجات دادند!
بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، اصحاب سقیفه و مهاجمین، به خانه وحی یورش بردند.
و در پی آن، نسبت به حضرت فاطمه(س)، جسارت و اهانت ها کردند و وجود مبارک ایشان را با لطمات و صدمات وارده، مجروح ساختند و امام علی(ع) را دست بسته برای بیعت به مسجد بردند.
در این هنگام، زهرای مرضیه(س) با تن مجروح، خود را به زحمت به مسجد رسانید و دید که عمر شمشیر بر روی گردن علی(ع) گذاشته و او را تهدید به بیعت می کند که اگر نکند، او را خواهد کشت.
در این هنگام فاطمه زهرا(س) خطاب به غاصبین فرمود :
?《خَلُّوا عَنْ أبنِ عَمّي!
فَوَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لأََنْشَرَنَّ شَعْرِي وَ لأََضَعَنَّ قَميصَ رَسُولِ اللّهِ(ص) عَلي رَأْسي وَ لأََصْرُخَنَّ اِلَي اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعالي فَما ناقَةُ صالِحٍ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنّي وَ لاَ الْفَصيلُ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنْ وُلْدِي!》
♦️رها کنید پسر عموم را! قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از علی(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد بر می آورم.
یقین بدانید که ناقه ی صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه ی آن ناقه، نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.
در این هنگام؛ عمر در این هنگام خطاب به ابوبکر گفت :
?《أَلاَ تَأْمُرُ فِيهِ بِأَمْرِكَ؟》
♦️آیا دستور نمی دهی کار را تمام کنیم؟!!
ابوبکر گفت :
?《لاَ أُكْرِهُهُ عَلَى شَيْءٍ مَا كَانَتْ فَاطِمَةُ(ع) إِلَى جَنْبِهِ》
♦️مادامی که فاطمه(س) در کنار علی(ع) است، او را به چیزی مجبور نمی کنم!
آن گاه حضرت فاطمه(س) همراه حسنین(ع) برای نفرین به سوی قبر رسول خدا(ص) حرکت کرد که در بین راه سلمان، به دستور امام علی(ع) حضرت فاطمه(س) را منصرف کرد.
وقتی ابوبکر این صحنه را دید، فورا پیش آمد و دست خود را بر روی دست بسته ی امام علی(ع) به عنوان بیعت کشید و بدان اکتفا کرد و علی(ع) را رها کرد.(۱۲)
در مقاتل هست که پس از شهادت امام حسین(ع) شمر بلافاصله دستور یورش و غارت خیام را داد.
حضرت زینب(س) در این هنگام درون خیمه در کنار بستر امام سجاد(ع) بود.
چون امام(ع) بر اثر شدت بیماری قادر به حرکت نبود و حتی قدرت نشستن و برخاستن را هم نداشت.
در این هنگام عدهای از سپاه ابن سعد با شمر به خیمه امام(ع) حمله کردند.
به نقل از منتظم، عمر بن سعد دستور به قتل امام سجاد(ع) را داده بود و در این هنگام؛
?《فَوَقَعَت عَلَيهِ زَینَبُ(س) وَ قَالَت :
وَاللِه لَا يُقتَلُ حَتَّى اُقتَلَ فَرَقَّ لَهَا وَ کَفَّ عَنهُ!》
♦️حضرت زینب کبری(س) چون از قصد شمر و یارانش مطلّع شد، امام(ع) را در آغوش کشید و فرمود :
به خدا قسم او کشته نمی شود مگر اینکه من کشته شوم!
آنان به ناچار دست از او کشیدند و گفتند که او را به همان بیماریش واگزارید و همین بیماری او را بس است و سپس منصرف شدند و خیمه را ترک کردند.(۱۳)
در جایی دیگر نیز این امر اتفاق افتاد و آن هنگامی بود که ابن زیاد در مجلس خود بر امام سجاد(ع) خشمگین شد و دستور داد :
?《اذْهَبُوا بِهِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ》
♦️او را ببرید و گردنش را بزنید.
در اين هنگام حضرت زينب(س) خود را سپر امام سجّاد(ع) قرار داد و خطاب به ابن زياد، فرياد زد :
?《يَا ابْنَ زِيَادٍ! حَسْبُكَ مِنْ دِمَائِنَا》
♦️اى پسر زياد! آن همه از خون ما ريختى براى تو بس است.
