شاهد امام حسین علیه السلام!
زید بن ارقم
زید که در کوفه ساکن بود، علاوه بر نقل روایت غدیر، بسیاری از احادیث نبوی که در مورد فضیلت اهل بیت علیهم السلام است را نیز نشر داد و بیان کرد.
یکی از مشهورترین این روایات حدیث شریف«ثقلین» است. «یزیدُ بنُ حیانَ عنِ زَید بن أرقَمَبَعدَ ذِکرِ حَدیثِ الثَقلَین: إنی تارک فیکُم الثقلَین کتاب الله… و أهلَ بَیتی، فقُلنا: مَن أهلُ بَیته؟ نساوُهُ؟ قالَ: لا و ایمُ الله أنّ المَأه تَکونُ مَعَ الرّجُلِ العَصرَ مِنَ الدّهرِ ثُمّ یُطَلقهَا فَتَرجِعُ إلی أبیها و قَومِها أهلُ بَیتِهِ أصلُهُ و عَصَبَتُهُ الذینَ حُرِمُوا الصدَقَه بَعدَهُ»
یزید بن حیان از زید بن ارقم پس از بیان حدیث ثقلین: «من در میان شما دو ثقل به یادگار می نهم، کتاب خدا… و اهل بیتم» نقل می کند که: گفتیم اهل بیت علیهم السلام او چه کسانی هستند؟ زنانش؟ فرمود: نه به خدا سوگند، ای بسا زن چند صباحی با مرد زندگی می کند و سپس مرد او را طلاق می دهد و او به سوی پدر و قومش باز می گردد. اهل بیت علیهم السلام او (رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم) ریشه او هستند و گروه او کسانی هستند که پس از او صدقه بر آنها نارواست.
زید تنها به ذکر احادیث بسنده نمی کرد بلکه از صمیم قلب به آن احادیث اعتقاد داشت و بسیار دوستدار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و خاندان آن حضرت بود و در این راه، ثبات قدم داشت، آن چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده: زمانی که آیه شریفه«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی» بر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نازل شد، آن حضرت درباره آن از اصحاب پیمان گرفت. هفت نفر به این پیمان، وفادار ماندند که یکی از آنها همین »زید بن ارقم» بود. از این رو پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلمبا امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت کرده و از یاران ایشان شد، وی در جنگ صفین همراه حضرت مولا علی علیه السلام و از خاصان ایشان بود. ابن ابی الحدید می گوید:«محققان و سیره نویسان نوشته اند که کاتبان وحی، علی علیه السلام و زید بن ثابت و زید بن ارقم بودند.»
وی در دوران امام حسین علیه السلام پیر و فرتوت شده بود، اما با این حال زبان و قلبش همچنان در دفاع از اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فعال بود. سال61ه.ق، در جریان نهضت عاشورا، آن گاه که امام حسین علیه السلام برای مردم کوفه سخنرانی کرد و از اجدادش سخن گفت، زید را به عنوان شاهد گفته رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم معرفی کرد و خطاب به کوفیان فرمود: اگر سخن مرا باور ندارید، در میان شما«جابر بن عبدالله انصاری» و «انس بن مالک» و «زید بن ارقم» و … هستند. آنها به شما خواهند گفت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرا و برادرم را، سید جوانان اهل بهشت، خوانده است.
وی پس از حادثه عاشورا، وقتی اسیران اهل بیت علیهم السلام را به کوفه آوردند و وارد قصر ابن زیاد کردند، در آنجا حضور داشت. وقتی سر مطهر سیدالشهداء علیه السلام را مقابل ابن زیاد قرار دادند و او با چوب به دندان های آن سر بریده می زد، «زید بن ارقم» اعتراض کرد و گفت: چوب خود را از این لب ها بردار، به خدای یگانه قسم، من بارها دیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با لب های مبارکش این لب ها را می بوسید. زید این سخنان را می گفت و بلند بلند گریه می کرد. ابن زیاد به او گفت:آیا برای فتح خدا گریه می کنی؟ اگر پیر نبودی، اکنون گردنت را می زدم. زید خشمناک شد و به عنوان اعتراض از آن مجلس بیرون رفت. اعتراض این صحابی بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم برای دستگاه جور بسیار گران تمام شد. هم او نقل کرده که وقتی سر امام حسین علیه السلام را در کوچه ها می گرداندند، من در غرفه خود بودم. وقتی سر مبارک ایشان مقابل حجره ام رسید، در کمال تعجب شنیدم که قرآن می خواند و به این آیه رسید:«ام حسبتم ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» چون این آیه را از سر بریده شنیدم، موی بر اندامم راست شد و گفتم: پسر پیغمبر؛ به خدا قسم، امر تو از امر اصحاب کهف و رقیم، عجیب تر است.
رحلت زید بن ارقم، در سال68ه.ق و به قولی سال66ه.ق در کوفه، در زمان مختار ثقفی بوده است.
هفته نامه صبح صادق/ شماره527