همه شهر سياه پوش شده و نام تو برهر خانه و كوي و برزني خودنمايي مي كند. چقدر اين روزها حال و هواي انسان خوب مي شود. انگار همه شهر همدرد دل غم زده من شده اند. همه شهر هم نوا دلم شدند و نام زيبا ي تو را صدا مي زنند. نام تو كه برده مي شود لرزش زمين و زمان همراه مي كند با دلي شكسته ام.
از غمت كه گفته مي شود همراه با باران اشكهايم سيل اشكهاي ديگر مرهمي بر دل كويري شهر شده است.
شهر با غم عشقت زنده شده مثل دل مرده ي من كه عشق تو آن را زنده كرد.
عشقت با مردم اين شهر كاري كرده است كه سالهاست با دل من كرده همه يك صدا شده اند و نام تو را صدا مي زنند.
يا حسين، دل مرده و سياه من را تو زنده كردي. همانند هميشه فقط نام توست كه اين دل بي قرار اين روزهايم را آرام مي كند و مثل هميشه حسرت زيارت بي دل خواهد ماند؟
زهرا شرف نژاد