پس دست بر گردن امام سجاد(ع) انداخت و فرمود :
?《وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُهُ فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْنِي مَعَهُ》
♦️اگر قصد كشتن او را دارى، مرا نيز با او بكش.
ابن زياد در اين هنگام از كشتن امام سجّاد(ع) صرف نظر كرد.
و گفت : او را رها كنيد، به گمانم همان بيمارى و رنجورى او را بكشد.(۱۴)
6⃣هر دو برای دفاع از حریم ولایت و امامت خطبه خواندند!
بعد از غصب فدک توسط غاصبان، حضرت فاطمه زهرا(س) وارد مسجد شد و برای مهاجر و انصار خطبه خواند که به خطبه فدکیه معروف شد.(۱۵)
روز دوازدهم محرم سال ۶۱ هجری، وقتی کاروان اسرای کربلا وارد کوفه شد، در بدو ورود حضرت زینب(س) برای کوفیان خطبه خواند که حِذْيَم بن شريك اسدى مى گويد :
?《لَمْ أَرَ وَ اللَّهِ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تَنْطِقُ وَ تُفْرِغُ عَلَى لِسَانِ عَلِيٍّ(ع)》
♦️در آن روز به زينب دختر على(ع) نگريستم كه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او نديدم.
گويا زبان على(ع) در كام اوست و با زبان اميرمؤمنان على(ع) سخن مى گويد.(۱۶)
7⃣هر دو با دشمن احتجاج کردند!
حضرت فاطمه(س) بعد از غصب فدک خود در مسجد حاضر شد و با غاصبین به احتجاج پرداخت.(۱۷)
حضرت زینب(س) بعد جریان کربلا، هم با عبیدالله بن زیاد در کوفه و هم با یزید لعین در شام، به احتجاج پرداخت.(۱۸)
8⃣در مورد هر دو، آمده است که هر دو به پیامبر اکرم(ص) متوسل شده اند!
هنگامی که حضرت فاطمه(س) بین در و دیوار قرار گرفتند، ناله زنان فرمود :
?《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ، آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》
♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)!
این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!
آه ای فضّه! مرا بگیر به خدا قسم فرزندی که در شکم داشتم کشته شد.(۱۹)
در ظهر عاشورا وقتی حضرت زینب(س) دید دشمن برادرش را محاصره کرده و بدن صد پاره امام(ع) داخل گودال افتاده، رو به مدینه کرد و با صدایی غم انگیز، ندبه کنان خطاب به پیامبر اکرم(ص) عرضه داشت :
?《وامُحَمّداه، صَلّيٰ عَلَيْكَ مَليكُ السَّماء، هَذا حَسَينٌ(ع) بِالعَراءِ، مُرَمَّلٌ بالدِّماء، مُقَطَّعُ الأعضَاءِ..》
♦️وامحمّداه! درود فرشتگان آسمان بر تو، اين حسين(ع) است كه عريان بر خاك افتاده و به خون آغشته شده و اعضايش از هم جدا شده است!(۲۰)
9⃣هر دو بانو مادر شهید بودند!
حضرت فاطمه(س) مادر سه شهید بودند.
۱)حضرت محسن(ع) که در سال یازدهم هجری توسط اصحاب سقیفه و مهاجمین به خانه وحی سقط شد و در مدینه به شهادت رسید.
۲)امام حسن مجتبی(ع) که در سال چهلم هجری توسط معاویه در مدینه به شهادت رسید.
۳)امام حسین(ع) که در سال شصت و یک هجری در کربلا توسط یزید به شهادت رسید.(۲۱)
حضرت زینب(س) نیز در کربلا شاهد پرپر شدن دو فرزند خویش بود به نامهای محمد و عون!
که البته در نقلی این دو شهید فرزند عبدالله بن جعفر از همسری غیر از حضرت زینب(س)، به نام خوصاء دختر حفصة بود و حضرت زینب(س) مادر خوانده این دو فرزند بود.(۲۲)
اما در نقلی دیگر آمده است که؛
عبدالله سه پسر به نام عون داشت :
۱)محمد که فرزند خوصاء دختر حفصة بود.
۲)عون اکبر که مادرش حضرت زینب(س) بود.
۳)عون اصغر که مادرش جمانه دختر مسیب بن نجبه بود.
