وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: ما ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الاِْثْمُ بِهِ، وَالْغالِبُ
و آن حضرت فرمود: آن كه گناه بر او پيروز شد به پيروزى نرسيد، و كسى كه با بدى غلبه
بِـالشَّـرِّ مَغْلُـوبٌ.
كند در حقيقت مغلوب است.
|
موضوع: "حکمت ها"
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: ما ظَفِرَ مَنْ ظَفِرَ الاِْثْمُ بِهِ، وَالْغالِبُ و آن حضرت فرمود: آن كه گناه بر او پيروز شد به پيروزى نرسيد، و كسى كه با بدى غلبه بِـالشَّـرِّ مَغْلُـوبٌ. كند در حقيقت مغلوب است.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: الْعُمْرُ الَّذى اَعْذَرَ اللّهُ فيهِ اِلَى ابْنِ آدَمَ و آن حضرت فرمود: عمرى كه خداوند فرزند آدم را در آن معذور داشته سِتُّونَ سَنَةً. شـصت سال است. وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لَمّا بَلَغَهُ قَتْلُ مُحَمَّدِ بْنِ اَبى بَكْر رَضِىَ اللّهُ عَنْهُ: اِنَّ وقتى خبر شهادت محمّد بن ابوبكر به او رسيد، آن حضرت فرمود: اندوه ما حُزْنَنا عَلَيْهِ عَلى قَدْرِ سُرُورِهِم بِهِ، اِلاّ اَنَّهُمْ نَقَصُوا بَغيضاً، بر او به اندازه خوشحالى دشمنان به اوست، با اين تفاوت كه آنها دشمنى را از دست دادند، وَ نَقَصْنا حَبيباً. و مــا دوســتى را . وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: اِتَّقُوا مَعاصِىَ اللّهِ فِى الْخَلَواتِ، و آن حضرت فرمود: از نافرمانى خدا در خلوتها پروا كنيد، فَاِنَّ الشّاهِدَ هُوَ الْحاكِمُ. كه بيننده همان حكم كننده است. وَ قالَ عَلَيْه السَّلامُ وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى الْخَوارِج ِ يَوْمَ النَّهْرَوانِ: و آن حضرت در روز نهروان بر كشته هاى خوارج گذشت و فرمود: بُؤْساً لَكُمْ، لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ. ] فَقيلَ لَهُ: مَنْ غَرَّهُمْ بدا به شما، آن كه فريبتان داد به شما ضرر زد. گفتند: چه كسى آنان را فريفت يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ:[ الشَّيْطانُ الْمُضِلُّ، وَ الاَْنْفُسُ الاَْمّارَةُ اى اميرالمؤمنين؟ فرمود: شيطان گمراه كننده، و نفس امّاره بِالسُّوءِ غَرَّتْهُمْ بِالاَْمانِىِّ، وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعاصى، به سوء آنان را به آرزوها فريفت، ميدان معصيت را براى آنان گسترد، وَ وَعَدَتْهُمُ الاِْظْهارَ، فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ النّارَ. پيروزى را به آنان وعده داد، و به آتششان درانداخت.
وَ رُوِىَ اَنّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ لَمّا وَرَدَ الْكُوفَةَ قادِماً مِنْ صِفّينَ مَرَّ بِالشَّباميّينَ، روايت شده: آن حضرت زمانى كه از صفّين به كوفه آمد به شَباميان عبور كرد، فَسَمِعَ بُكاءَ النِّساءِ عَلى قَتْلى صِفّينَ، وَ خَرَجَ اِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبيل صداى گريه زنان را بر كشته هاى صفّين شنيد، حرب بن شُرَحبيل الشَّبامِىُّ وَ كانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لَهُ: شَبامى كه از سران قبيله اش بود به جانب حضرت آمد، امام به او فرمود: اَتَغْلِبُكُمْ نِساؤُكُمْ عَلى ما اَسْمَعُ؟! اَلاتَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هذَا الرَّنينِ؟! زنانتان بر آنچه از آنان مى شنوم بر شما مسلّطند؟! چرا آنان را از ناله زدن منع نمى كنيد؟! وَ اَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشى مَعَهُ وَ هُوَ عَلَيْهِ السَّلامُ راكِبٌ، فَقالَ لَهُ: اِرْجِعْ، حرب مى خواست پياده در ركاب حضرت حركت كند، به او فرمود: بازگرد، فَـاِنَّ مَشْىَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلى فِتْنَةٌ لِلْوالى، وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ. كه پياده آمدن چون تويى با من موجب فتنه براى حكمران، و خوارى براى مؤمن است.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِعَبْدِ اللّهِ بْنِ الْعَبّاسِ وَ قَدْ اَشارَ عَلَيْهِ فى شَىْء آن حضرت به عبداللّه بن عباس در باره نظرى از او كه لَمْ يُوافِقْ رَأْيَهُ: [ لَكَ اَنْ تُشيرَ عَلَىَّ وَ اَرى، موافق رأى امام نبود، فرمود: برتوست كه رأى خود را به من ارائه كنى و من هم بينديشم، فَـاِنْ عَصَيْتُـكَ فَاَطِعْنى. زمانى كه نظرت را نپذيرفتم مرا اطاعت كن.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لِسائِل سَاَلَهُ عَنْ مُعْضِلَة: سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لاتَسْأَلْ در پاسخ كسى كه مشكلى از او پرسيد، فرمود: براى فهميدن بپرس، نه براى به سختى انداختن تَعَنُّـتاً، فَاِنَّ الْجاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبيهٌ بِالْعالِمِ، وَ اِنَّ الْعالِمَ طرف مقابل، چرا كه نادانِ يادگيرنده شبيه به عالم است، و عالم الْمُتَعَسِّـفَ شَبيهٌ بِالْجـاهِلِ الْمُتَعَنِّـتِ. بى انصاف شبيه به نادانى است كه براى زحمت ديگرى سؤال مى كند.
وَ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لاِبْنِهِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِيَّةِ: يا بُنَىَّ اِنّى اَخافُ به فرزندش محمّد بن حنفيّه فرمود: پسرم! از عَلَيْكَ الْفَقْرَ، فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنْهُ، فَاِنَّ الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ تهيدستى بر تو مى ترسم، از آن به خداوند پناه ببر، چرا كه تهيدستى دين را لِلدّينِ، مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ. ناقص، و عقل را سرگردان مى كند، و پديدآورنده دشمنى است.
وَ قيلَ لَهُ: بِاَىِّ شَىْء غَلَبْتَ الاَْقْرانَ؟ فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ: ما لَقيتُ اَحَداً به آن حضرت گفته شد: چگونه بر هماوردانت غالب شدى؟ آن حضرت فرمود: احدى را نديدم اِلاّ اَعانَنى عَلى نَفْسِهِ. جز اينكه مرا بر عليه خود كمك كرد يُومِئُ بِذلِكَ اِلى تَمَكُّنِ هَيْبَتِهِ فِى الْقُلُوبِ. اشاره به جا گرفتن هيبت و عظمتش در دلها دارد.
|