عاقل، برحذر از تملق جاهل
و لاتَغْتَرَّ بَقَوْلِ الجاهلِ ولابِمَدْحِهِ فَتَكَبَّرَ و تَجَبَّرَ و تُعْجِبَ بِعَمَلِكَ فَاِنَّ اَفْضَلَ الْعَمَلِ
الْعِبادةُ و التَّواضُعُ.
پرهيز از عُجب و تكبر
انسان بايد مراقب باشد كه تحت تأثير سخنان چاپلوسانه اشخاص متملق و نابخرد قرار نگيرد
و مغرور نشود: لاتَغْتَرَّ بِقَولِ الجاهلِ و لا بِمَدحِهِ. اگر بخواهيم در برابر سخنان تملقآميز مصون
باشيم، بايد ارادهاى قوى داشته باشيم و با تصميمى قاطع و آمادگى روحى و روانى لازم، در
مقابل اينگونه سخنان مقاومت كنيم تا صفت رذيله عُجب و خودپسندى در ما شكل نگيرد.
روحيه تكبّر بدترين آفتى است كه انسان را به ورطه سقوط و نابودى مىكشاند. واژه «تكبّر» و
«استكبار» از واژههاى كليدى قرآن است كه در موارد زيادى بر آن تأكيد شده است. قرآن از
كسانى كه به مخالفت با پيامبران برخاستند، غالباً با تعبير «الذين استكبروا»، «يستكبرون»،
«مستكبرين»، «متكبرين» و مانند آن ياد كرده است. قرآن حتى در مورد كسانى كه در امور
عبادى مانند دعا كردن كوتاهى مىكنند نيز تعبير استكبار به كار برده است:
إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ؛(1) منظور از «تكبّر از عبادت» در اين
آيه، خوددارى كردن از دعا است؛ آن كسانى كه دعا نمىكنند در واقع از عبادت خدا استكبار
كردهاند؛ يعنى عارشان مىآيد از اينكه پيش خدا گردن كج كنند. زبونى و پستى انسان به
جايى مىرسد كه حاضر مىشود درِ خانه مخلوق خدا برود امّا در خانه خدا نرود! قرآن نمىفرمايد
آنهايى كه از دعا كردن «خوددارى» مىكنند؛ يعنى واژه «يَسْتَنْكِفونَ» را به كار نمىبرد، بلكه
مىفرمايد: اِنَّ الَّذينَ «يَسْتَكْبِرونَ» عَنْ عِبادَتى. آنچه كه شيطان را به مرتبه شيطانى رساند
همين استكبار بود: «أَبى وَ اسْتَكْبَرَ».(2)
استكبار از پذيرش حق، انسانهاى بسيارى را در طول تاريخ به انحطاط كشانده و به مرتبه اسفل
السافلين سوق داده است. البته استكبارِ انسانى مانند فرعون به يكباره پيدا نمىشود، بلكه
انسان آرام آرام به اين مفاسد كشيده مىشود. اگر انسان به موقع در مقام مبارزه با اين روح
استكبارى برآيد، هيچگاه مبتلا به استكبار عن الحق نمىشود. اگر انسان حقشناس باشد و
در مقابل خدمت ديگران تشكر كند، در برابر نعمتهاى خدا هم روح شكرگزارى پيدا خواهد كرد.
خدا در قران سفارش مىكند كه شكر من و شكر پدر و مادر را به جا بياور:
أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ؛(3) سرّ اينكه قرآن، شكر والدين را در كنار شكرِ خداوند قرار
داده اين است كه انسان ارزش پدر و مادر را به آسانى مىتواند درك كند. هر كسى اندكى انصاف
داشته باشد، مىبيند والدين، مخصوصاً مادر، چه خدماتى در حق او انجام دادهاند. اگر انسان
درصدد حقشناسى از اين نعمت روشن برآمد، شكرگزار خدا هم خواهد بود؛ اما اگر نسبت به اين
نعمت بىاعتنا باشد، شكر خدا را هم نخواهد گفت.
وقتى انسان روحيه ضد حقشناسى (استكبار) را در خودش تقويت كرد در حقيقت يك گام به
جهنم نزديكتر شده است. گوش دادن به ستايش تملّقگويان، انسان را از آگاه شدن نسبت به
عيوب خويش غافل مىكند. اگر انسان از عيوب خود آگاه نباشد، خودپسند و متكبر مىشود و
آنگاه كه متكبر شد، مسير كفر را مىپيمايد:
لا تَغْتَرَّ بِقَولِ الجاهلِ و لا بِمَدْحِهِ فَتَكبَّرَ و تَجَبَّرَ و تُعْجِبَ بِعَمَلِكَ فَاِنَّ اَفْضَلَ الْعَمَلِ الْعِبادَةُ
و التَّواضُعُ؛ به گفتار شخص جاهل و نابخرد و نيز به ستايشگرى او مغرور نشو كه به تكبر و
خود بزرگبينى و عُجب و خودپسندى دچار مىشوى. همانا بهترين اعمال عبادت و تواضع است.
آنچه با عبادت سازگار است فروتنى و تواضع است. اگر انسان تكبّر ورزد از تواضع محروم مىشود،
اگر از تواضع محروم گشت، از عبادت محروم مىشود و اگر از عبادت محروم شد، در واقع از هدف
خلقت خود محروم شده است: ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِيَعْبُدُونِ.(4)نتيجه اينكه انسان هر
قدر به تكبر نزديكتر شود از خدا دور مىشود و هر قدر روحيه تواضع در او تقويت شود به خدا
نزديكتر مىگردد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. غافر (4)، 60.
2. بقره (2)، 34.
3. لقمان (31)، 14.
4. ذاريات (51)، 56.
برگرفته از سلسله مباحث آیت الله مصباح یزدی