در اینکه کدام یک از این دو در واقعه کربلا حضور داشتند اختلاف است و معروف است که عون اکبر در کربلا و عون اصغر در واقعه حره در مدینه به شهادت رسیده است.(۲۳)(۲۴)
?هر دو بانو غریبانه دفن شدند!
به نقل از ابن شهرآشوب، آمده است که؛ طبری نقل می کند؛
?《إِنَّ فَاطِمَةَ(س) دُفِنَتْ لَیْلًا وَ لَمْ یَحْضُرْهَا إِلَّا الْعَبَّاسُ وَ عَلِیٌّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَیْرُ》
♦️حضرت فاطمه زهرا(س) شبانه دفن شد، و غیر از عبّاس و على(ع) و مقداد و زبیر كسى در تشیع جنازه آن بانو حاضر نشد.(۲۵)
و در روایات ما نیز وارد شده است که؛
حضرت على(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده بر حضرت فاطمه(س) نماز خواندند.(۲۶)
و در روایتی دیگر علاوه بر اینان؛
نام عبّاس و پسرش فضل و حذیفه و ابن مسعود دیده می شود.(۲۷)
طبق نظریه اول که محل دفن حضرت زینب(س) در شام، و اینکه مورخان علت دفن حضرت(س) در شام را به این توجیه کرده اند که؛
۱)یزید دستور داد که زینب کبری(س) در مدینه نماند و همواره ترس آن داشت که مردم مدینه را علیه او بشوراند و این تبعید اجباری، باعث می شد او را بهتر در شام تحت کنترل قرار دهد.
۲)برخی قائلند که عبدالله جعفر همسر حضرت زینب(س) در آنجا صاحب باغ و مزرعه بوده است.
۳)برخی علت هجرت زینب کبری(س) را به خاطر در امان ماندن از حوادثی چون واقعه حرّه و کشتار مردم مدینه به دستور یزید دانسته اند.
۴)برخی نیز علت هجرت زینب کبری(س) به شام را، خشک سالی و بلایای طبیعی رخ داده در مدینه می دانند.
به هر حال؛ ایشان در منطقه شام غریبانه دفن شدند و اطلاعاتی زیادی دراین زمینه در دسترس نیست.(۲۸)
1⃣1⃣قبر مطهر هر دو بانو نامعلوم است!
پیکر حضرت فاطمه(س) به سبب دفن پنهانی، محل دفن برای مردم مخفی ماند و هیچگاه قبر آن حضرت(س) مشخص نشد.
در عین حال در منابع تاریخی و حدیثی چند نقطه به عنوان محل دفن فاطمه(س) ذکر شده است :
۱)خانه حضرت فاطمه(س)(۲۹)
۲)بین قبر مطهر و منبر حضرت پیامبر(ص) در مسجد النبی(ص)(۳۰)
۳)قبرستان بقیع(۳۱)
۴)در خانه عقیل که بعدها با دفن عباس بن عبدالمطلب، محل دفن ائمه بقیع و دیگر بنیهاشم شد.(۳۲)
در مورد محل دفن حضرت زینب(س) نیز سه دیدگاه وجود دارد :
۱)شام : مشهور این است که قبر حضرت زینب(س) در شام است. این مکان اکنون در جنوب دمشق قرار دارد. به سبب وجود حرم حضرت زینب (س)، این منطقه «شهرک السیدة زینب(س)» نام گرفته است.(۳۳)
۲)مصر : برخی از مورخان قبر زینب(س) را در مصر دانستهاند.(۳۴)
این بارگاه در قاهره در منطقه سیدة زینب قرار دارد و به مقام السیدة زینب(س) و مسجد السیدة زینب(س) مشهور است.
۳)قبرستان بقیع مدینه : برخی از مورخان، قبرستان بقیع در مدینه را محل دفن ایشان دانستهاند.(۳۵)
?اما با همه این مشابهت ها، تفاوتی که هست این است که؛
بعد از غصب فدک توسط غاصبان، حضرت فاطمه زهرا(س) وارد مسجد شد و برای مهاجر و انصار خطبه خواند.
ایشان در قالب سه حجاب وارد مسجد شدند و در انظار عموم قرار گرفتند.
۱)حجاب ظاهری ايشان با استفاده از خمار و جلباب!
