وَ رُوِىَ اَنّهُ عَلَيْهِ السَّلامُ لَمّا وَرَدَ الْكُوفَةَ قادِماً مِنْ صِفّينَ مَرَّ بِالشَّباميّينَ،
روايت شده: آن حضرت زمانى كه از صفّين به كوفه آمد به شَباميان عبور كرد،
فَسَمِعَ بُكاءَ النِّساءِ عَلى قَتْلى صِفّينَ، وَ خَرَجَ اِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبيل
صداى گريه زنان را بر كشته هاى صفّين شنيد، حرب بن شُرَحبيل
الشَّبامِىُّ وَ كانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ، فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ لَهُ:
شَبامى كه از سران قبيله اش بود به جانب حضرت آمد، امام به او فرمود:
اَتَغْلِبُكُمْ نِساؤُكُمْ عَلى ما اَسْمَعُ؟! اَلاتَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هذَا الرَّنينِ؟!
زنانتان بر آنچه از آنان مى شنوم بر شما مسلّطند؟! چرا آنان را از ناله زدن منع نمى كنيد؟!
وَ اَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشى مَعَهُ وَ هُوَ عَلَيْهِ السَّلامُ راكِبٌ، فَقالَ لَهُ: اِرْجِعْ،
حرب مى خواست پياده در ركاب حضرت حركت كند، به او فرمود: بازگرد،
فَـاِنَّ مَشْىَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلى فِتْنَةٌ لِلْوالى، وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ.
كه پياده آمدن چون تويى با من موجب فتنه براى حكمران، و خوارى براى مؤمن است.