که در منابع آمده است :
?《لاثَتْ خِمارَها عَلی رَأْسِها وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها》
♦️حضرت زهرا(س) خمار را به سر کردند و آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود.
(خمار : روسری ای كه روی گردن و سينه را کاملا می پوشاند.)
(جلباب : نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند. شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی باشد.)
۲)حجاب پيكره ی ظاهری حضرت(س) به وسیله جماعت زنان!
?《وَ أَقْبَلَتْ فی لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها》
♦️حضرت زهرا(س) در میان گروهی كه به اصطلاح هم سن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت كردند.
۳)حجاب به واسطه پرده ای که میان زنان و مردان نصب شد.
?《فَنيطَتْ دُونَها مُلاَءةٌ》
♦️سپس ميان حضرت(س) و مردم پرده ای نصب شد.
و ایشان بعد از ایراد خطبه به خانه بازگشت.(۳۶)
اما مظلومیت حضرت زینب(س) همین جا بس، که وقتی در یک صفر سال ۶۱ هجری، وقتی کاروان اسرای کربلا وارد کاخ یزید شد، مجلسی رسمی متشکل از بزرگان شام و نمایندگان ادیان در کاخ تشکیل شد.
و در این هنگام، به دستور یزید، اسراء را وارد مجلس کردند در حالی که چشم ها، همه به اسراء می نگریستند.
در این حین حضرت زینب(س) خطاب به یزید لعین فرمود :
?《یَابنَ الطُلَقَاء! اَ مِنَ العَدلِ يَابن الطُّلقاءِ تَخديرُكَ حَرائِرِك وَ اماءَكَ وَسُوقُك بَناتِ رَسُولِ اللهِ(ص) سَبايَا؟
قَد هَتكْتَ سُتورَهَنَّ وَ ابْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الأعْداءُ مِن بَلَدٍ الى بَلَدٍ وَ يَسْتَشرِفْهُنَّ اهْلُ المناهِلِ وَالمعاقِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجوهَهُنَّ القريبُ والبعيد!》
♦️آيا اين از عدالت است كه همسران و كنيزانِ خودت را در پشت پردهها قرار دادهاى، ولى دختران رسول خدا(ص) را به عنوان اسير، روانه كردهاى، پردههاى حرمت آنان را دريده، چهرههايشان را آشكار ساخته و زير سلطه دشمنان از شهرى به شهرى مي گردانى، آنگونه كه مردم شهرها و آبادىها و قلعهها و بيابانها به آنان مي نگرند و دور و نزديك، چهره آنان را تماشا می كنند؟(۳۷)
امان از دل زینب(س)!
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
منابع :
۱)الکافی مرحوم کلینی، ج۱، ص۴۵۸، ح۱۰
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۹۵، ص۱۹۶
۳)اقبال الاعمال سید بن طاووس، ج۲، ص۶۲۴
۴)مفتاح الجنان مجلسی، ص۴۱۷
۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۸
۶)ریاحین الشریعة محلاتی، ج۳، ص۵۷
۷)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۵
۸)علل الشرائع شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۲
۹)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۴۱
۱۰)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۴
۱۱)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۵۵
۱۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۳۹
۱۳)المنتظم فی التاریخ ابن جوزی، ج۵، ص۳۴۱
۱۴)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۶
۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۲۳۶
۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۶۲
۱۷)دلائل الامامه طبری شیعی، ص۱۱۱
۱۸)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ص۹۰
/بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴
۱۹)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۲۰)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۳
۲۱)اثبات الوصیة مسعودی، ص۱۵۵
۲۲)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۹۵
۲۳)ابن جوزی، تذکره الخواص، ص۱۷۵
۲۴)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۱۲۲
۲۵)۲۶)۲۷)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۳۶۳
۲۸)زینب الکبری(ص) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۵۹۱
۲۹)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵
۳۰)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۹
۳۱)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۲، ص۵۷۲
۳۲)تاریخ المدینة المنوره نمیری، ج۱، ص۱۰۵
۳۳)السیده زینب(س) شریف القرشی، ص۲۹۹
۳۴)السیده زینب(س) شریف القرشی، ص۳۰۰
۳۵)اعیان الشیعة امین، ج۷، ص۱۴۰
۳۶)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۲۳۶
۳۷)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۴